بیست و نهمین گلریزان همیاری ـ علی مقدم و حسن فخیم
کاروان پرخروش تکامل همچون رودی خروشان به پیش میرفت و اهریمن پلید استبداد از سرزمین قیام و شورش گریخته بود.
شور و شوق فزایندهای فضای عطرآگین این میهن به خون نشسته را به وجدآورده بود.
زمستان سرد به بهار شکوفایی و بالندگی میبالید ایران سراسر جنبش و حرکت و سرزندگی بود و مردم به فکر سرداران بزرگشان که همان پیشتازان تکامل و رهایی در حبس بودند، در جلو مخوفترین زندان قرن بیستم برای آزادی فرزندان مجاهدو مبارز خود بی تابانه در اعتراض و جوش و خروش بودند.
پایههای استبداد را پتکهای کوبنده انقلاب سست و بی رمق کرده بود و میرفت تا دیوارهای جهل و ظلمت با تابش شعاع درخشان انقلاب در فروغی تابناک فروریزد.