یادواره شهیدان ۱۰ شهریور با حضور ۴۰ مجاهد برجا مانده از لشکر فدایی و قتل‌عام در اشرف

 

سخنرانی خانم مریم رجوی

در سالگرد حماسه سرخ فام اشرف

 

....یاد ۵۲ستاره تابناک آسمان انقلاب ایران را گرامی میداریم. یکی از یکی دلیرتر و جنگاورتر

مجاهدانی که در محاصره غافلگیرانهٔ مزدوران وحشی خامنه‌ای- مالکی و سپاه تروریستی قدس، با دست خالی و بدون سلاح اما بی‌باک و جسور تا آخرین نفس جنگیدند.

مقاومت آنها و تسلیم‌ناپذیری آنها در آن صبحدم خونین، جلوه‌ای نوین از مجاهدت نسلی بود که از ۱۹بهمن؛ ْ۱۹بهمن سال۶۰ و سلولهای زندان، تا اشرف، هرگز به دیکتاتوری مذهبی آخوندها تسلیم نشد.

به قول مسعود: «اشرف حماسهٔ ماندگار تاریخ معاصر ایران»، اشرف، سرزمین آزادی خلق‌های خاورمیانه، اگر چه زمین‌ها و بناهایش اشغال شد؛ اما جان ناآرامش در شهرهای ایران به حرکت درآمد و به حرکت درآمده است.

۵۲ستاره بودند که حالا در کانون‌های شورشی می‌درخشند و در هزار اشرف برای جوانهای آگاه که سرنگونی رژیم استبداد مذهبی را می‌خواهند. راستی پیام این رزم نابرابر چه بود؟ پیامی که خامنه‌ای و حاکمیتش دریافت چه بود؟

پیام این بود و هست که تا سرنگونی این رژیم پلید و تبهکار و دشمن مردم ایران، این رزم و مجاهدت تداوم دارد تا آزادی مردم ایران.

ما به این تعهد بزرگ سوگند خورده‌ایم و قبل از همه به حسین پیامبر جاودان آزادی حاضر گفته‌ایم.

سلام بر این شهیدان، قهرمانان فراموشی ناپذیر تاریخ مقاومت برای آزادی.

اگر چه که آنها در میان ما نیستند، اما جنبش الهام گرفته از آنها پیوسته در حال نبرد و پیشروی است تا روز پیروزی و تا روز رهایی مردم ایران. درود بر همه آنها. درود درود درود.

 

بخشی از سخنرانی خانم مریم رجوی در سالگرد ده شهریور ۱۰شهریور۹۳ ـ پاریس ـ سالن گراند ارک پاریس

...در میان مردمی که به دنیا می‌آیند و سپس در می‌گذرند، انسان‌هایی هستند که زندگیشان، حیاتی خلاق و جوشان است و مرگشان، نه نیستی، که جاودانگی است. زیرا خالقان قدرت معنوی و حیات پاینده‌یی هستند که بشریت را به پیش می‌برد. این است راز شکوه و عظمت نام‌آوران جهان انسانی؛ از اسپارتاکوس تا عیسی بن مریم و حسین‌بن علی که در آنها و در زندگی و شهادتشان، تاریخ راه کمال را می‌یابد؛ راهنمایان، شاخصها و چشمه‌های امید برای رستگاری بنی نوع آدم از بردگی و از خود بیگانگی.

۵۲مجاهد قهرمان اشرفی به سرداری زهره و گیتی، به ایفای پیروزمند همین رسالت، شناخته می‌شوند. آنها به‌عنوان بالاترین مسئولان این جنبش از چند نسل، نگاه کنید در چندین نسل در منتهای آگاهی با بینشی عمیق و درکی صحیح از شرایط، با ایمان به استراتژی و تاکتیکهای این نبرد، در اشرف ایستادند.

آنها می‌دانستند در کانون چه تحولی ایستاده‌اند و در پایداری و شهادتشان چه راهگشایی‌ای نهفته است. قهرمانی آنها، نه فقط به‌خاطر دلاوری و شجاعت بی‌نظیرشان در روز ۱۰شهریور که البته بسیار حماسی و تحسین‌برانگیز بود، بلکه به‌خاطر آن است که هرگز تسلیم شرایط و تعادل‌قوای موجود نشدند، آن هم در روزگار تاخت و تاز بی‌هزینه‌گی. هرگز چشم‌انداز پیروزی را تیره و تار و تلاششان را عبث و بیهوده ندیدند. بر تعهدشان به آزادی پای فشردند، با حضور دلیرانه‌شان توطئه‌های دشمن را برهم زده و او را رسوا کردند.

و این‌چنین کانون. و منشأ الهام و انگیزش مردم ایران را معنا کردند و بذر هزار اشرف را در سراسر میهن و جهان پاشیدند.

درود برهمه آنها.

روزها و روزها مردم ایران، با پیامهای همدردی و با نوشته‌ها و سروده‌های پرشور، با هر گرایش و نظری، خود را با این حماسهٔ مقاومت، به زیبایی پیوند دادند. پیام اشرف هم‌چنین به سلولها و بندهای زندانهای اوین و گوهردشت و سایر زندانهای ایران رسید. و ایستادگی و تسلیم‌ناپذیری را ترویج کرد. زندانیان با قهرمانان شهید پیمان بستند و کانون شورشی و اشرف ۳۵۰ از آن شعله‌ور شد. درود بر غلامرضا خسروی و همه زندانیان مقاوم. و هزاران درود بر این قهرمانان سرفراز.

بله رژیم ولایت فقیه؛ رژیم ولایت فقیه با قتل‌عام اشرفیها می‌خواست راه نجاتی برای خود پیدا کند. اما حالا نگاه کنید که چگونه بحرانهای درونی و بیرونی، تمام این رژیم را در خود فرو کشیده است؛ از نارضایتی انباشته در جامعهٔ ایران که این روزها با اعتراضات تحسین‌برانگیز در شهرهای مختلف کشور جریان دارد، هم‌چنین شورش و اعتراض زندانیان در زندانهای مختلف، تا یک جنگ قدرت در رأس حکومت و یک ورشکستگی اقتصادی، که گریبان رژیم را فراگرفته است.

آری این رژیم ضدبشری، محکوم به سرنگونی است و ملت ایران بی‌تردید، آزادی را به دست خواهد آورد....

 

 کنفرانس و سخنرانی خانم مریم رجوی ۲۸ آذر ۹۲ در ایتالیا 

خواهران و برادران عزیزم،

به اتکای همین پایدار‌ی‌ها دوباره و صدباره خطاب به دشمنان مردم ایران می‌گوییم:

...می‌توان مجاهدان و مبارزان را کشت، می‌توان با دستهای بسته یا روی تختهای بیمارستان به سرهایشان تیر خلاص زد، می‌توان یاران و همرزمانشان در داخل ایران را به چوبه‌های دار یا تختهای شکنجه بست، می‌توان معلم و راهبر آنها را به تازیانه تهمت و افترا بست و می‌توان جای جلاد و قربانی را عوض کرد، اما هرگز نخواهید توانست از عدالت و حسابرسی فرار کنید، هرگز نخواهید توانست و نمی‌توانید نیروی وجدان و عدالت را از بین ببرید و هرگز نخواهید توانست مانع پیروزی آزادی شوید...

هم‌چنین، به جبهه رژیم ولایت فقیه و ریزه‌خوارانش باید گفت: هر چه می‌خواهید مقاومت و تسلیم‌ناپذیری را به سخره بگیرید. ولی برای ما بیداری وجدانها کافی است، برای ما به میدان آمدن نیروی عدالت کافی است، برای ما شور و برانگیختگی جوانان و اشرف‌نشانها در سراسر ایران وهم‌چنین موج حمایت و همبستگی زندانیان سیاسی کافی است.

به قول زنده یاد شاملو؛

سنگهای زندانم را به دوش می‌کشم

بسان فرزند مریم که صلیبش را،

و نه بسان شما

که دسته شلاق دژخیم‌تان را می‌تراشید

از استخوان برادرتان.

و رشته تازیانهٔ جلادتان را می‌بافید

از گیسوان خواهرتان.

و نگین به دستهٔ شلاق خودکامه‌گان می‌نشانید

از دندانهای شکستهٔ پدرتان

 

چهلمین سالگرد - شهادت بنیانگذاران مجاهدین در اشرف - ۴ خرداد ۱۳۹۱

 

هیهات مناالذله

زیر پای سگ چو خوک افتادن

رسم مجاهدین نیست

در هر کجا که باشند

سخنان مسعود رجوی با مجاهدین در اشرف ۱

....صلیب‌سرخ هم بارها اعلام کرده که در سالهای گذشته در یک دههٔ گذشته نمی‌دونم سیصد و اندی نفر رو فرستاده است به ایران نزد رژیم و حالشون هم خوبه، انگار که (با خنده) قرار بوده حالشون بد باشه، خوب وقتی که ندامت کنی ابزار دست دشمنت بشی مگه رژیم عقلش کمه که باز خودش سرانگشتان و دمب خودش رو شکنجه کنه؟ اعدام کنه؟ این‌که خوب مضحکه.

اگر که هدف تسلیم مجاهدین هست هیهات مناالذله ولو که تمام شون سربه‌دار بشوند.

...به قول عطار به‌قول شیخ عطار این ذل و ذلت چیست ذل چیست؟ زیرپای سگ چو خاک افتادن است من ترجیح می‌دهم که این‌طور بخوانم زیرپای سگ چو خوک افتادن است، این به مجاهدین نیامده، در هر کجا که باشند، در هر کجا که باشند در کهریزک و اوین و گوهردشت یا اشرف و لیبرتی و هر جای دیگر جهان زیر پای سگ چو خوک افتادن، این کار مجاهدین نیست، به‌خاطر همین بود که همه یادتون هست که مدتی پیش من اون پیام رو دادم، اولش هم نوشته بودم براتون که می‌دونم که بعد از این همه سال و هفت بار و هفتاد بار اتمام حجت، سالیانه یک یا چند بار، قطعاً به مجاهدینش به مجاهدین بازگشت‌ناپذیرش، به مجاهدین لم‌یرتابواش برخواهد خورد. اما ازتون خواستم که به عکس، این قبیل پیامهای من باید که طبق اون رهنمود قرآنی بر ایمان شما بیفزاید لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم،

خوب نیازی به این کارهایی که آقای کوبلر می‌کنه یا بعضاً افرادی تحت نام کمیساریا انجام می‌دهند یا نیازی به این نامه رسانیهای صلیب‌سرخ نیست از جانب اطلاعات آخوندی، برای همین یکبار دیگه هم‌چنان که بعد از شش و هفت مرداد کردیم هم‌چنان که قبل از ۱۹فروردین در اسفند ۱۳۸۹ ابلاغیه گزینه ها رو برای تک‌تک مجاهدین و ساکنان اشرف دادیم یعنی هرکس که توی اشرف بود، هم‌چنان که در نشستهای رمضان سال گذشته انجام دادیم هم‌چنان که بعد از استاتوی پناهجویی اعلامش توسط کمیساریا دوباره انجام دادیم در مهر و آبان، و هم‌چنان که از تلویزیون هم پخش شد، باز هم دوباره، نوشتیم، گفتیم، ابلاغ کردیم و اطلاع دادیم به سازمان ملل، به کمیساریا، به مقامات آمریکایی و به تک‌تک افراد، کسی می‌خواد تسلیم بشه بفرمایید، خودمون با کمک مالی می‌رویم معرفیش می‌کنیم، و این هم گزارشش برای یونامی، نفر به نفر، در گذشته این‌طور بوده، در سه سال و نیم گذشته،

من بیشتر از این از شما خواستم که معطل نکنید با حکم اخراج این‌که سنت مجاهدین بوده، از کسی که منت نمی‌کشند که شما مجاهد باشید، مجاهد که تاریخ مصرف نداره، مجاهد بازگشت‌ناپذیر و به‌قول شما لم یرتابوا است همین که گفتید عضو مجاهدینه، والا هر چه هم که برای خودش سابقه بتراشه یا فی‌الواقع هم داشته باشه، خوب یک مسافتی رفته بعد بریده، بریدن که چیز عجیب‌ و غریبی نیست، تا مبارزه هست، خوب شهید هست قهرمان هست، مجاهد خلق هست، خوب بریده هم هست، خائن هم هست. خوب زالو هم هست که می‌خواهد روی خون دیگران سوار بشود، شما خودتون نوشتید در جواب ابلاغیه‌های سازمان مجاهدین که گفته بود آقا بروید، می‌دونستم که بهتون برمی‌خوره ولی خودتون نوشتید که یعنی اون شهدا نظیر صبا بیایند بگویند ما تا آخرش ایستادیم و من زالو صفتانه روی خون اونها سوار بشوم و بخواهم راحتی و رفاه و نمی‌دونم پناهندگی خودم رو تأمین کنم؟ شما نوشتید تف به چنان پناهندگی ای، که زالوصفتانه روی خون دیگری سوار شده باشه. ولی اکنون مجاهدین هستند که با خون و ایستادگی خودشون باید به این کمیساریا یاد بدهند که پناهندگی قبل از هر چیز نه حقوق بریدگان و تسلیم شدگان، بلکه حق مبارزان و مخالفان دیکتاتوری و استبداد است. پنجاه شصت میلیون در جنگ جهانی دوم جان‌باخته‌اند تا دستگاههایی مثل این کمیساریا یا سازمان ملل متحد از توش دراومده ولی اگر کسی نگاهبانش نباشه، که البته نگاهبانی قیمت می‌خواهد، ببینید که به کجاها کشیده می‌شود، کما این‌که در نامه‌هاتون به صلیب هست در نامه‌های وکلا به صلیب هست که آقا تو نامه رسان اطلاعات آخوندی هستی یا نگهبان جهانی کنوانسیونهای ژنو و حقوق انساندوستانهٔ بین‌المللی، روزگار غریبی است، ....

لطفا به اشتراک بگذارید: