رسات ـ وفاق در جستجوی معنا

روزنامهٔ حکومتی «جمهوری» دربارهٔ استنادهای مکرر و شیادانهٔ پزشکیان به نهج‌البلاغه نوشت:

«از کسی که در تبلیغات انتخاباتی ریاست‌جمهوری و مناظره‌هایش با رقبا به پیروی از مولای متقیان گردن خود را گرو گذاشت و قول داد به آنچه از نهج‌البلاغه در آن کارزار انتخاباتی می‌خواند عمل کند، هنوز هم وعده می‌دهد و در عین‌حال که از حرف‌های خود عدول نکرده ولی نشانه‌یی از عمل به آن وعده‌ها در زندگی مردم و عرصهٔ اقتصادی دیده نمی‌شود».

رئیس‌جمهوری یکهویی نظام در این سیرک مضحک به‌صورتی بارز نشان داد که نه تنها از مملکت‌داری چیزی بارش نیست، بلکه از سایر تدارکاتچی‌های قبلی نیز چند سر و گردن کوتاه‌تر است. او اعتراف کرد که در تمام عمرش یا جبهه بوده یا درس می‌خوانده یا با چپی‌ها دعوا می‌کرده و با مدد خامنه‌ای و یک اجی مجی لاترجی به منصب ریاست‌جمهوری پرتاب شده است.

او نشان داد که نه می‌خواهد و نه می‌تواند گشتهای سرکوبگر ارشاد را از تعرض به حریم زنان ایرانی باز دارد و حجاب اجباری را لغو کند.

او نشان داد که نه می‌خواهد و نه می‌تواند زندانیان سیاسی را از همین امروزآزاد کندو درهایسیاه‌چالهایمخوف این رژیم را به روی هیأت‌های حقیقت‌یاب بین‌المللی باز نماید.

او نشان داد که نه می‌خواهد و نه می‌تواند حکم ضدبشری اعدام را لغو کند و مجازاتهایی مانند شلاق‌، دست‌بریدن و چشم‌درآوردن را بالکل جمع کند و بساط قضاییهٔ جلادان را برچیند. کارنامهٔ چند ماههٔ او در زمینهٔ افزایش اعدامها عکس این را می‌گوید.

او نشان داد که نه می‌خواهد و نه می‌تواند نمایندگی‌های ولی‌فقیه و مزدوران بسیج و اطلاعات و سپاه را از دانشگاهها بیرون کند.

او نشان داد که نه می‌خواهد و نه می‌تواند مانع صدور ارتجاع و تروریسم به کشورهای منطقه شود و سیاست او همان سیاست خامنه‌ای است؛ با این تفاوت که او برای ماله‌کشی صدور موشک برای نیروهای نیابتی‌اش تبحر و اطلاعات کافی هم ندارد و اسباب ریشخند خبرنگاران می‌شود.

او نشان داد که نه می‌خواهد و نه می‌تواند گامی در راستای رفع فیلترینگ بردارد؛ زیرا مانند دیگر خفاشان عمامه‌دار و بی‌عمامهٔ این نظام، تاب آزادی بیان را ندارد و مرگ خود را در آن می‌بیند.

او نشان داد که نه می‌خواهد و نه می‌تواند با ولی‌فقیه و ارگانهای دست‌ساز او دربیفتد و در نوچهٔ دست‌دوم و مطیع بودن روی دست همگنان خود بلند شده است.

اونشان داد کهنه می‌خواهد و نه می‌تواند قدمی در راستای عدالت اجتماعی و احقاق حقوق زحمتکشان بردارد. کارنامهٔ او تا همین‌جا اثبات می‌کند که در قدم اول برای حل ناترازی‌ها راه‌کاری جز فشارآوردن هر چه بیشتر به دهک‌های محروم و کوچک‌تر کردن سفرهٔ آنها ندارد. او شیادانه اسم این نوع اقتصاددرمانی را تجویز «داروی تلخ» برای بیمار گذاشته است. جالب است که برای از هستی ساقط کردن کامل زحمتکشان از «روشنفکرها، خبرگزاریها، دانشگاهی و سیاست‌مداران» [اسم مستعار باندهای تشکیل‌دهندهٔ نظام] نیز مدد می‌خواهد. این در حالی است که ثروتهای افسانه‌یی خامنه‌ای و بیت او زبان‌زد خاص و عام است و سرمایه‌های ملی ایران در تیول اقلیتی بی‌درد است که صرف عیش و نوش آنها و گلوله برای سرکوب خیزش مردم و موشک و پهپاد برای کشتارهای جمعی می‌شود.

او نشان داد که فقط یک مأموریت دارد و آن هم حفظ ولی‌فقیه و نظام اهریمنی او در برابر انفجار سهمگین اجتماعی است. «وفاق» مورد ادعای او با پسوند «ملی»! وفاق بین باندهای هار و غارتگر نظام در کلان موضوعاتی مانند اعدام، شکنجه، تروریسم، زن‌ستیزی و صف‌بستن در برابر قیام خلق است، اما امروز واضح‌تر از دیروز باید گفت:

آنجا که عقاب پر بریزد از پشهٔ لاغری چه خیزد؟!
لطفا به اشتراک بگذارید: