بیانیه ۲۲تن از وزرای پیشین و شخصیت‌های برجسته اروپا، کانادا و آمریکا در حمایت از قیام

​​​​​​​یانس یانشا – نخست‌وزیر اسلوونی (۲۰۲۲)، رهبر حزب دمکراتیک

گیر هیلمار هارده - نخست‌وزیر ایسلند (۲۰۰۹-۲۰۰۶)

جان برکو - رئیس و سخنگوی پارلمان انگلستان (۲۰۰۹ تا ۲۰۱۹)

ایوِتا رادیچووا– نخست‌وزیر اسلوواکی (۲۰۱۲-۲۰۱۰)

پتره رومن - نخست‌وزیر پیشین رومانی

آودولا هوتی –نخست وزیر ساق کوزو تا ۲۰۲۱

او درونیوس آژوبالیس - وزیر خارجهٔ لیتوانی (۲۰۱۲)، عضو کمیتهٔ خارجی پارلمان، نایب‌رئیس کمیتهٔ امور اروپایی

انور هوکسهای –وزیر خارجه سابق کوزوو تا ۲۰۱۷

دکتر تونیو بورگ – وزیر خارجه سابق مالت

دکتر فرانسیس زامیت دیمک – وزیر خارجه سابق مالت

یان اریک انستام - وزیر دفاع فنلاند (۲۰۰۳)

کیمو ساسی – وزیر ترابری فنلاند (۲۰۰۳)، وزیر تجارت خارجی (۲۰۰۲)

سناتور میهال کامینسکی – نایب‌رئیس سنای لهستان، وزیر روابط رسانه‌یی (۲۰۱۵)

مارچین شوینچیسکی - شهردار پیشین ورشو و وزیر پیشین روابط اقتصاد بین‌المللی لهستان

ریشارد کالیش - وزیر کشور لهستان (۲۰۰۵)

آناتول شالارو– وزیر دفاع مولداوی (۲۰۱۶)

جان پری – وزیر پیشین از ایرلند

وین ایستر – وزیر پیشین در دولت کانادا

ادوارد سولنس– وزیر پیشین محیط‌زیست ایسلند

قاضی استانیسلاو پاولووسچی– وزیر دادگستری مولداوی (۲۰۱۹)، قاضی در دادگاه حقوق‌بشر اروپا (۲۰۰۱ تا ۲۰۰۸)

جوزپه مورگانتی – رئیس پیشین حکومت سن‌مارینو، نمایندهٔ پارلمان

سفیر لینکلن بلومفیلد – معاون پیشین وزیر امور خارجهٔ آمریکا

 

متن بیانیه حمایت از قیام ایران

در ۵ماه گذشته، ایران صحنهٴ یک قیام سراسری بوده که به‌بیش از ۲۸۰شهر گسترش یافته است. ایرانیان از همهٔ اقشار مختلف به‌ویژه زنان و جوانان جان خود را به‌خطر انداختند و به‌خیابان‌ها آمدند و خواستار پایان دادن به‌دیکتاتوری شدند. هدف آنها یک ایران آزاد و دمکراتیک است. حدود ۷۵۰معترض از جمله ۷۱نوجوان و بیش از ۶۰زن توسط نیروهای سرکوبگر رژیم کشته شده‌اند و بیش از ۳۰هزار نفر دستگیر شدند و مورد شکنجه‌های وحشیانه قرار گرفته‌اند. یکی از ویژگی‌های قابل توجه اعتراضات سراسری، نقش رهبری زنان شجاع ایرانی است که در برابر رژیم زن‌ستیز و سپاه وحشی آن ایستاده‌اند.

۴۴سال پیش میلیون‌ها ایرانی به انقلابی پیوستند که دیکتاتوری وحشی خاندان پهلوی را سرنگون کرد. آنها در پی آزادی و دموکراسی بودند که تحت نظام تک‌حزبی سلطنت از آنها سلب شده بود. با این حال، دولت پلیسی شاه، اپوزیسیون دمکراتیک را حذف کرد و رهبران و اعضای آنها را کشت یا زندانی کرد، در حالی‌که با تبانی با دستگاه آخوندها آن‌را با خودش همراه کرده بود. این امر خمینی را قادر ساخت تا از خلأ قدرت بهره ببرد و رهبری انقلاب را غصب کند و به‌تدریج حاکمیت مطلقهٔ آخوندها را تحمیل کند.

اما مردم ایران هرگز تسلیم دیکتاتوری مذهبی نشده‌اند؛ بیش از ۴دهه است که آنها با فداکاریهای بزرگ به مقاومت خود ادامه داده‌اند. بر اساس برخی برآوردها، ۱۲۰۰۰۰نفر به‌دلایل سیاسی اعدام شده‌اند، از جمله ۳۰۰۰۰ قتل‌عام شده در تابستان۱۳۶۷ که ۹۰درصد آنها، فقط به‌این دلیل اعدام شدند که در حمایت خود از گروه اصلی اپوزیسیون، سازمان مجاهدین خلق ایران ثابت‌قدم ماندند.

قیام کنونی در ۴دهه مقاومت سازمان‌یافته و فداکاری ریشه دارد. یکدست‌بودن شعارهای معترضان و تاکتیک‌های آنها در مقابله با انبوه نیروهای سرکوبگر و امنیتی به‌درجه قابل توجهی، بیانگر سازمان‌دهی و همآهنگی در قیام است. کلید استمرار قیام کانون‌های‌شورشی وابسته به‌سازمان مجاهدین بوده‌اند.

درعین‌حال رژیم ایران یک کارزار پیچیده را برای گمراه‌کردن جهان در پیش گرفته تا (بگوید) یک جایگزین دمکراتیک و واقعی وجود ندارد و این ترس را گسترش می‌دهد که هر گونه تغییر در ایران به‌هرج و مرج منجر خواهد شد. آن روی سکهٔ این کارزار، برجسته‌کردن بقایای سلطنت مخلوع و منفور برای تضعیف وحدت مخالفان و خدشه‌دار کردن وجهه آن و نیز تلاش برای القای این بوده است که هر گونه تغییر در وضع موجود، ممکن است به‌دیکتاتوری قبل از سال۱۳۵۷ منجر شود. اما همان‌طور که در شعارهای مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر و «نه دیکتاتوری سلطنتی، نه رهبری - دموکراسی، برابری»، در دانشگاهها و دهها شهر سراسر کشور مشخص است، مردم ایران به‌طور چشمگیری دیکتاتوری مذهبی که اکنون در قدرت است و دیکتاتوری سلطنتی را که پیش از آن حاکم بود، رد می‌کنند. برای آنها انتخاب این نیست که از چاله به‌چاه بیفتند. بلکه آنها خواهان ایجاد یک جمهوری دمکراتیک و آزاد در ایران بر اساس جدایی دین و دولت هستند.

سال‌ها در دو سوی اقیانوس اطلس، دولتهای غربی تعامل با (رژیم) ایران را با این امید واهی دنبال کردند که یک جناح میانه‌رو در درون رژیم پیدا کنند تا تقویت آن به‌تغییر رفتار رژیم منجر شود. این سیاست به‌نحو فضاحت‌باری شکست خورد. حلقهٔ مفقوده در آن سیاست گوش‌دادن به‌صدای مردم ایران و مقاومت سازمان‌یافتهٔ آنها، شورای ملی مقاومت ایران بود که رئیس‌جمهور برگزیدهٴ آن مریم رجوی یک برنامهٔ ۱۰ماده‌یی را معرفی کرده است که از برابری زنان و مردان، لغو مجازات اعدام و آزادی مذهبی حمایت می‌کند و حقوق برابر همهٔ قومیتها از جمله خودمختاری برای ملیتهایی مانند کردها را در چارچوب تمامیت ارضی ایران به‌رسمیت می‌شناسد.

در این شرایط خطیر در تاریخ ایران، آمریکا و اروپا باید در کنار مردم ایران بایستند و حق آنها را برای دفاع از خود به‌هر طریق ممکن به‌رسمیت بشناسند. چرا که آنها تلاش می‌کنند این رژیم قرون‌وسطایی و جنایتکار را سرنگون کنند و میهن خود را آزاد کنند. در این راستا، جامعهٔ بین‌المللی باید اقدام مشخصی را انجام دهد تا سران رژیم را به‌خاطر ۴دهه جنایت علیه بشریت و نسل‌کشی مورد حسابرسی قرار بدهد که شامل سرکوب خشونت‌آمیز معترضان و شکنجهٔ وحشیانهٴ بازداشت شدگان در جریان اعتراضات است.

اروپا به‌نوبة خود باید به‌آمریکا بپیوندد تا سپاه پاسداران را به‌خاطر جنایاتش در داخل ایران، صدور تروریسم به‌خاورمیانه و اخیراً تحویل پهپاد در جنگ علیه اوکراین که ثبات اروپا را تهدید می‌کند، به‌عنوان یک سازمان تروریستی لیست‌گذاری کند.

علاوه بر این باید اقدامات محدودکننده‌یی در ارتباط با نمایندگی‌های دیپلماتیک (حکومت) تهران در اروپا و سایر نقاط انجام شود و فرستادگان و عوامل (رژیم) ایران اخراج شوند.

لطفا به اشتراک بگذارید: