کامنت - جنگ و دعوای باندی قبل از انتخابات، بعد مرگ رئیسی
در هر انتخاباتی، حتی در نمایشهای انتخاباتی همین رژیم، رسم رایج این است که هر کاندیدا از اشکالات گذشته سخن بگوید و آن چه برای تغییر در چنته دارد را به نمایش بگذارد. موضوع آنقدر واضح است که روزنامهٔ حکومتی اعتماد (۲۴خرداد) مینویسد: «انتخابات در یککلام، یعنی امکان تغییر... انتخاباتی که در آن امکان تغییر نباشد نامش هر چه باشد انتخابات نیست».
پر واضح است که سخن گفتن از اشکالات در مورد دولت شکستخوردهٔ رئیسی، دشوار نیست. زیرا کار فضیحت و شکست جلاد شش کلاسه به آنجا رسیده بود که در مجلس انقباضی طرفدار رئیسی به او توصیه میکردند مثل بسیجیها برای حفظ نظام روی «مین استعفا» برود! حتی بیش از ۱۷۰تن از اعضای مجلس ارتجاع که در جریان نمایش انتخاباتی۱۴۰۰ نامه امضا کرده و خواسته بودند رئیسی حتماً رئیسجمهور شود، در دومین سال ریاست او، از این اقدام خود غلط کردم گفتند و ابراز ندامت نمودند.
حملات بهرئیسی و طعن و تمسخر او در درون نظام هم تا آنجا گسترده و عام بود که خامنهای، با دلسوختگی از بدنامی جلاد ۶۷، گفت: «بعد از فقدان این عزیز من دیدم خیلی از روزنامهها، همه مطبوعات، در فضای مجازی، اشخاص گوناگون از جریانهای مختلفدیدم همه از خدمات او و تلاشهای شبانهروزی او حرف میزنند از او تمجید میکنند، تعریف میکنند، دلم سوخت. دلم برای رئیسی سوخت! در زمان حیات او اینها حاضر نبودند یک کلمه از این حرفها بگویند بلکه عکس آن را میگفتند»