گواهی تاریخی - از نگاه و نطق‌های دکتر محمد مصدق - قسمت پنجم

مخالفت مصدق در مجلس چهاردهم

با اعتبارنامه سید ضیا طباطبایی

نخست وزیر کودتای سوم اسفند۱۲۹۹

 

مصدق:

من می‌خواهم در راه وطن شربت شهادت را بچشم

من می‌خواهم در راه وطن بمیرم

من می‌خواهم در قبرستان شهدای آزادی دفن بشوم

من تا آخر عمر برای دفاع از وطن حاضر می‌باشم

 

درخواست وزیر جنگ رضاخان قزاق

از سید ضیاء‌الدین طباطبایی نخست‌وزیر کودتا

برای دادن نشان درجه اول به کلنل ایمانس عامل کودتا

 

رضا خان به سید ضیاء ۲۹ برج حَمَل (فروردین) ۱۳۰۰:

برای یادآوری خاطر مبارک تصدیع می‌دهم

در این موقع که ژنرال آیرون ساید و ژنرال گوری

و بعضی از صاحب منصبان انگلیسی که در فرونت گیلان ابراز لیاقت نموده

و می‌خواهند از ایران مسافرت نمایند

بی‌مورد نیست نشانهایی که حضرت اشرف مقتضی می‌دانند

قبل از حرکت به آنها مرحمت شود

 

عبدالحسین واحدی فردی که از فداییان اسلام

دکتر حسین فاطمی را ترور کرد مبلغ ۷ ـ ۸ هزار تومان

از سیدضیاء برای ترور قهرمان نهضت ملی ایران گرفته بوده

 

رضا شاه میرزاده عشقی را ترور کرد

فرخی یزدی را با آمپول هوا در زندان قصر در تهران کشت

مدرس بزرگ را در تبعید در شهر کاشمر خفه کرد

مبارز و دانشمند برجسته دکتر تقی آرانی را از بین برد

نسیم شمال را سر به نیست کرد

و مصدق را به زندان و تبعید فرستاد

 

 

رضا شاه امیراحمدی را مأمور سرکوب لرها کرد

به دستور امیراحمدی سرهای اسیران لر را با شمشیر قطع می‌کردند

و ورقه‌ای از آهن گداخته بر روی گردن می‌گذاشتند

تا جلوی فوران خون را بگیرد و بدن بدون سر، لحظاتی بدود

 

 

هر بار که این عمل وحشیانه انجام می‌شد امیراحمدی و افرادش

با سبعیت غیرقابل تصور و با دست زدن و هورا کشیدن و هلهله

دونده را تشویق می‌کردند که قبل از افتادن هر چه بیشتر بدود

 

 

رضا خان قزاق با سرکوب انقلاب مشروطه و رهبران جنبش آزادیخواهی مردم، ایران، به‌سرعت کاندیدای اول استعمار برای به دست گرفتن قدرت در ایران شد. او با دو کودتا، یک دیکتاتوری مطلقه برپا کرد و از یک قزاق ساده به یکی از بزرگترین میلیونر‌های عصر خود تبدیل گردید.

رضاشاه پس از رسیدن به سلطنت در حالی به دشمنی و کشتار چهره‌های ملی و مترقی ایران ادامه داد که خود و پسرش محمدرضاشاه، بر دوستی و همکاری خود با مهره‌های بدنام استعمار پای می‌فشردند.

.

لطفا به اشتراک بگذارید: