نیمه شعبان بینالملل آزادی و یگانگی عید ستمدیدگان
نیمه شعبان بین الملل آزادی و یگانگی
عید ستمدیدگان
پایان همه اشکال استثمار و بهره کشی
سالروز میلادوارث زمین و صاحب زمان
حجت پیروزی و غلبه بر دجالان و مرتجعان
امید و انتظار رنجبران و زحمتکشان
حجت معبود و کلمه محمود
شمشیر برکشیده از نیام،عدل نامدار و بهار پایدار
امام صادق گفته است یکی دیگر از نشانههای جامعه امام زمان توحید و آزادی عبارتست از اینکه زنها توش به اجتهاد میرسند.
شگفتا! هنوز هم در فقه آخوندی مقولاتی هستند مثل قضاوت و امامت و ریاست تو قانون اساسی رژیم هم هست اینها مقولات «زنان ممنوع» اند. چرا؟ چون هژمونی متعلق به نرینه است، بوده و باید باشه و خواهد بود.
اون زمان حضرت صادق گفت نه آقاجون از علائم و نشانههای اون عبارتست از رسیدن زنان، نه یک تک زن ها! به درجات اجتهاد و امامت. یعنی چی؟ یعنی که ایدئولوژی جنسیت، تبعیض جنسی و بهرهکشی تا کجا رخت بربسته است.
مسعود رجوی: ۲۲ آبان ۱۳۷۹
هیچوقت، یک انقلابی بدون امید و انتظار در هیچکجای تاریخ نبوده. اگر که یک انقلابی، امیدش را که تلألؤ و تشعشع آرمان خودش هست، از دست بده، در حقیقت مرده و نیست. این ارتجاعه که مبلغ و کارندهٴ تخم یأس هست. یأس مقدمه تندادن به وضع موجود و تصریحه بر عدم تغییر. گویا که اوضاع به همین منوال خواهد ماند و در آن تغییری نیست. روح و جوهرهٴ تغییر در کار هر انقلابی در امید و انتظاری است که با اون حرکت میکنه. در غیراین صورت حرکتی نیست پس تغییری نیست. وقتی که از اسلام انقلابی رو در روی اسلام ارتجاعی، وقتی از اسلام مجاهدین رو در روی اندیشهٔ ارتجاعی و شرک آمیز خمینی صحبت میکنیم یعنی حرکت و تغییر و انتظار و امید. همچنان که شما در بحث انقلابتون از تغییر شروع میکنید.
در انقلاب اجتماعی هم حرف عبارت است از تغییر، تغییر نظم موجود. روزی تعریف کردید که در مریم و انقلاب او هم جوهره بهار را میبینید، یعنی تغییر. انبیا و پیام آوران توحید، انقلابیون و مصلحین بزرگی که در اعصار جهل و بردگی ندای انقلاب و آزادی سر میدادند، مشخصه بسیار تکاندهنده پیامشون نسبت به سایر مکاتب پیوسته این بود که آینده را، نهایت تاریخ را، از آن مظلومان، از آن ستمدیدگان تعریف میکردند و این فقط از منطق تکامل در میآید که هر چند هم که زمین پر از ددان و دیوان و مرتجعان باشه، اما در مجموع رو به پیش هست، با سمتی واحد، یگانه، خدشهناپذیر و نهایتاً فتح و پیروزی از آن ستمکشان است. و این گل بالا بلند اسلام انقلابی، اسلام مجاهدین، تشیع علوی، در برابر جاهلیت و ارتجاعه، زیرا که تکامل اجتماعی سمت دار هست، سمتی واحد، یگانه، خدشهناپذیر، تردید بر نمیداره. غائب منتظر، قائم آل محمد، بیان عینی و سمبل و نماد همین فلسفه است.
چنین نیست که تا به آخر جهل و ارتجاع حاکمیت داشته باشه، چنین نیست که خونها هدر بره، چنین نیست که زمین رو و زمان رو صاحبی نباشه، نه، حتماً که هست، چنین نیست که وعدهها میان تهی و پوشال باشه.
سرانجام، سرانجام همین تغییرات، منجر خواهد شد به رفع هر گونه ستم، زنجیر، طبقات و بهره کشی. بین الملل آزادی و یگانگی، یگانگی مبتنی بر آزادی، بینالملل ستمکشان و رنجبران. کلمات را البته خمینی و آخوندهای خمینیصفت آلودهاند، مخدوش کردند و از تأثیر انداختهاند.
قبلاً، قبل از خمینی، این مجاهدین بودند که کلمهٔ مستضعفین را از قرآن تعبیر و تفسیر میکردند به زحمتکشان، به کارگر و دهقان و حزبی را حزب پیشرو میدانستند که حزب یکتاپرست اما مبتنی بر طبقهٔ زحمتکش و طبقات زحمتکش باشد. خمینی میخواست کلمات را آلوده کند، ذبح کند، همچنان که میگفت در روز کارگر هم که مورچه هم کارگر است، ملائکه هم کارگر است. خوب هر چیزی را میشود تعمیم داد، از تیزی اش انداخت و بیمصرف کرد، پت و پهن کرد.
نگو این همه قتل و غارت و جرایم و اینها که بعد باید دست ببرند، پا ببرند، سرپوش چیز دیگری است. هلاک حرث و نسل، هم تولید و هم نسل یعنی این.
یه میلیون کشته و یه میلیون هم معلول توی جنگ کم نبود؟! نه کم نبود!
۱۲۰۰۰۰ اعدام کافی نبود؟! نخیر نبود!
قتلعام ۳۰۰۰۰ زندانی اساساً عمدتاً از مجاهدین کافی نبود؟! نخیر نبود!
۵- با فرو ریختن بنای ستم و استثمار دیگر برای حاکمیت خاص طبقاتی و ملی و نژادی و امثالهم نیز جایی نمانده و جامعه واحد جهانی تأسیس میشود
در این صورت دیگر در آن زمان حکومت و دولتی بهمعنی حاکمیت عدهیی یا طبقه یی بر سایر طبقات موضوعیت نداشته و تنها نظام شورایی و خودکفای اداره امور و بدون هیچ امتیاز خاص فرقهیی یا گروهی مطرح است.
۶-با این تغییرات در زیر و روی جامعه، مفاسد اجتماعی نظیر فحشا، سرقت، خیانت و امثال اینها موردی پیدا نمیکند و لذا روانشناسی بشری از شر عقدهها، کینهها، حسادتها، سودپرستی ها و منفعت جوئی ها رهایی مییابد. باز اینجا یک چیزی است که مجاهدین مقداری ازش رو فهم میکنند در بحثهای انقلاب و بندهای متفاوتش که چگونه میتوان حسادت بین دو برادر یا دو خواهر رو بالکل کنار گذاشت؟ چنین بویی میده.
لذا روانشناسی بشری از شر عقدهها، کینهها، حسادتها، سودپرستی ها و منفعت جوئی ها رهایی مییابد اینجاست که انسان در کمال تاریخی نوعش متجلی میشود نه در لباسهای مصنوعی و جعلی که ساختهای اجتماعی و فرهنگی و بهرهکشانه به او پوشانده است. اینها هستند سیمای مختصری از جامعهٔ بیطبقهٔ توحیدی.
این شش ماده بود، در اون زمان یه ماده جا افتاده. هفتمیش.
هفتمیش رو بعداً انقلاب مریم اضافه کرد. هر چه هم که وارد حدیث و روایت شدیم دیدیم که مؤید اوست. امام صادق گفته است یکی دیگر از نشانههای جامعه امام زمان توحید و آزادی عبارتست از اینکه زنها توش به اجتهاد میرسند.
شگفتا! هنوز هم در فقه آخوندی مقولاتی هستند مثل قضاوت و امامت و ریاست تو قانون اساسی رژیم هم هست اینها مقولات «زنان ممنوع» اند. چرا؟ چون هژمونی متعلق به نرینه است، بوده و باید باشه و خواهد بود.
اون زمان حضرت صادق گفت نه آقاجون از علائم و نشانههای اون عبارتست از رسیدن زنان، نه یک تک زن ها! به درجات اجتهاد و امامت. یعنی چی؟ یعنی که ایدئولوژی جنسیت، تبعیض جنسی و بهرهکشی تا کجا رخت بربسته است.
گوینده، امام صادق رو میگم، او نهم که گرفته شده از قرآنه و تشیع انقلابی، تا کجا رو دیده که وقتی استثمار جنسی بهعنوان یکی دیگر از صور بهرهکشی بغرنج ترینش، پیچیدهترینش جدا سازی جنسی، تبعیض جنسی برداشته شد، جایی برای ایدئولوژی جنسیت، کالا دیدن زن، نگرش کالایی بهش، باقی نمیمونه پس بنابراین زنان به درجه اجتهاد و امامت میرسند.
اه پس راهبند، مانع، استثمار جنسی و رویکرد کالایی بود. آری.