آفساید ـ اقدامات سلطنتطلبان در حواشی تور اروپایی اتوبوس مجانی
اقدامات سلطنتطلبان در حواشی تور اروپایی اتوبوس مجانی ـ در برنامه آفساید
تاریخ وقتی از کودتای ۲۸مرداد یاد میکند، جمع ناهمگونی از براندازان! و سرنگونی طلبها! را ردیف میکند؛ طیفی از پاسداران! نظامی و سیاسی شاهنشاهی تا لمپنهای تهران به ریاست شعبان بیمخ و چاقوکشهای حرفهیی و تعدادی زرخرید دیگر. در زمرهٔ این جمع ناهمگون البته، باید به تحصیل کردهها و مانکنها و «مدل»!های بلاد کفر! همچون «ملکه اعتضادی» هم اشاره کرد که بیشک اگر نقش او بیشتر از سایرین نبوده باشد، کمتر نیست.
۶۹ سال از کودتای ۲۸مرداد که تنها دولت مردمی تاریخ ایران را سرنگون کرد میگذرد. کمتر کسی است که مصدق را نشناسد و نامش را به نکویی نبرد. ابر مردی که بهقول خودش پنجه در پنجه دولتهای استعماری انداخت و عزت و بزرگی را برای مردم ایران به ارمغان آورد. «مصدق» نه یک نام بلکه رسم بود. او سنتی را در تاریخ سیاسی ایران جاری کرد که بر مبنای آن هر کس که قلب و دلش برای ایران و استقلال آن میتپد باید از همه چیز خود بگذرد و در هر لحظه، وطن خودش را جلو چشمانش داشته باشد و باج به هیچ شغالی ندهد. بهقول دکتر فاطمی کیست که در سیاست این مملکت وارد باشد، سواد خواندن و نوشتن فارسی داشته باشد و اسم دکتر مصدق را در مبارزات حیاتی و عظیم این مرز و بوم نشنیده باشد.
هنوز هم مردگان عرصهٔ سیاست، از کودتای ۲۸مرداد با عنوان «روز ملی» یاد کرده و به پایکوبی میپردازند؛ روزی که شاهنشاه قوی شوکت و جنت مکان!، با امدادهای غیبی! از سرنگونی جهید و این بار دست خدا از «چکمه» ی آژانسهای اطلاعاتی سیا و اینتلیجنس سرویس بیرون آمد (۱). و این برگ از تاریخ ایران را ناخوانده ورق میزنند که خیل عظیمی از سربازان گمنام! کمک کردند تا تاج و تخت شاهی سرپا بماند. خودفروشانی که در کشاکش جنگ دکتر مصدق برای آزادی و استقلال مردم ایران، چوب لای چرخ شدند و آن را از حرکت بازداشتند. لمپنها و تعزیه گردانانی که به خودی خود نقشی نداشتند، اما بهدلیل فقر فرهنگی و سواد و شعور سیاسی، بازیچهٔ دست بازیگران شطرنج سیاست شده و حکومت ملی مصدق را در مقابل قدوم شاه و ملکه، سربریدند.
در حاکمیت دیکتاتورها، شعبان بیمخها و رمضان یخیها و همچنین ملکه اعتضادیها، شبیه گردانان هیأت عزاداران متوسل به حاکمیت هستند که برایشان هیچ فرقی ندارد که زیر پرچم یزید بروند یا برای شهیدان کربلا سینه بزنند! حال این حاکمیت میخواهد از نوع سلطنت و تاج و تخت باشد، یا از جنس ولایت مطلقه فقیه! هیچ مرز سرخی در زندگی خود نمیشناسند. گویی تلاش دارند که فقط نامی از ایشان در تاریخ بماند و چندان تفاوتی ندارد که عبرت بد تاریخ شوند.
مطالب مرتبط
آفساید ـ قطعنامه کنگره آمریکا و واکنشهای جنجالی از تهران تا لس آنجلس
از «ملکه اعتضادی» تا مسافران «اتوبوس مجانی»!
تاریخ وقتی از کودتای ۲۸مرداد یاد میکند، جمع ناهمگونی از براندازان! و سرنگونی طلبها! را ردیف میکند؛ طیفی از پاسداران! نظامی و سیاسی شاهنشاهی تا لمپنهای تهران به ریاست شعبان بیمخ و چاقوکشهای حرفهیی و تعدادی زرخرید دیگر. در زمرهٔ این جمع ناهمگون البته، باید به تحصیل کردهها و مانکنها و «مدل»!های بلاد کفر! همچون «ملکه اعتضادی» هم اشاره کرد که بیشک اگر نقش او بیشتر از سایرین نبوده باشد، کمتر نیست.
۶۹ سال از کودتای ۲۸مرداد که تنها دولت مردمی تاریخ ایران را سرنگون کرد میگذرد. کمتر کسی است که مصدق را نشناسد و نامش را به نکویی نبرد. ابر مردی که بهقول خودش پنجه در پنجه دولتهای استعماری انداخت و عزت و بزرگی را برای مردم ایران به ارمغان آورد. «مصدق» نه یک نام بلکه رسم بود. او سنتی را در تاریخ سیاسی ایران جاری کرد که بر مبنای آن هر کس که قلب و دلش برای ایران و استقلال آن میتپد باید از همه چیز خود بگذرد و در هر لحظه، وطن خودش را جلو چشمانش داشته باشد و باج به هیچ شغالی ندهد. بهقول دکتر فاطمی کیست که در سیاست این مملکت وارد باشد، سواد خواندن و نوشتن فارسی داشته باشد و اسم دکتر مصدق را در مبارزات حیاتی و عظیم این مرز و بوم نشنیده باشد.
هنوز هم مردگان عرصهٔ سیاست، از کودتای ۲۸مرداد با عنوان «روز ملی» یاد کرده و به پایکوبی میپردازند؛ روزی که شاهنشاه قوی شوکت و جنت مکان!، با امدادهای غیبی! از سرنگونی جهید و این بار دست خدا از «چکمه» ی آژانسهای اطلاعاتی سیا و اینتلیجنس سرویس بیرون آمد (۱). و این برگ از تاریخ ایران را ناخوانده ورق میزنند که خیل عظیمی از سربازان گمنام! کمک کردند تا تاج و تخت شاهی سرپا بماند. خودفروشانی که در کشاکش جنگ دکتر مصدق برای آزادی و استقلال مردم ایران، چوب لای چرخ شدند و آن را از حرکت بازداشتند. لمپنها و تعزیه گردانانی که به خودی خود نقشی نداشتند، اما بهدلیل فقر فرهنگی و سواد و شعور سیاسی، بازیچهٔ دست بازیگران شطرنج سیاست شده و حکومت ملی مصدق را در مقابل قدوم شاه و ملکه، سربریدند.
در حاکمیت دیکتاتورها، شعبان بیمخها و رمضان یخیها و همچنین ملکه اعتضادیها، شبیه گردانان هیأت عزاداران متوسل به حاکمیت هستند که برایشان هیچ فرقی ندارد که زیر پرچم یزید بروند یا برای شهیدان کربلا سینه بزنند! حال این حاکمیت میخواهد از نوع سلطنت و تاج و تخت باشد، یا از جنس ولایت مطلقه فقیه! هیچ مرز سرخی در زندگی خود نمیشناسند. گویی تلاش دارند که فقط نامی از ایشان در تاریخ بماند و چندان تفاوتی ندارد که عبرت بد تاریخ شوند.
مطالب مرتبط
آفساید ـ قطعنامه کنگره آمریکا و واکنشهای جنجالی از تهران تا لس آنجلس
از «ملکه اعتضادی» تا مسافران «اتوبوس مجانی»!