گواهی تاریخی - از نگاه و نطق‌های دکتر محمد مصدق - قسمت اول

چگونگی روی کار آوردن رضا خان قزاق

توسط انگلیس به‌عنوان رضا شاه پهلوی

 

رضا خان به روی ستار خان آتش گشوده بود

با قوای ملیون و کلنل محمدتقی‌خان پسیان جنگیده بود

با رزمندگان مقاومت جنوب دشمنی داشت

دستش در خون خیابانی بود

و هم میرزا کوچک خان را سرکوب کرد

 

رضا خان در جنگ جهانی اول

خود را به ارتش اشغالگر روس معرفی کرده

و تحت‌امر ژنرال مهاجم روسی نیکلای باراتف

به سرکوب ملیون ایران پرداخته بود

 

سرانجام آیرون ساید فرمانده کل نیروهای انگلیسی در ایران

رضا را برای کودتا در تهران انتخاب، ‌توجیه و اعزام کرد

 

آیرون ساید:

عقیده دارم یک دیکتاتوری نظامی گرفتاریهای ما را در ایران برطرف خواهد کرد

و ما را قادر خواهد ساخت بی‌هیچ دردسری این کشور را ترک گوئیم

 

دکتر مصدق:

رضاشاه خود نیز در جمعی گفته بود

آیرون ساید مرا آورده است!

 

ملک الشعرای بهار:

سرکردگان و طراحان کودتا بعد از ورود به مرکز

تمام رجال مشروطه و در واقع نخبه روشنفکران

و طبقه تربیت شده مملکت را دستگیر ساختند

 

جمعی از وکلای دست‌آموز مجلس به «حوض‌خانه» مجلس رفتند

و ماده واحده‌ای برای تغییر سلطنت تنظیم و امضا کردند

و روز نهم آبان آن را به جلسه علنی مجلس دادند تا تصویب شود

 

دکتر مصدق طی نطق مفصلی

با سلطنت رضاشاه مخالفت

و سپس جلسه را ترک کرد

 

دو ساعت به غروب مانده روز نهم آبان ۱۳۰۴

فرمان حکومت از طرف مجلسیها به رضاخان اعلام شد‌

 

این، تصویری از ایران، در دوران شکوفایی صنعتی اروپاست،

کشوری عقب نگه‌داشته شده

مردمی گرفتار فقر و دیکتاتوری

با حکومتی قرون وسطایی!

در تعاریف جامعه‌شناسی، ایران آن روزگار، سرزمینی نیم فئودال نیم مستعمره طبقه‌بندی شده است.

ایرانیان با دیدن عقب‌ماندگی کشورشون، دست به کار انقلابی بزرگ برای نجات میهن خود شدند؛

انقلاب مشروطه!

داستان اون انقلاب و جنایتی که درحقش اتفاق افتاد، یکی از غم‌انگیزترین و البته پر تجربه‌ترین مقاطع تاریخ کشورمونه. سال‌ها بعد باز هم ایران دستخوش توفانها و حوادث سهمگینی شد که موضوع این مجموعه برنامه است که با هم خواهیم دید.

طوفان انقلاب مشروطه ایران در شرایطی درگرفت که طوفانی هم از اروپا در راه بود؛

جنگ جهانی اول!

مردم ایران در مبارزه برای پیشرفت با چند مانع روبه‌رو بودند:

استبداد سلطنتی که حاضر به کوتاه اومدن از دیکتاتوری نبود.

استعمار خارجی که چشم به منابع و ثروتهای ایران دوخته بود.

خائنان و ارتجاع داخلی که انقلاب و پیشرفتو مانع ادامه حیات انگلی خودشون می‌دیدند.

فرهاد الفت: در جریان انقلاب مشروطه، مردم ایران نیروهای آزادیبخش خودشونو درست کردند، انجمن غیبی تبریز، جنبش جنگل، قیام کلنل پسیان، نهضت خیابانی، مقاومت ضداستعماری جنوب از مهمترین جریانهای مردمی اون دوره بودند.

با سقوط روسیه تزاری و خروج نیروهاش از ایران، انگلستان یکه‌تاز میدان سیاست در ایران شد.

البته از طرف دیگه، انقلاب سوسیالیستی در روسیه باعث شد بریتانیا برای حفاظت از مستعمرات خودش، اقدام به کشیدن یک دیوار حایل بین هندوستان و روسیه بکنه.

ایران و عثمانی از اجزای اون دیوار بودند که بعدها در پیمان سعدآباد تمامی نقشه‌های بریتانیا رو به‌صورت یک توافقنامه، امضا کردند.

بریتانیا عجله داشت که هر چه سریع‌تر جنبش‌های آزادیبخش مردم ایران را سرکوب کرده و به جای سرو کله زدن با سران عشایر در مناطق مختلف، با یک قدرت مرکزی مسلط که مهار آن در دست خودش باشد، کارهایش در ایران را پیش ببرد.

انگلستان نفر خودش برای اینکار در ایران را به‌راحتی پیدا کرد؛

کسی که در قلع و قمع جنبش‌های آزادیبخش مردم ایران، امتحان موفقی پس داده بود:

هم به روی ستار خان سردار بزرگ انقلاب مشروطه آتش گشوده بود

هم با قوای ملیون و کلنل محمدتقی‌خان پسیان جنگیده بود

هم با رزمندگان مقاومت جنوب دشمنی داشت

هم دستش در خون خیابانی بود

و هم این‌که با میرزا کوچک خان بانی اولین جمهوری مردم ایران جنگیده بود

و از همه مهمتر این‌که در بحبوحه جنگ جهانی اول، خودشو به ارتش اشغالگر روس معرفی کرده بود و تحت‌امر ژنرال مهاجم روسی، نیکلای باراتف، به سرکوب ملیون ایران پرداخته بود

رضاخان! چنین شخصی رضاخان بود

پسر رضاخان، محمدرضا پهلوی بعدها در کتابش (پاسخ به تاریخ) درباره روابط پدرش با انگلیس‌ها و ژنرال آیرون‌ساید که رضاخان‌و سر کار آورد، خیلی روشن توضیح داده.

لطفا به اشتراک بگذارید: