یک نفر قاضی اخیراً گم شده
سوژه بهر خندهٔ مردم شده
قاضی مشهور و بس والامقام
دادستان نورچشمی نظام
یک مدیر لایق و خیلی وزین
حضرت استاد «سعید» نازنین
دادگستر بود ایشان در قضا
آن که حکمش بود نافذ هر کجا
شاهکارش کار در «کهریزک» است
در قضاوت شیوهٔ کارش تک است
کشت و کشتاری نمود آنجا فجیع
شهرتش پیچید در هر جا سریع
کُشت صدها تن چون «روحالامین»
از جوانان رشید و نازنین
دادستان میبود و ایضاً بازجو
خبره اندر کار خود بیگفتگو
شاهکار دیگرش اندر اوین
بود کشتاری دگر از روی کین
کشت «زهرا کاظمی» را آن جناب
همچنان نوشیدن یک جرعه آب
طفلکی میبود با یاران ندار
میلیونی حیفومیل کردی دلار
از برای این همه جرم و فساد
حبس بگرفت او دو سال با عدل و داد
حال ایشان بهر رفتن در هتل
تا که زندانی شود آزاد و وِل
گشته مفقود با محافظهای خویش
هست عظما در فراق او پریش
این عزیزدردانه گر پیدا شود
باعث خشنودی «آقا» شود
گر بگوید کس نشان این عزیز
«اژهای» او را دهد مرغی لذیذ
جای او ناگفته و پنهانی است
گوئیا در نزد لاریجانی است
دادگاههای نظام این سالیان
دادستان و قاضیاش از جانیان
حکم صادر مینمود با غیض و کین
بر علیه مردم ایران زمین
واپسین ایام عمر این نظام
پر ز رسوایی بُوَد هر صبح و شام
این بساط جرم و جور ظالمان
جمع میگردد به دست مردمان
گودرز – فروردین ۹۷