قاضی مخصوص با مبارزه...
قاضی مخصوص مبارزه با فساد!!
شیخکی زحمت بسیار کشید
تا به شغلی نون و آب دار رسید
چون نبودش خبر از علم قضا
شد مشاور توی احکام عزا
تا دهد یاد که مردم چه کنند
در چه حالت چه جوری گریه کنند
روضه خوانی چه جوری مستحبه
کدومش مخصوص ماه رجبه
اشک اگر ریخت ثوابش چی میشه
چُرت در روضه حسابش چی میشه
مزدِ مداح، وجوهاتش چیست
خمس باید بده "زاکاتش"! چیست
به چه کس میرسد این خمس و زکات
چونکه شیرینه مث نقل و نبات
مردم انزلی و یزد و رَزَن
آش نذری به چه شکلی بپزن
موقع پختن یک آش خَفَن
موش اگر توش بیفتد چه کنن
رفت در تی وی و هی مسئله گفت
صحبت از زشتی پول و پله گفت
کار آشیخ حسابی گل کرد
آیت اله شد و اهل نبرد
سرشو وارد اون سرها کرد
توی هر بانک، حسابی وا کرد
اعتبارش همه جا بالا رفت
پسرش نیز به کانادا رفت
وام از بانک و دلار از محضر
شد شریک پسر شیخ اکبر
خود آشیخ بازم غوغا کرد
همه جا صحبتی از عاقا کرد
صحبت از معجزه و علم اتم
رفت و برگشت به مریخ از قم
دل عاقا شد از ایشان روشن
گفت با شیخ که ای یاور من
بسکه تعریف نمودی از ما
شده روشن دلم از باند شما
هستم از کار شما من راضی
بعد از این می کنمت من قاضی
می شوی قاضی مخصوص فساد
تا دهی ریشه فاسد بر باد شعر طنز تازه.