پرتوی از سورهٔ حمد - مسعود رجوی - مهر ۱۳۷۰
پرتوی از سورهٔ حمد
مسعود رجوی -مهر۱۳۷۰
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
بنام خداوند بخشنده مهربان. بهنام آن که بخشندگی و عشق و مهربانی را نام خود کرد و دقیقاً رو در روی دشمن سفاک و پلید ما تمام گفتارها و سورههای قرآنی خود را با مهر و عشق و رحمت شروع کرد. خصوصیت ویژه عملکردهای دشمن ما شقاوت و سفاکی بیحد و حصرشه. درست در مقابل اون و برضد اون ما همیشه با رحمت و مغفرت شروع میکنیم.
ای ز دردت خستگان را بوی
یاد تو مر عاشقان یاد تو مر عاشقان را از سر جان آمده
صدهزاران کشته بینم صدهزاران کشته بینم پر امید
در بیابان غمت اللهگویان آمده.
الْحَمْدُللّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ، پس نیایش و سپاس پروردگار تکامل بخش جهانیان را است تنها اوست که شایسته و شایان سپاس و حمد است.
الرَّحْمـنِ الرَّحِیمِ سرچشمه رحمت و مهربانی. رحمانیت خدا در مسیر تکامل عبارتست از رحمت عام او خطاب بهتمام کائنات و تمام موجودات. در مقابل از کلمه رحیم وقتی که استفاده میشه یعنی که رحمت خاصه او را مد نظر داره. فیالواقع فکر میکنم چه برای مجاهدین و چه برای کل مقاومت ایران در این سالها، در این سالهای شگفت در این سالهایی که بعداً تاریخ ازش بیشتر خواهد گفت و خواهد نوشت ما با یک رحمت خاصهیی مواجهیم. چرا که در برابر دشمنی مثل خمینی و متحداش و همدستاش در سطح داخلی در سطح بینالمللی، در مجموعهٔ شرایط بغرنجی که ما را احاطه کرده بود، نفس اینکه شعله سرکش مقاومت ایران بوده و هست و خواهد بود و همه جا را در بر گرفته، از آثار یک رحمت خاصه است. مَالِک یوْمِ الدِّینِ صاحب و نگاهبان روز شمارش، روز پاسخگویی و روز پاداش و کیفر و روز تلاقی هرکس با ماهیت خودش بهطور عینی و جدی. زیرا که مجاهدین بهبازپسین معتقدند إِیاک نَعْبُدُ و إِیاک نَسْتَعِینُ تو را میپرستیم و از تو یاری میجوییم در سختیها و خوشیها و در غم و در شادی و در همه حال. چه باک اگر دشمنمان سفاک و شقی است! چه باک اگر شرایطمان سخت بوده یا خواهد بود. بهمیزانی که تو را شناختیم، پس چه باک؟ زیرا که تابهحال جز خیر و جز سرافرازی و افتخار چیزی بهما نرسیده. شهادتها، فراغها، شکنجهها البته دردناک و جگرسوز هستند ولی در همین رابطه هم هست که ما خودمون را آزمایش میکنیم و خودمونرو و خلقمونرو، اعتبارشو اثبات میکنیم.
آنکس که ترا شناخت جان را چه کند فرزند و عیال خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانهُ تو هر دو جهان را چه کند
در منطق معمول شاید که این جانبازی و سرفرازی دیوانگی است اما اگر عشق و مهر را شاخص قرار بدهیم این منتهای عقل و خردورزی است. نسل ما اینرو برگزید. اهدِنَــــاالصِّرَاطَ المُستَقِیمَبهراه راست هدایتمان کن عاری از اعوجاج، عاری از ننگ سازش و تسلیم برای ما، برای مجاهدین، شاخص و سنبل این صراط مستقیم امیرمؤمنان حضرت علی است چه راهی مستقیمتر از اون، راه جوانمردی، پاکبازی و پاکباختگی، راه عشق و نثار کردن و نه طلبکار بودن و غر زدن، بهعکس راه نیایش و صفا. غیر از این چگونه میشه اعتماد پرپر شده یک خلق رو بهش برگرداند. چگونه میشه جای جراحات تاریخی رو که خمینی باعثش شده پر کرد التیام بخشید؟ جز با فدا و صداقت هر چه بیشتر؟
صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمت َعَلَیهِمْ راه کسانی که بهآنها نعمت دادی، عزیزشان داشتی گرامیشون داشتی، اونهایی که بهآنها نعمت داده شده در این جهان برحسب قرآن چهار طایفهاند. کاشکه ما هم در ردیف آنها قرار بگیریم، انبیاء، صدیقین، شهدا و صالحین.
انبیا پیامهای رهایی را آوردند از سرچشمه یگانگیش، صدیقین شاخصها و سنبلهای صداقت و درستی هستند، صداقت در اوج مفهوم ایدئولوژیکیش. یعنی یگانگی درون و بیرون آدمی و یگانگی کلیت آدمی با وجود، با هستی با بیرون از خودش با خلقش با میهنش با آرمانهاش و با اصولش. صدیقین، اینگونه صدیقین البته که فضیلتشان در کنار و در شمار انبیاست، در مرتبتی بالاتر از شهیدان.
بعد از انبیا و صدیقین نوبت به شهیدان میرسه، اونهایی که خودشون، وجودشون، خونشون و نفسشون، نفسی که منقطع شده در راه آرمانشون، اینها گواهانی هستند برای حقانیت مسیری که رفتهاند. در این نظرگاه ایدئولوژیکی اینها نه فقط شایسته رقت نیستند به عکس خدا بر سرشان منت گذاشته و نعمت بزرگی رو ارزانی آنها داشته.
صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ مگر نعمتی بالاتر از این میشه که آدمی بهجای اینکه در سلک حیوانات قرار بگیره در شمار و همردیف انبیا و صدیقین قرار بگیره؟
بعد از شهدا نوبت صالحین است. یعنی کسانی که بهکار شایسته دوران خودشان سینه سپر میکنند و قد علم میکنند. آنهایی که با موانع اصلی تکامل یک خلق و یک میهن در میستیزند. آنهایی که بهقول شما با تضاد اصلی در میافتند، با مانع اصلی راه تکامل، این بزرگترین شایسته کاری زمانه ماست. هیچ کاری از این شایستهتر و صالحتر نیست. منهای این منهای سینه سپر کردن و قد برافراشتن در مقابل سرکوب و ستم پس زندگی آدمی چه ارزشی خواهد داشت جز اینکه بخورد و بیآشامد که انواع دیگر این کار را میکنند، موجودات دیگر هم، جانوران دیگر هم این کار را میکنند. پس ما را به راه راست به راه امیر مومنان هدایت کن.
صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِالمَغضُوبِ عَلَیهِم ْوَلاَ الضَّالِّینَ نه راهی آنهایی که به آنها خشم گرفتی و مورد غضب تو هستند. نه راه کفر و شرک و ارتجاع، نه راه دشمنان خلقها، نه راه خمینی ضدبشر و به راستی که چه نعمتی است آدم راه رو پیدا بکنه. هرچی که آینده بخواهد بشه. در یک چیز که جای هیچ تردیدی نیست و آن راه درستی است که این نسل طی کرد. رو در روی دجال ضدبشر که لعنت خدا و خلق خدا براو باد، و غضب خدا تا ابد بر او خواهد بود و بر آل او و بر هرکس که در مقابل او بر ضدرزمندگان رهایی قدمی برداشت و یا قلمی. راه غضبشدگان، راهی که بهدوزخ و بهپلیدی و پستی راه میبره. البته که شاخصش در دوران ما خط خمینی است و هر آن که با او در وحدت و در سازشه، و هر آن که میتوانه در مقابل اون فریاد کنه، اما ساکت مینشینه.
غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِم ْوَلاَ الضَّالِّینَ و نه راه انحراف. نه راه ضد و نه راه انحراف. راه درست راه صحیح، راه اصولی مشخص میشه در مقابل راههای انحرافی و راه ضد. پس پیوسته ما در نماز بارها و بارها و هر روز این را میخوانیم که از راه غضبشدگان و راه خمینی ما را در امان بدار. و از همه راههای کج و انحرافی، راههای بیحاصل، همه دعاویی که سعی میشد بر سر این نسل کوبیده بشه، نسلی که گناهی جز فداش و جز قیامش نداشت و چه نعمت بزرگی است که ما از اینها در امان موندیم.
خدایا این نسل رو باز هم شایسته این نعمت و شایسته این رحمت بکن. بگذار تا اگر رنج و قربانیمان بهاضعاف هم بیشتر بشه، در صراط مستقیم امیرمؤمنان رو در روی دژخیمان پلید ضدبشر و عاری از اعوجاج و انحراف به راه خودمان ادامه بدهیم. بیگمان خودت در روز بازپسین و در روز شمارش، حساب خواهی کرد و همچنین تاریخ و خلقات. خدایا این شرافت و این افتخار رو باز هم به ما عطا کن که اگر باشیم در ردیف یاران شهیدمان و در ادامه راه و دنباله خط صدیقین و انبیاء قدم برداریم و کاری کن که مردمت، تاریخ، تاریخ ایرانزمین و خلقش و سبز و سپید و سرخ پرچمش، از ما و از کار و قدم و نفس و قلممون به نیکی و به عزت یاد بکنه. بار خدایا یاران خاموش اما پر جوش ما، اونهایی که در همین جمع، در کنارمان بودند و الآن در آستان تو فرود آمدند، لاجرم که در صحنه نبرد آخرین دوشادوش و صف در صف رزمندگان آزادی به ما خواهند پیوست. این روز را نزدیک کن.