روزی مردی داخل چاله ای افتاد و بسیار دردش آمد …


روزی مردی داخل چاله ای افتاد و بسیار دردش آمد …





✖️یک پدر روحانی او را دید و گفت :حتما گناهی انجام داده ای!





✖️یک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت!





✖️یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد!





✖️یک یوگیست به او گفت : این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعیت وجود ندارند!!!





✖️یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت!





✖️یک پرستار کنار چاله ایستاد و با او گریه کرد!





✖️یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله کرده بودند پیدا کند!





✖️یک تقویت کننده فکر او را نصیحت کرد که : خواستن توانستن است!





✖️یک فرد خوشبین به او گفت : ممکن بود یکی از پاهات رو بشکنی!!!





سپس





☑️ فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بیرون آورد…!





جرج برناردشاو


لطفا به اشتراک بگذارید: