طنز خندهدار تماس پاسدار سلامی با پاسدار حاجی زاده
پاسدار سلامی سرکرده سپاه خامنهای، ۷ دی ۱۴۰۲: عملیات «طوفان الاقصی» عملیاتی فلسطینی بود، ما نبودیم
اَبَر سرکرده و «سردار» عظما
به ناگه شد سراسیمه هویدا
بگفتا آمدم تا مشکلی را
کنم رفع و رجوع فوراً در اینجا
بگفت یک هارت و پورتی ما نمودیم
غلط کردیم زدیم یک حرف بیجا
آگر آن روز «سخنگو» گفت چیزی
به حکم حضرت والای «آقا»
که این «طوفان الاقصی» از اول
برای «حاج قاسم» گشته برپا
شکر خورده است آن «سردار» احمق
که گوید حرف نا سنجیده هرجا
برای انتقامِ «حاج قاسم»
نبود این طرح اندر کله ما
نداریم هیچ نقشی این میانه
نکردیم کار اجرایی در آنجا
برای «انتقام سخت» فعلاً
هر آنچه گفته او کردیم حاشا
رها کردیم تیری در سیاهی
که شاید گشت صیدی در کف ما
که دستاورد خوبی این میانه
شود ما را نصیب در این قضایا
ولیکن در «حماس» کردند تکذیب
تمام این بیان و ادعا را
بسان تُف که سَمتاش هست بالا
زمانی انتقام سخت و سنگین
بُوَد از بهر ما مطلوب کارا،
که هر چه دود و دم برپا نماییم
نگیرد ترکش اش دامان ما را
سه چهار سال است که ما در انتقامیم
گرفتیم حال استکبار هرجا
ندارد خواب خوش این چند ساله
ز تهدیدات و از آن وعدهٔ ما
ظریفی گفت، ای «سلطان ولایت»
نمودی خویش را صد باره رسوا
همه دانند «سرِ مار» است مشکل
کند آشوب در اینجا و آنجا
کلاهت را بچسب و دم فرو بند
ندارد عاقبت این ادعا ها
دگر راه گریز از واژگونی
نباشد صادرات این قضایا
خروش و خیزش ملت برایت
نموده آتشی سوزان مهیا