ده ماه و آنچه بر معیشت مردم گذشت

در روزهای اول بهمن‌ماه دلار از مرز ۸۴ هزار تومان هم گذشت، و سؤال این است‌که در این ده ماه چه بر مردم ایران گذشت؟

در شروع سال دلار در کانال ۵۹ هزار تومان بود و حداقل دستمزد سال ۷ میلیون تومان؛ یعنی حدود ۱۱۸ دلار در ماه.

الان با دلار ۸۴ هزار تومانی حداقل دستمزد برابر با ۸۳ دلار هست. با همین مقایسه می‌شه دید که ۳۰ درصد قدرت خرید مردم فقط در همین ۱۰ ماه گذشته از دست رفته!!!

چون تمامی اقشار حقوق‌بگیر در شرایط یکسانی هستند و یک ‌ریال به حقوق مردم اضافه نشده

مردم با یک‌سری هزینه‌ها مواجه هستند، مثل اجاره‌‌ خانه، کرایه تاکسی و اتوبوس و مترو که نمی‌توانند پرداخت نکنند. روز ۴ بهمن روزنامه‌ی حکومتی دنیای اقتصاد نوشته: «متوسط قیمت واحدهای مسکونی کهنسال‌ یعنی دستکم ۱۵ سال از ساختشان می‌گذرد، ۸۱ میلیون تومان در مترمربع است»

قیمت یک خانه‌ی قدیمی و کوچک در جنوب تهران ۲ میلیارد تومان اعلام شده.

اما کل وامی که رژیم به‌اسم وام مسکن اعلام کرده، ۴۰۰ میلیون تومان هست که همین روزنامه‌ی دنیای اقتصاد نوشته ۹۲ میلیون تومان آن در قیمت اوراق تسهیلات و ... تبخیر می‌شود.

حالا اگه کسی موفق بشود این وام را بدون آن کاهش ۹۲ میلیونی دریافت کند فقط هزینه‌ی خرید ۲۰ درصد یک خانه‌ی کوچک و قدیمی در جنوب تهران را فراهم می‌کند.

روز سوم بهمن روزنامه‌ی حکومتی جمهوری این‌طور نوشته: «افزایش نجومی اجاره‌بها در سال‌های اخیر، اجاره‌نشین‌ها را در وضعیتی قرار داده که گاهی نه‌تنها به دنبال خانه‌ای متناسب با بودجه خود، بلکه به دنبال بقای اقتصادیشان هستند»

یعنی در یک بیان ساده یک‌سری هزینه‌ها هست که بر خانوار ایرانی تحمیل است مثل اجاره‌بها و کرایه تاکسی و وسایل حمل و نقل پس مردم نمی‌توانند در این بخش کاهش هزینه کار کنند، در نتیجه کاهش هزینه به بخش‌های دیگر‌ی زندگی مردم تحمیل شده. ازجمله سفره‌ها

روزنامه‌ی حکومتی جهان صنعت روز ۴ بهمن نوشته: «در این وضعیت کارگران و کارمندان و پیشه‌وران برای توازن تازه چاره‌ای ندارند جز اینکه بخشی از مصرف خود را در بخش‌های گوناگون مثل آموزش، تفریح، مسافرت و نیز خرید پوشاک و اقلامی مثل گوشت و برنج و لبنیات کاهش دهند»

همین رسانه در وحشت از نتیجه‌ی استمرار چنین شرایطی نوشته: «به نظر می‌رسد این وضعیت که شهروندان را به مرزهای تازه‌ای از خشم و اندوه می‌کشاند باید در جایی سامان داد»

اما واقعیت چیست؟ واقعیت این است که وضعیت مردم تنها و تنها نتیجه‌ی سیاست‌های کلان اقتصادی و سیاسی حکومت آخوندی است و هیچ ربطی به موضوع دیگر ندارد، خامنه‌ای در هر شرایطی از تحریم می‌توانست برای مردم ایران غذا و دارو بخرد؛ اما زندگی مردم ایران را به‌جایی کشانده که حقوق یک‌ماه کارگر ایرانی برابر با ۱۰ ساعت کار کارگر آمریکایی و اروپایی است؛ اما گوشتی که می‌خرد گران‌تر از گوشت در آمریکا و اروپاست. برای همین از شهروندان در مرزهای تازه‌ی خشم تا انفجار خشم فاصله‌ی خیلی چندانی باقی نمانده

لطفا به اشتراک بگذارید: