یازدهمین سالگرد اسطوره اشرف ـ ۲۱شهریور ۱۳۶۵ ـ ۲۰ شهریور ۱۳۹۲
اسطوره اشرف
درخشش مقاومت
در برابر خیانت و جنایت علیه بشریت
اسطوره اشرف
درخشش مقاومت
در برابر خیانت و جنایت علیه بشریت
حماسه سرخفام اشرف
تابلوی با شکوهی از پیکار تا آخرین نفس و تا آخرین لحظه
امتداد صفوف یاران و رزمآوران پیامبر جاودان آزادی هستند
آنها نقشهمسیر خود را از مظهر وفا و ایمان و سوگند مجسم همه زمانها
حضرت عباس الهام گرفتهاند
مریم رجوی عاشورای ۱۳۹۲
ای به خون خفته شهیدان به شما باد سلام. و هزاران بار به شما باد درود.
سلام بر زهره – سلام برگیتی. سلام بر همه ۵۲ مجاهدی که امتداد صفوف یاران و رزمآوران حسیناند و نقشهمسیر خود را از مظهر وفا و ایمان و سوگند مجسم همه زمانها یعنی حضرت عباس الهام گرفتهاند.
و پیام حماسه آنها، بهوسیله شما، آری شما و رزمتان، زینب وار، در همه جای ایران و در سراسر جهان، میشوراند، برمیانگیزاند و جوششی از عزمها و ارادهها و مقاومت و پایداری هر چه بیشتر مانند ۵۲ شهید به پا کرده است.
راستی که چه نیرو و چه عظمتی، در شهادت انسانهای آرمانخواه و آگاه و آزاد نهفته است که از آن قدرت شوراندن، مقاومت کردن و رهایی و آزادی میجوشد و جهانی را برمی انگیزد.
به پیکرهای غرقه به خون آنها نگاه کنید که مظلومیت نسل در نسل شهیدان را در خود دارد.
از پیکرهای مثله شده شهیدان عاشورا تا پیکرهای بینام و نشان قتلعام شدگان سال ۶۷. ببینید چگونه سرهایشان را هدف شلیکهای وحشیانه قرار دادند.
به زهره عزیزم نگاه کنید که صورتش را متلاشی کردهاند. به سرو صورت حسین مدنی گلوله زدند و آن را سوراخ سوراخ کردند. این همه شقاوتها را نگاه کنید.
نگاه کنید به پیکرهای رحمان، سعید و ابراهیم و بهروز و سایر برادرانم با دستهای بسته از پشت و شلیک و اعدام آنها.
آنها از تیرخلاص زدن به مجروحان بر روی تخت بیمارستان هم ابا نکردند. کوروش و حیدر و سعید و رشید و شهرام و سیروس و سیدعلی را بنگرید.
بله اینها حماسه تسلیمناپذیری انسان در برابر ظلم و استبدادند از رحمان و یاسر تا حسین و سایر شهدا که یکی یکی آنها را بهخوبی میشناسید.
آنها قهرمانانی را در برابر خود میدیدند که تسلیم و ضعف و سستی در قاموسشان معنایی نداشت. این است حماسه انسان آرمان خواه و انتخابگر که با نثار همه چیز خود برای آزادی و برابری به نبرد برخاسته است.
- و این است حماسه مقاومت به هرقیمت.
آری آنها از نسل بیشماران از نسل صدهزاران و آموختگان مکتب مسعود بودند که اینچنین به سوگند وفای خود قیام کردند.
بله نبرد بیامان مجاهدین، قطعاً و مطمئناً به پیروزی خواهد رسید و پیروزی آن، آزادی و رهایی مردم ایران از چنگال استبداد مذهبی است، آزادی و رهایی مردم منطقه از چنگال بنیادگرایی اسلامی و تروریسم صادراتی آنهاست. و آزادی کل دنیا از چنگال تهدید این آدمکشان حرفهیی است.
بنابراین بدانید ای مجاهدین، اشرفیها و اشرفنشانها، شما پیشتازان یک نبرد عظیم در این دوران هستید. درود بر تکتک شما.
پاسدار سلامی سرکرده کنونی سپاه پاسداران تلویزیون رژیم ـ ۱۶ شهریور ۱۳۹۲
یکی از اتفاقاتی که هفته گذشته افتاد و این اتفاق دارای اهمیت راهبردی بسیار وسیعی در تحولات آینده منطقه خواهد بود و ابعاد بسیار عظیمی داره این عملیات که بهدلیل تحتتأثیر و تحتالشعاع قرار گرفتن حمله احتمالی آمریکا به سوریه فرصت ظهور و بازتاب و انعکاس خبری گستردهای پیدا نکرد همین حادثه حمله جوانان عراقی بود که در اردوگاه اشرف اتفاق افتاد
واین عملیات از لحاظ مقیاس تأثیر بسیار بزرگتر از بسیاری از عملیاتهایی است که در حجمهای وسیعی در گذشته اتفاق افتاده یعنی شاید بشه گفت که تأثیر راهبردی این عملیات بر ادامه حیات منافقین بسیار بیش از تأثیر عملیات مرصاد است.
شما ملاحظه بفرمایید از ۱۷هزار شهید تروری که در چند روز گذشته یادواره تجلیل از اونها برگزار شد ۱۶هزار نفراز این شهدای ترور توسط گروهک منافقین بهشهادت رسیدهاند، این درصد بسیار بالایی است.
عملیاتهای متعددی اینها انجام دادن که عملیات مرصاد که از دید اونها فروغ جاویدان نامیده میشه، این عملیات بسیار سنگینی بود.
الآن شما به رفتار سرکرده این گروهک یعنی مسعود رجوی نگاه کنید؟ بعد از حدود هفت روز که از این حادثه گذشته، عدم هیچگونه واکنشی از سوی سرکرده این گروهک همین امروز گمانهزنیها و فرضیههای متنوعی را ایجاد کرده. تحلیلهای مختلفی را بهوجود آورده، یا این کشته شده، اسمش اعلام نمیشه،
سکوت یا نشانه بهت، حیرت و در واقع شرایط بسیار سخت روحی روانی یک سرکرده گروهک میتونه باشه، یا اینکه هلاکت او. چیزی غیر از این نمیتونه باشه.
به اندازه قتلعامهای ناشی از تهاجم هستهیی آمریکا به ناکازاکی و هیروشیما اینها کشته گرفتهاند از مردم ایران و عراق،
تحت عنوان انقلاب ایدئولوژیک، تحت عنوان انقلاب ایدئولوژیک، اینها همه زنان، یعنی همه همسران و شوهران را، همه خانوادهها را مجبور به طلاق اجباری کردند. و اینها همه حلقههای در واقع زناشویی خودشون را ریختند به پای مسعود رجوی. همه خانوادهها را متلاشی کردند.
شما دقیقاً واقف هستید که اینها بودند که با جاسوسی در محیط هستهیی ما یک فضای خیالی و موهومی و تصنعی در نظام بینالملل نسبت به فعالیت هستهیی ما ایجاد کردند و هرآنچه که امروز ملت ایران از تحریم از کاهش تعاملات جهانی و تأثیرات آن میبینه همه ناشی از خیانتی است که اینها به ملت ایران کردند
آمریکا برای اینکه بتونه آلترناتیو و جایگزینی پیدا کنه آمد اینها را از فهرست کشورهای حامی تروریست خارج کرد و به اینها در واشنگتن دفتر داد، اینها در اتحادیه اروپا رسمیت پیدا کردند و امروز برای اینکه آزادی عمل پیدا کنند و در مسیر اهداف استراتژیک آمریکا حرکت کنند آمریکائیها همین امروز معاون وزیر خارجه آمریکا با مریم رجوی تماس میگیره از او دلجویی میکنه و به او دستور میده که نیروهاشون را از اشرف ببرند در لیبرتی و اعلام میکنه که ما محافظت اینها رو بهعهده میگیریم
نقش جلاد قاسم سلیمانی و نیروی تروریستی قدس
در قتلعام ۱۰شهریور ۹۲ در اشرف
اعتراف دختر پاسدار حسن ایرلو
سفیر به هلاکترسیده رژیم در یمن و از سرکردگان نیروی تروریستی قدس
به نقش جنایتکارانه این دیپلمات تروریست رژیم در حمله به اشرف و شهادت ۵۲ مجاهد قهرمان
پدرم جزء نیروهای اصلی عملیات در زمان تخلیه مجاهدین از اشرف بود
خبرگزاری رسمی رژیم – ۶ آبان ۱۴۰۰
فاطمه ایرلو، دختر پاسدار جنایتکار حسن ایرلو، از سرکردگان نیروی تروریستی قدس و سفیر به هلاکت رسیده رژیم آخوندی در یمن، در مصاحبه با خبرگزاری رسمی رژیم به نقش جنایتکارانه پدرش در جنایت علیه مجاهدین در اشرف اعتراف کرد. وی گفت:
«پدرم یکی از مؤسسان و جزء ۵۳ نفری بودند که با حاج احمد متوسلیان به لبنان رفت و در سالهای دفاع مقدس نیز به اتفاق برادرانشان به جبهه عازم شد.
وی افزود: البته بسیاری از اقدامات پدرم بهدلیل ملاحظات امنیتی مطرح نشده و حتی ما نیز از آن بیخبر هستیم تا حدی که پس از (مرگ) متوجه شدیم که ایرلو در زمان تخلیه مجاهدین از پادگان اشرف جزء نیروهای اصلی عملیات بود».
اشاره دختر پاسدار به هلاکت رسیده، حسن ایرلو دیپلمات تروریست رژیم در قتلعام مجاهدان اشرف در حمله جنایتکارانه ۱۰ شهریور سال ۹۲ به اشرف است که طی آن ۵۲ مجاهد قهرمان بهدست پاسداران و مزدوران جنایتکار رژیم بهشهادت رسیدند
جلاد قاسم سلیمانی سر رشته امور را به دست داشت. او از روز ۵ شهریور حمله به اشرف را با مالکی نخستوزیر دستنشانده و «لشکر کثیف» او (موسوم به لشکر طلایی) هماهنگ میکرد
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران روز یازدهم شهریور ۱۳۹۲ اعلام کرد
قتلعام بزرگ اول سپتامبر در اشرف به دستور شخص خامنهای و توسط نیروهای تحتامر مالکی در هماهنگی کامل با نیروی تروریستی قدس صورت گرفته است. .
۱-طرح این کشتار از مدتی پیش از سوی خامنهای به نیروی قدس محول شده بود تا از طریق دولت عراق به اجرا درآورد. طبق طرح همه ساکنان اشرف باید کشته یا به گروگان گرفته میشدند. بهدنبال بمباران شیمیایی حومه دمشق و بالاگرفتن احتمال حمله نظامی آمریکا به سوریه، خامنهای خواستار تسریع پروژه کشتار اشرف شد.
۲-قاسم سلیمانی، سرکرده نیروی تروریستی قدس، در روز سهشنبه ۵شهریور شتابزده به عراق رفت و خارج از ساعت اداری (ساعت۱۰۳۰ شب) به دیدار مالکی رفت. در این دیدار مسأله حمله احتمالی آمریکا به سوریه و کشتار اشرف مورد بحث قرار گرفت. سلیمانی در این دیدار که فالح فیاض، مشاور امنیت ملی مالکی، نیز حضور داشت در مورد زمانبندی حمله به اشرف با مالکی به توافق رسید. به این ترتیب اقدامهای عملی این حمله که مقدمات آن از قبل فراهم شده بود پس از سفر سلیمانی آغاز شد
بیانیه سی و سومین سالگرد تأسیس شورای ملی مقاومت ایران
فصل هفتم-مبارزه بدون تزلزل برای سرنگونی، حماسههای پایداری در اشرف و لیبرتی
حمله ددمنشانه ”لشکر کثیف“ مالکی به قرارگاه اشرف و قتلعام ۵۲ تن از ساکنان آن در ۱۰ شهریور ۹۲ فقط یک تعرض ساده از جانب دشمن به مقاومت نبود. این حمله، طرح خامنهای برای نابودی کامل مقاومت بود. او میخواست در آستانه خوردن زهر اتمی، مشابه قتلعام زندانیان سیاسی پس از ”زهر آتش بس“ در سال ۶۷، از دست مقاومت به کلی خلاص شود.
بیانیهٔ رسمی سپاه پاسداران و سرکردگان رتبهٔ اول آن، اظهارات وزیر اطلاعات و شرکت پاسدار قاسم سلیمانی در اجلاس مجلس خبرگان برای توضیح پیرامون این کشتار، نشان میدهد که این حمله اهداف شوم و بسا فراتری را پیگیری میکرده است. سرکردگان رژیم بلافاصله این حمله را پیروزی استراتژیک و مهمتر از ”عملیات مرصاد“ و دارای تأثیرات منطقهیی توصیف کردند و از احتمال کشته شدن مسئول شورا در این عملیات سخن گفتند.
زمینه سازیها، شیطانسازیها و حملههای مداوم علیه مسئول شورا و کیان شورا از اول سال ۹۲بهطور حیرت انگیزی بالا گرفت.
خبرگزاری فارس (رژیم) -۱۳شهریور۹۲
یکی از اعضای مجلس خبرگان رهبری در گفتگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، به سخنان سردار حاج قاسم سلیمانی در نطق دیروز وی در مجلس خبرگان رهبری اشاره کرد و گفت: سردار سلیمانی در این جلسه به قضیه عراق و اردوگاه اشرف پرداخت که بیش از ۵۰ نفر از آنها کشته شدند که بسیاری از آنها از سران منافقین بودند و ۱۰ نفر نیز مفقود شدند و این قضیه، مهمتر از حمله مرصاد بود
اعتصاب غذای جهانی ۱۰۸ روزه
صورتگر نقاش چین
رو صورت یاران ببین
صورتگر نقاش چین
رو صورت یاران ببین
یا صورتی برکش چنین یا ترک کن صورتگری
وآنگه به سیرت رونما؛ و آنگه به سیرت رونما
درس درخشان را ببین
در پیکر زار و نحیف سرب گدازان را ببین
خصم هراسان را ببین
کهکشان اشــــرف
ماندگار و جاودانه
درس درخشان ِ زهره
3، 2، 1.
۱۰۰ و ۱۰۰۰ اشرف دیگر می سازیم
اسطورهاشرف
مسعودرجوی-۲۷شهریور ۱۳۹۲
پس از ۱۷ روز گروگانهایمان در زندان «لشکر کثیف» مالکی در حوالی فرودگاه بغداد، برای نخستین بار به چشم دیده شدند. از جزئیات و اینکه چه بلاهایی بر سر آنها آمده و خواهد آمد، اطلاع ندارم. مالکی به فرموده بیتالعنکبوت ولایت قویاً درصدد استرداد آنها به رژیم یا لااقل پروندهسازیهای کذایی و تکراری برای مصارف خاص رژیم در مرحله سرنگونی است.
در هر حال ۱۷ روز است که رژیم بهدنبال من، و من بهدنبال گروگانها بودم و روشن شد که تا امروز در عراق و در زندان مالکی هستند
در روز جنایت بزرگ و بیسابقه علیه بشریت در اشرف، خواهر مجاهد مریم اکبری همراه با ۱۷ برادر، همچنین تنها طبیب باقیمانده در اشرف دکتر جواد احمدی همراه با ۳مجاهد خلق دیگر، مجموعاً ۲۲ نفر، در دو نقطه متفاوت و دور از یکدیگر، همگی در زیر آتش و در محاصره و در معرض گروگانگیری بودند. ساعاتی با تب و تاب و التهاب بسیار طول کشید تا توانستیم آنها را یک به یک از چنگ دشمن بیرون بکشیم و سرانجام همگی با قهرمانی و شجاعت بیمانند، خود را به ۲۰مجاهد باقیمانده برسانند.
آخرین جملهای که از فرمانده زهره شنیدم این بود که گفت: مزدوران عراقی در نزدیکی ما هستند.
سپس انفجاری مهیب باعث قطع صدا شد.
آخرین جملهای هم که از خواهر مجاهد ژیلا طلوع به یاد دارم این بود که وضعیت و حالش را پرسیدم. گفت: عالی. سلام الله علیها. تصویر شهادت او در حالی که سپر زهره در برابر گلوله شده و او را در آغوش گرفته است، خود به اندازه یک دفتر و یک کتاب گویاست
انگار که از طاهره طلوع تا ژیلا طلوع، همین تصاویر زیبنده زن مجاهد خلق و زادگان مریم رهایی است.
این است تصاویر شایسته و بایسته زن انقلابی مجاهد خلق که بر نظم و نظام استبداد دینی بر شوریده است. در رزم بیامان با فاشیسم زنستیز دینی، همین صحنهها، برترین و والاترین ارزشهای جاودانه و دورانساز یک هویت جدید تاریخی به نام زن انقلابی مجاهد خلق است. اشرف شهیدان اینچنین در کهکشان شهیدان اشرف، در پرتو انقلاب مریم تکثیر شد.
اشرف حماسهٔ ماندگار تاریخ معاصر ایران بود.
اکنون اسطورهٔ جاودانی تاریخ ایران و خلقهای جهان شد
نمونهای دیگر در سرزمین و در خاک پای پیامبر جاودان آزادی، سیدالشهداء امام حسین علیهالسلام.
سلام بر کهکشان اشرف و شهیدانش، بر لشگر فدایی اشرف، تجسم درخشان جنگ صد برابر با یک صد تن به مدت یک سال در نگاهبانی از اشرف و ارزشهای جاودانه فدا و پایداری و جنگ و ایستادگی در برابر استبداد دینی.
سلام بر فرمانده زهره (خواهر مجاهد زهره قائمی همردیف مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران)
ستاره نور افشان، پرتو مهر تابان و درس درخشان در اوج پایداری پرشکوه ده ساله در اشرف.
سلام بر فرمانده گیتی (خواهر مجاهد گیتی گیوهچیان معاون مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران)، مسئول کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت ایران که عمداً از اعلام نام او پس از درگذشت مجاهد خلق ابراهیم ذاکری خودداری کردیم.
زبانم از توصیف مرتبت والای یکایک شهیدان و سوابق درخشان آنان قاصر است. فقط میگویم که لشگر فدایی اشرف و شهیدانش در خورِ کتابهای جداگانه است و به فرصتی دیگر وا میگذارم.
از خواهران مجاهد میترا باقرزاده و ژیلا طلوع و فاطمه کامیاب و مریم حسینی تا بهروز و احمد بوستانی و احمد وشاق و محمد گرجی و رشید و نبی و حسین اصفهانی و رحیم و حسین و زکریا و علیرضا و علی اصغر و سیدعلی سیداحمدی و مجید و شجاع و مقداد و محمودرضا و اردشیر و کورش و قباد و شاهرخ و فریبرز و ابراهیم اسدی
و حیدر و ناصر و بیژن و رحمت و ابوالقاسم و اصغر عمادی و محمدعلی و حسین سلطانی و حسین رسولی و عظیم نارویی و سعید و حمید و شهرام و سیروس و ناصر کرمانیان و امیرحسین و رحمان و حسن غلامپور و حسن جباری و یاسر حاجیان و ناصر حبشی و امیرمسعود نظری، و سعید اخوان گل سرخ دیگری بر تارک انقلاب نوین ایران. که مادرش خواهر مجاهد نسرین منزوی از شهیدان فروغ جاویدان بود
ترانه نگاه کن
نگاه کن که غم درون دیدهام
چگونه قطره قطره آب میشود
(نگاه کن تمام آسمان من «پر از شهاب میشود»
تو آمدی ز دورها، «ز سرزمین ابرها، ز سرزمین نورها»
نشاندهیی مرا به زورقی، ز عاجها، ز ابرها و نورها
مرا ببر، مرا ببر امید دلنواز من
ببر به شهر شعرها و شورها
به راه پرستاره میکشانیم، فراتر از ستاره مینشانیم
نگاه کن من از ستاره سوختم
لبالب از ستارگان شب شدم
«چو ماهیان سرخ رنگ ساده دل
ستاره چین برکههای شب شدم»
کنون که آمدیم تا به اوجها
مرا بشوی با شراب موج ها
مرا دگر رها مکن مرا از این ستارهها جدا مکن
نگاه کن که موم شب به راه ما چگونه قطره قطره آب میشود
به روی گاهوارههای شعر من نگاه کن، تو میدمی و آفتاب میشود
(نگاه کن که من کجا رسیدهام
به کهکشان، به بیکران، به جاودان
نگاه کن تمام آسمان من پر از شهاب میشود نگاه کن من از ستاره سوختم لبالب از ستارگان شب شدم و نگاه کن ما به کجا رسیدهایم به کهکشان به بیکران به جاودان
به کهکشان، به بیکران، به جاودان
به کهکشان، به بیکران، به جاودان
نقشه دشمن و آدمکشان مالکی، به امر ولیفقیه ارتجاع و پاسدار قاسم سلیمانی، گروگان گرفتن و انتقال هر ۱۰۰ نفر به ایران و تحویل دادن آنها به رژیم بود. طرحی که از این پیشتر، مشابه آن در مرداد ۱۳۸۴ در روز روشن و در برابر چشم نیروهای آمریکایی در بغداد در مورد مجاهدان خلق حسین پویان و محمدعلی زاهدی انجام شده بود.
بستن دستها از پشت در اشرف به همین خاطر بود مگر اینکه مجاهدی غافلگیر نشود یا حتی با دست بسته آنقدر مقاومت و تقلا کند که چارهای جز تیرخلاص باقی نماند. شروع عملیات با بیش از ۲۰۰ انفجار بهخاطر این بود که آنهایی که در اثر موج انفجار مجروح یا بیهوش میشوند، در همان حال دستهایشان از پشت بسته و به خودروهای آماده حرکت گروگانگیران منتقل شوند. مانند ۶و۷ مرداد برای هر مجروح یا هر بیهوش، نفرات متعددی برای زدن و بستن و بردن اختصاص داده شده بود.
گوش به فرمان بودن مالکی هم برای اجرای خواسته خامنهای بیخود و بیجهت نبود. اجرای دستور خامنهای شرط لازم برای برخورداری از حمایت رژیم در دور سوم نخستوزیری این جنایتکار است. بهمین خاطر قرار نبود که اصلاً کسی در اشرف باقی بماند. یا گروگان و یا تیرخلاص.
حتی روی تخت اتاق امداد پزشکی.
در جنایتی بیسابقه علیه بشریت، این کار که در اشرف توسط مالکی انجام شد به واقع آن روی دیگر سکه بکار بردن سلاحهای شیمیایی در سوریه توسط بشار اسد به توصیه رژیم بود.
در جریان حرکت ستون به لیبرتی که به درخواست مریم بر اساس نامه معاون خاور نزدیک وزیر خارجه آمریکا صورت گرفت، دیدیم که جلوی چشم سازمان ملل و ناظران و محافظان آن بر سر راه اتوبوس مجاهدین انفجار و بمبگذاری کردند و اتوبوسها را به موشکهای آر.پی.جی بستند
اما حرف با قاتلان و جنایتکاران در یککلام همانست که از این پیشتر گفتهایم:
مجاهدین تا دنیا دنیاست، تا آخر دنیا از عدالت و قانون برای قرار دادن جانیان تبهکار در برابر عدالت و قانون دست بر نخواهند داشت. این رو بسیار جدی میگم.
به نام شهیدان و مجاهدانی میگویم که دچار نقصعضو شدهاند. این رو بر سر یک مشت و لگد هم میگویم، چه رسد به ضربه تیغ و تبر، چه رسد به شلیک یک گلوله بر پیکر مجاهد خلق، در این مورد با احدی شوخی نداریم، قیمتش رومیدونیم، دادیم و باز هم خواهیم داد
جنایت و خیانت، حق کشی و زمینهسازی و جاده صاف کردن، برای کشتار مجاهدین و نقض تعهدات و معیارها و قوانین شناخته شده انسانی و بینالمللی فراموش کردنی نیست. حتی اگر عمر خودمون هم کفاف نداد، وصیت میکنم و وصیت میکنیم به نسلهای بعدی و به خلق قهرمان، به مصداق «فَإِمَّا مَنّاً بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاء حَتَّی تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا». یعنی که بجنگ تا بجنگیم. و تا هر زمان که این کارزار ادامه داره و جنگ بار خود رو بر زمین نگذاشته، مگر اینکه مجاهدین خودشون با منت و فدیه بر کسی در آینده ببخشایند.
آری ما به سوی آزادی و در مسیر سرنگونی ۳، ۲، ۱ ـ ۱۰۰ و ۱۰۰۰ اشرف دیگر میسازیم.
از خون مجاهدین در اشرف شعلهها و آتشها برمیخیزد و رژیم ضدبشری را خاکستر میکند
ما برای نبردها و جنگهای بنیانکن دیگر آماده و آمادهتر میشویم. حق دفاع از خود برای هر مجاهدی در برابر حمله و یورش دشمن در هر کجا یک حق مشروع و قانونی است. بیمحابا از این حق مشروع و قانونی در هر زمان و در هر مکان استفاده کنید!
برادر مجاهد مسعود رجوی -۴ فروردین ۹۲
مجاهدین را بنگرید که سفت و سخت و استوار ایستادهاند
حالا یک دهه هم از جنگ گذشته، جنگ کثیفی که بسیاری از دستاندرکاران یا زمینهسازانش
یکی بعد از دیگری میگویند که اشتباه کردهاند یا تقصیر اونها نبوده یا به گردن دیگری میاندازند، میگفتند که اگر دولت قبلی عراق نمیبود مجاهدین بهسرعت منهدم میشدند و از بین میرفتند و حالا یک دهه گذشته که هر روزش توطئهیی و جنایتی و خیانتی، یک دههای که روز بروز و ساعت به ساعتش یادمون هست که چهها گذشت
شبهایی که ستونهای ما همه بودید و میدانید و دیدهاید ۹۰ بار و گاه تا ۱۲۰ بار در یک شب هدف قرار میگرفتند و بمباران میشدند وای که چه ایام و روزهایی،
قرارگاه انزلی در۳۰کیلومتری مرز ایران در شمال شهر جلولا
هواپیماهای آمریکایی از صبح شاهد بمبارانهای مستمر در مناطق جلویی هستیم برای ششمین بار در ظرف ۱۰ دقیقه این منطقه مورد اصابت قرار گرفت.
بعد جمعآوری سلاح ها، بعد اون کودتای استعماری ۱۷ ژوئن و تجارت و توتال بین رژیم و حکومت وقت فرانسه، این منحنی رو با همه فراز و نشیب هاش اگر که رسم بکنیم یا بهخاطر بیاوریم همان نمونه بیسابقه و بینظیر تاریخی است که در نشست قبلی نقلقول کردیم از دید جهانی و بینالمللی، که دنیایی رو به تجلیل و تکریم از اشرف و مجاهدانش کشاند و کشانید
به روشنگری، افشاگری و ایستادگی مجاهدین بهنحوی شگفت، خارقالعاده، چه در اشرف چه در لیبرتی چه در منطقه و چه در سطح جهان با دو دید میشه نگاه کرد، یکی اینکه، این چه حکایت است که، ما باید با کوبلر و اونهایی که پشتش هستن و اون دستگاهی که بومدرا گفت جلوی ورودی ملل متحد که همشون در جریان هستند، اونایی که ساکتند تو این سازمان ملل از صدر تا ذیل و دستاندرکار هستند خودشون بخشی از این روند هستند روندی که منجر میشود به جنایت علیه بشریت، شریک جرم هستند خوب این چه حکایت است که ما باید علاوه بر همه مسائل و آزمایشات خودمون، علاوه بر همه دردها و بلاهایی که بر سر خلق اسیرمون میآد، باید در سطح بینالمللی در جلوی این چیزها هم بایستیم ما که با نماینده دبیرکل و خود دبیرکل و اونهایی که اینجا سکوت پیشه کردند و دستاندرکار هستند و شریک هستند کاری نداشتیم
قبلاً هم در اشرف یا لیبرتی ما که با صلیبسرخ کاری نداشتیم این چه حکایت است که یک به یک اینها بر سر راه ما قرار میگیرند و ما اگر نخواهیم تسلیم خط وخطوط ارتجاعی و استعماری بشویم، نخواهیم، جامه ذلت بپوشیم، نخواهیم شرافت خود را بفروشیم باید تا آخر خط در برابر اینها ایستاد و دستشون رو رو کرد و مثل همین امروز بهصورت جهانی نشون داد که این کوبلر چه لکه ننگی است بر پیشانی و تاریخچه ملل متحد و هر آنکس که تو این سازمان ملل دستاندرکار است و از او حمایت میکند، گفتم که دو دیدگاه وجود داره یکی این است که بگیم واقعأ چه بد شانسی، چون ما که به عراق جز برای جنگ با رژیم نامشروع و پلید آخوندها نیامده بودیم چرا باید در معرض بمباران آمریکایی قرار بگیریم و خلع سلاح، ما که با مسائل عراق کاری نداشتیم هیچگاه چرا باید در برابر جانور و هیولایی مثل مالکی و وحوش مربوطه قرار بگیریم، ما که با کوبلر و امثال او تحت هر نامی نمیدانم صلیب سازمان ملل کاری نداشتیم چرا باید در معرض فشارهای اینها قرار بگیریم که هر کدوم بهنحوی میخواهند روی خون ما زالووار جیبهای خود را پر کنند، چون خیلی واضحه که از زمان مصدق در موضوع بریتیش پترولیوم تا توتال و ۱۷ ژوئن تا همین امروز، بحث که فقط اموال و جانهای مجاهدین نیست، منابع اموال و داراییهای ملت ایران است که در تجارتخانههای مختلف تحت نام این یا اون دولت این یا آن ارگان به حراج گذاشته شده، در اردیبهشت سال ۸۱ بعد از نامگذاری تروریستی در اتحادیه اروپا یادتون هست که، خودمون فاش کردیم، قراردادهایی بهمبلغ ۷ میلیارد دلار آنچه که ما فقط ازش خبر داشتیم در سفرهای ۸ گانه آدمهای رژیم و وزارتخارجهاش که هشتمیاش به اسپانیا بود برای نامگذاری تروریستی مجاهدین، بعد در ۱۷ ژوئن اون قراردادها و تجارت پیشگی که بنیانگذار سندیکای قضات فرانسه فاش کرد تجارتی که هنوز هم بین اون وزیر و نخستوزیر مربوطه با رژیم ادامه داره
فرانسوا کلکومبه ـ بنیانگذار سندیکای قضات فرانسه
در حالیکه میبینیم که یک نخستوزیر سابق، در حالی خبر حمله ۲۰۰۳ را میداد که در کشور شما قراردادی را به امضا میرساند و برحسب تصادف همین نخستوزیر در حال حاضر مشغول تجارت است
برادر مجاهد مسعود رجوی
اینجا هم ماشین ترور و اعدام ولایت فقیه جانهای مردم ایران را میگیرد، اموال و منابع شون رو هم منظور این است که پرداختن از جیب مجاهدین و از خون مجاهدین، مجاهدین خلق و اصلأ تمامی خلق ایران نفوس و اموالشون اینکه رسم رایج بین ارتجاع و استعمار حالا اینجا یک دید و دیدگاه این است که بگوییم چقدر بد شانسی چقدر درد و رنج و زحمت اضافی، از ته چاه البته اینطوری دیده میشود اما نگاه دیگری هم هست که، بسا افتخار آمیز، درخشش مأموریت و ظرفیت و رسالت انقلابی مجاهدین رو در برابر ارتجاع در این منطقه از جهان بارز و برجسته میکند که، در مسیر آزادی خلق و میهن، نه فقط بدشانسی که ظرفیت، گنجایش و رسالت و شانسهای تاریخی ای نصیبشون شده برای اینکه در برابر انواع دجالیت حالا این بار تحت نام ملل متحد و هیأت مساعدت عراق، بایستی که بایستند در حالیکه خودشون که نمیخواستند، ولی مشیت چنین است که بایستی بایستند، بجنگند روشن کنند و پیش بروند. نقش پیشتاز و پیشآهنگ انقلابی و پرچمدار آزادی نه فقط در ایران بلکه در عراق و این منطقه از جهان و همچنانکه بسیاری میگویند شاید بهنحوی بیسابقه در سطح جهان، واقعیتی که بسیاری بر اون گواهی دادند
اگر از من بپرسید که این چه حکایت است میگویم که هرکس که از پس خمینی بر بیاد که پدر جد همه اینهاست علیالقاعده باید این ظرفیت و گنجایش ایستادگی و برآمدن از پس اینها رو هم داشته باشد و بعد میبینیم که مردم عراق هوشیار میشوند و بیدار میشوند و بر میخیزند و یکایک حرفهای شما که از ۱۰ سال پیش میگفتید یکی بعد از دیگری، به اثبات میرسد، ابتدا میگفتید که اشغال خزنده در زمانی که نیروهای آمریکایی بودند و بعد، اشغال آشکار رژیم آخوندی و امروز تودههای ملیونی مردم عراق بهش گواهی میدهند
حالا دیگه فضیحت، مالکی و حکومتش عالمگیر شده است.
آخرین نامه قهرمان شهید
بیژن میرزایی
مهندس و کارشناس کامپیوتر
(دانشگاه ماساچوست)
به جان جانان، برادر مسعود عزیز،
سلام میکنم و آرزوی سلامتی همیشگیتان را دارم.
- در زیر عکسی که دو روز پیش از میدان لاله گرفتهام را هدیه میکنم.
به نظرم این بنا، نمادی از مقاومت ده ساله مجاهدین است. اگر چه تمام تنش از ضربات تیر و تبر و هجوم هاموی و لودر پر از زخم است، اگر چه که در محاصره دشمن جرار و تا دندان مسلح قرار دارد، اگر چه که در خاکی به دام افتاده که آسمانش نه آبی، بلکه تیره و کدر است، اگر چه که فضای تنفسیاش آلوده به هزار نامردمی و غدر و خیانت و خنجر از پشت است، . اما، اما، اما. بهرغم این همه ناملایمات، لالهُ سرخ فام همچو سرو راست قامت ایستاده. هیچ نشانی از سستی، ضعف و سر فرود آوردن در آن دیده نمیشود. انقلاب خواهر مریم به شکل حلقهای سفید دور آن را گرفته و چون حرز از آن حفاظت میکند. سبزی، سرخی و سپیدی نماد نشان از خاکی دارد که آسمانش آبی است و به عشق آن خاک و آبادانی آن زنده است.
هر روز و در هر نماز از خدا میخواهم که روز رسیدنتان به تهران را نزدیک کند. آرزوی هر مجاهد است که همه خونهای ریخته شده از اولین شهید (احمد رضایی) و حنیف کبیر گرفته تا خون اشرف و موسی، از خون آن خواهران میلیشیای نازنینی که حتی اسم خودشان را به دژخیم ندادند گرفته تا خون سرداران قتلعام شده در سال ۶۷، از خون شهدای ۶ و ۷ مرداد گرفته تا خون آخرین شهدا در لیبرتی، به بار بنشیند. آرزو داریم که خدا به شما توفیق بدهد که در فردای سرنگونی رژیم علاوه بر کتابهایی که خودتان گفتید، تاریخ سازمان را برای خلق قهرمان و برای تاریخ ایران بازگو و ماندگار کنید.
- نکته آخرم، حرفی است که در صحبت با شما خواستم بگویم ولی نتوانستم خوب بیان کنم. هر چقدر که در بند ف جلوتر میرویم، احساس میکنم که اسامی رنگ باخته و همه در کلمه طیبه مجاهد خلق ذوب و متجلی میشویم. کلمه طیبهای که با هر حسن ابتلا و آزمایشی از طرف خدا، بیشتر و بیشتر بالا میرود. از این کلمه طیبه جان میگیرم و سرا پا غرور و افتخار میشوم.
دیگر مزاحمتان نمیشوم.
روی ماهتان را میبوسم.
بیژن میرزایی
اشرف ۶ مرداد ۹۲ (چهارمین سالگرد ۶ و ۷ مرداد)