آخوندی می میرد و ...
آخوندی می میرد و به جهان آخرت میرود.
در آنجا مقابل دروازه های بهشت می ایستد، سپس دیوار بزرگی می بیند که ساعت های مختلفی روی آن قرار گرفته بود.
از یکی از فرشتگان می پرسد
این ساعت ها برای چه اینجا قرار گرفته اند؟»
فرشته پاسخ می دهد:
این ساعت ها، ساعت های دروغ سنج هستند و هر کس روی زمین یک ساعت دروغ سنج دارد و هر بار آن فرد یک دروغ بگوید عقربه ساعت یک درجه جلوتر می رود.
آخوند گفت چه جالب اون ساعت کیه؟! فرشته پاسخ داد: «مادر ترزا، او حتی یک دروغ هم نگفته بنابر این ساعتش اصلاً حرکت نکرده»
آخوند دوباره گفت وای باور کردنی نیست، خوب اون یکی ساعت کیه؟ فرشته پاسخ داد: «ساعت ادیسون (مخترع برق ) عقربه اش دوبار تکان خورد»
آخوند گفت خیلی جالبه، راستی ساعت من کجاست؟
فرشته پاسخ داد: «آن در اتاق کار سرپرست فرشتگان است و از آن بعنوان پنکه سقفی استفاده می کنند»!!!!!!