زنستیزی رژیم آخوندی و دشمنی دیوانهوار با حضور زنان در جامعه
آنچه دههها قبل، مجاهدین از نقش رهبری زنان و همچنین «زنستیزی» رژیم آخوندی میگفتند و بهایش را با خون دهها هزار زن پاکباخته در زندانها و شکنجهگاهها داده بودند، جامعه ایران در قیام ۱۴۰۱ بهعینه در خیابانها و محلههای شهرهای ایران دید. در کشاکش این قیام، زنان جنگنده میهن بارها صحنههای اعتراضی را بهدست گرفتند و به همان میزان نیز فداکاریها و آمار بالای شهدای زنان چشمهای جهان را خیره کرد.
اما چرا اکنون ولیفقیه به صرافت افتاده تا برای انکار «زنستیزی» نظامش دلیلتراشی کند؟!
پاسخ ساده است؛ معلوم است که دیگ جوشان مطالبات جامعه با پیشتازی زنان میهن در حال انفجار است.
محذوریت خامنهای پس از قیام دوچندان شده و در مخصمهای گیرکرده که نه میتواند سرکوب کند و نه میتواند بیخیال از کنارش بگذرد. از یکطرف مثل نان شب دنبال ارعاب جامعه با محوریت زنستیزی است و از طرف دیگر میترسد که فشار بیشتر بر زنان، خودش مثل شهادت مهسا عامل جرقه بعدی باشد.
او حتی برای تصویب لایحه مسخره حجاب در مجلس یکدست و انقباضیش توان نداشت و این لایحه مدتها بین مجلس و شورای عالی فرهنگی رژیم دستبهدست شد و هیچکس مسئولیت آن را برعهده نمیگرفت. پس از تصویب نیز از سوی بسیاری سازمانهای بینالمللی و حقوقبشری از جمله «کمیسیاری حقوقبشر ملل متحد» و «عفو بینالملل» محکوم شد. بعد از تصویب هم عامل بسیاری از برخوردها در جامعه بوده و زنان میهن هرگز به مفاد آن تن نمیدهند.
پارسال هم نظامش را بهدلیل همین زنستیزی و سرکوب زنان با تیپا از ارگان زنان سازمان ملل بیرون انداختند. در همین فاصله چند روزه بین سخنرانی تا نشر صحبتهای او بیش از ۴۰کشور در جلسه شورای حقوقبشر ملل متحد در ژنو بیانیه داده و اقدامات زنستیزانه دستگاه سرکوبش را محکوم کردهاند.