گرانیها و تورم افسارگسیخته
گرانیها و تورم افسار گسیخته باعث شده قدرت خرید مردم ایران به شدت آسیب ببیند طوری که خیلیها نمیتوانند شکم خودشان را سیر کنند.
اگر از ابتدای سال جاری تا اواخر بهمن ۴۰۳ را در نظر بگیریم ریال بیش از ۶۲ درصد از ارزش خودش در مقابل دلار را از دست داده است، و حداقل دستمزد که معادل دلاری آن ۱۲۳ دلار بود به ۷۶ دلار کاهش پیدا کرده است و این یعنی فاجعه برای خانوار ایرانی.
مرکز آمار رژیم به گوشهای از بحران اقتصادی اشاره کرد که در سفرههای مردم خودش را نشان میدهد، توجه کنید که این آمارها به طور رسمی منتشر شده و واقعیت البته تلختر از این آمارهاست چون معمولاً مرکز آمار رژیم آمارها را به نفع حاکمیت منتشر میکند ، در این گزارش آمده است که: ۵۵ درصد جمعیت شهری کشور در معرض فقر غذایی قرار دارند. سرانه کالری دریافتی روزانه افراد به طور میانگین ۲۵۴۰ کیلوکالری است که وابستگی ۶۰ درصد آنها به غلات، نشان میدهد کیفیت تغذیه به شدت پایین است.
وابستگی کالری دریافتی مردم به غلات نشان از کیفیت به شدت پایین تغذیه در کشورمان است، میانگین مصرف نان در ایران تا ۳ برابر مصرف متوسط جهانی است که ناشی از فقر است و ۶۳ درصد از جیره غذایی روزانه هر خانواده ایرانی از مصرف نان تامین میشود. سرانه جهانی مصرف گندم در جهان ۶۷ کیلو گرم است اما در ایران ۱۹۴ کیلوگرم و در رتبه هفتم جهان قرار دارد.
برعکس مصرف بالای نان و گندم، در بخش پروتئینها سرانه مصرف گوشت میان ایرانیان به ۴ کیلوگرم رسیده و نشان میدهد در ۱۱ سال اخیر ۸ کیلوگرم از سرانه مصرف گوشت مردم کم شده است. در یک جامعه ۸۵ میلیون نفری رقمی حدود ۱۵ درصد جامعه مشتری گوشت قرمز در بازار هستند.
مصرف گوشت مردم ایران از سال ۹۸ نصف و یک سوم زمان قاجار شده است، یعنی حتی در زمان قاجار با امکانات آن زمان، مردم ۳ برابر الان گوشت مصرف میکردند، البته در دهکهای پایین آمارها وحشتناکتر است، ۳ دهک پایین جامعه سالانه ۷۰۰ گرم گوشت مصرف میکند این یعنی فاجعهای به تمام معنا.
مصرف لبنیات به دلیل گرانی هم به شدت کاهش پیدا کرده است، مدیرعامل اتحادیه تعاونی های لبنی از کاهش سرانه مصرف به ۴۰ کیلوگرم خبر داد
در حالی که مصرف شیر در کشورهای توسعهیافته بهطور متوسط بیش از 150 و یا حتی 300 لیتر در برخی از کشورهاست سرانه متوسط مصرف لبنیات در اتحادیه اروپا ۲۵۶ کیلو گرم است
بر اساس آمارها در دیماه ۱۴۰۳ هزینه خوراکیهای یک خانوار چهار نفره ۵۸ درصد از حداقل دستمزد را بلعیده است یعنی مردم باید ۶۰ درصد دستمزدشان را صرف یک نان بخور و نمیر بکنند.
گزارش مرکز آمار رژیم نشان میدهد یک تورم افسارگسیخته بالای۵۰ درصد در بخش غذا بهاضافه یک مدیریت ناکارآمد منابع آب، به اضافه فساد سیستماتیک، زنجیرهای از بحرانها را ایجاد کردهاند.
کشاورزی ایران، که روزی ستون امنیت غذایی بود، اکنون با کاهش ۲۰ درصد در تولید و فرسودگی فناوری، اساسا وابسته به واردات محصولات کشاورزی از خارج شده است.
نتیجه این بحران یک سوءتغذیه مزمن است که درصد بالایی از کودکان ایرانی را با «کوتاهقدی تغذیهای»، کاهش ضریب هوشی و آسیبپذیر در مقابل بسیاری از بیماریها روبهرو ساخته است.
اما این بحران نتیجة دیگری هم دارد و آن تبدیل شدن جامعه به یک جامعه انفجاری که بواقع آخوندها باید از آن بهراسند چون خودشان باد کاشتهاند و باید که طوفان و آتش و آتشفشان درو کنند.