مایک پمپئو: ایران آزاد خواهد شد، اما فقط توسط کسانی که برای دهه‌ها فداکاری کرده‌اند

از همه شما سپاسگزارم. از این استقبال عالی و گرم سپاسگزارم. همیشه برای من بسیار مایهٔ دلگرمی است که به اینجا بیایم.

امروز صبح وقتی به‌رغم برف وارد اینجا شدم، به‌یاد همهٔ زیبایی‌های این مکان و ویژگی‌های خاص مردم اینجا افتادم. شما نیز متعهد به تحقق یک ایران آزاد هستید.

می‌خواهم لحظه‌یی ویژه را به کسانی اختصاص بدهم که از دور اینجا را تماشا می‌کنند. سلامت باشید. فکر می‌کنم از طرف همه کسانی که امروز در این سالن حضور دارند صحبت می‌کنم، وقتی می‌گویم این لحظه‌یی واقعی از امید است، همان‌طور که شما دربارهٔ آن صحبت کردید، خانم رجوی. این زمانی برای خوش‌بینی برای مردم ایران است.

من در سال گذشته دیدم و نشان داده شد که رژیم بدون شک در ضعیف‌ترین نقطه خود قرار دارد. این را با علم به این می‌گویم که این رژیم همیشه ضعیف بوده است، اما اکنون همگی و جهان می‌توانیم به‌وضوح آن‌را ببینیم. خامنه‌ای هیچ دعایی، هیچ امیدی، حتی هیچ رویایی برای رساندن رفاه به مردم ایران ندارد. او حتی دیگر قادر نیست از کسانی دفاع کند که حاضر بودند برای او و رژیم استبدادی‌اش جانشان را به‌خطر بیندازند. اطمینان دارم که کارزار فشار حداکثری که شما به آن اشاره کردید، دوباره آغاز خواهد شد و این شروع پایان برای کمک به مردم ایران به‌منظور پایان دادن به این رژیم شرور خواهد بود و این امروز در تهران مشهود است. آنها هم این را می‌بینند، رژیم هم آن‌را می‌بیند. 

برای ما که اینجا هستیم، فکر می‌کنم امروز، سؤال مناسب این است که ایران چگونه خواهد بود؟ می‌خواهم دربارهٔ چیزی با شما صحبت کنم که فکر می‌کنم آینده می‌تواند شامل آن باشد. و فکر می‌کنم همه شما آن‌را در ضمیرتان می‌دانید. همیشه باید دربارهٔ آینده، با یادآوری گذشته نزدیک بیندیشیم.

باید رویدادهایی را که از آخرین حضور من اینجا رخ داده است، مورد بحث قرار دهیم. همه‌چیز خیلی سریع اتفاق افتاد. این ویرانگرترین سال برای سپاه پاسداران، وزارت اطلاعات و خامنه‌ای بوده است. به‌درون رژیم نگاه کنید، یک بحران است.

قیام ۱۴۰۱ که به‌طور وحشیانه‌یی توسط رژیم سرکوب شد، یک نقطه‌عطف بود و نشان داد که رژیم ایران باید به‌پایان برسد. آن مشکلات عمیقی که منجر به این قیام در سال ۱۴۰۱ شد، به‌شدت تشدید شده‌اند. همه شما این‌را دیده‌اید، جهان آن‌را مشاهده کرده، اروپایی‌ها آن‌را دیده‌اند، رهبری در آسیا آن‌را دیده، کل جهان می‌تواند آن‌را ببیند. همین چند هفته پیش، اقتصاد ایران تقریباً به‌حالت تعطیلی رسید، یک وقفه کامل. این چشمگیر است. نمی‌توانست سوخت کافی، بنزین، گرما و موارد ساده را برای مردم و زندگی مردم عادی فراهم کند. رژیم ایران مجبور شد انتخاب‌های سختی بکند و بین گرم‌کردن خانه‌های مردم ایران یا ادامه فعالیت کسب‌وکارهای کوچک یکی را انتخاب کند. این اختلال در بالاترین سطح است.

فقط برای یک لحظه به این فکر کنید. ایران یکی از پرمنبع‌ترین کشورهای انرژی در کل جهان است. دارایی‌های دارد که بسیاری از مردم کشورهای جهان فقط می‌توانند آرزوی آن‌را داشته باشند، با این حال نمی‌تواند انرژی را برای مردم خودش تأمین کند. ما این‌را می‌دانیم، شما این‌را می‌دانید.

بحث بر سر چیزی نیست که در زیر زمین است، بلکه بر سر چیزی است که روی زمین است. موضوع این است که خامنه‌ای و نزدیکانش بیشتر به جنگ‌افروزی علیه دشمنان خود و ترویج ایدئولوژی افراطی خود اهمیت می‌دهند تا تأمین نیازهای ابتدایی مردم. مشکل در منابع نیست، مشکل در حکومت مذهبی و سیاست‌ها و رژیمی است که شرور است. رژیمی است که بیشتر به غنی‌کردن خود اهمیت می‌دهد تا تأمین نیازهای ابتدایی مردم. خانم رجوی دربارهٔ اقتصاد در آستانه فروپاشی آن صحبت کرد فکر می‌کنم اوضاع خیلی بدتر از این است.

ریال ۳۰ درصد از ارزش خود را فقط در ۹۰ روز گذشته از دست داده است. مهم نیست رژیم چقدر تلاش کند به جهان ثبات یا اعتماد به‌نفس خود را القا کند، شما نمی‌توانید اقتصاد پایه‌یی این‌چنینی را نادیده بگیرید. از نظر سیاسی، وضعیت بهتر نیست. مرگ رئیسی ضربه‌یی جبران‌ناپذیر به خود خامنه‌ای بود. رئیسی یک ستون رژیم بود. همهٔ ما تاریخچه او را به‌عنوان جلاد تهران می‌دانیم خامنه‌ای. به‌شدت روی رئیسی سرمایه‌گذاری کرده بود. او رئیسی را تربیت کرده بود تا تضمین کند که رژیم سیاست‌های مشخصی را پس از مرگ او ادامه خواهد داد. رئیسی با یک انتخابات نمایشی منصوب شد که به‌طور گسترده توسط اکثریت مردم ایران تحریم شد. پس از مرگ او، رژیم باز هم انتخابات نمایشی دیگری برگزار کرد و دوباره، مردم ایران با تحریم پاسخ دادند، با عدم مشارکت، با خودداری از اعطای کرامت اولیه‌یی که رژیم می‌خواست با منصوب‌کردن روحانی مورد نظر خود کسب کند. آنها بر عدم مشروعیت خامنه‌ای و حکومت با عمل اساسی و بنیادین خود تأکید کردند و گفتند «نه، من شرکت نخواهم کرد».

این بحران، این بحران اقتصادی، این بحران سیاسی، این بحران بنیادین را نمی‌توان انکار کرد. همه ما باید به‌یاد داشته باشیم که خامنه‌ای هرگز به‌دنبال ایجاد آینده‌یی روشن‌تر برای مردم ایران که ادعا می‌کند رهبر آنها است، نبوده است.

او و اسلافش، ثروت و منابعی را که به‌حق متعلق به مردم بوده گرفتند و به‌جای آن نیروهای نیابتی در سراسر جهان را به آنها تحویل دادند تا از رژیم محافظت کنند، تا در جاهای دیگر درگیری ایجاد کنند تا مردم جهان نتواند ببینند که به‌واقع چه اتفاقی در حال رخ‌دادن است.

اما اکنون، واضح است که این کاملاً شکست‌خورده است. سال گذشته این موضوع را روشن ساخته است، حتی برای آنهایی که در کشور خود من به این موضوع اعتقاد نداشتند. آنها می‌توانند ببینند که چه بر سر این نیروهای نیابتی آمده است. در لبنان، حزب‌الله به‌سرعت تقلیل یافت، از آنچه روزی به‌عنوان یک نیروی قدرتمند تصور می‌شد به ناتوانی مطلق رسید و به‌واقع نزدیک به عدم وجود. چه برکتی برای مردم ایران و جهان. حزب‌الله حتی سایه‌یی از آنچه روزی بود نیست و خامنه‌ای ناتوان از متوقف‌کردن این وضعیت. البته چشمگیرتر از همه، وضعیت رژیم در سوریه بود. آنچه ورودی را برایشان فراهم می‌کرد، پل ارتباطی بین تمام نیروهای نیابتی رژیم ایران بود. این رژیم که سلاحهای شیمیایی را بر مردم خود می‌ریخت و مردمش را می‌کشت آن‌هم با حمایت کامل سران رژیم ایران و بدون آن نمی‌توانست زنده بماند* دیگر پابرجا نیست و اکنون، رفته است، ویران شده است و اسد در کشور دیگری پنهان شده و فقط امیدوار است که بتواند با وجود جنایتهایی که علیه مردم خودش مرتکب شده، زنده بماند.

می‌دانید، فکر می‌کنم این واقعیت که این‌قدر سریع سقوط کرد، این‌که یک ببر کاغذی بود، به جهان نشان داد است که کار خامنه‌ای تمام شده است، زمانش به پایان رسیده است. فکر می‌کنم همه ما می‌توانیم این‌را ببینیم، این برای کسی مانند خامنه‌ای ویران‌کننده است. در سال گذشته، تمام بلوف‌های رژیم درباره وسعت قدرت و نفوذش آن چیزی را که همهٔ شما دربارهٔ آن می‌دانستید، آشکار شده است: یک دروغ بزرگ. می‌خواهم لحظاتی به یک موضوع بپردازم. من از ایالت کانزاس هستم. شما همه داستان «جادوگر شهر اُز» را نمی‌شناسید که اکنون به شرارت مشهور است. مردی بود که بر روی صندلی نشسته و وانمود می‌کرد که رهبر است، اما او هیچ‌چیز نبود. هیچ‌چیز نبود خامنه‌ای همان جادوگر در ایران، اکنون برای آنچه که به‌واقع هست، افشا شده: یک شخصیت فاسد که فقط با ترس و ارعاب حکومت می‌کند؛ و روزگار او، خانم‌ها و آقایان، به‌سرعت به پایان خود نزدیک می‌شود.

رهبری جدید در بسیاری از کشورها وجود دارد؛ بسیاری از کشورهای اروپایی، یک رهبر جدید در کانادا خواهد بود و در همین چند روز آینده، رئیس‌جمهور ترامپ بر سر کار باز خواهد گشت. او به‌تفصیل در مورد بازگرداندن کارزار فشار حداکثری صحبت کرده که بسیار موفقیت‌آمیز بود؛ و این مرا به نکته‌یی می‌رساند که صبح امروز باید همه ما برای روزهای آینده در نظر داشته باشیم. ما می‌توانیم احساس کنیم که پایان رژیم در دسترس است. ما همه با افرادی که در داخل کشور زندگی می‌کنند، ارتباط دارید. آنها نیز این را احساس می‌کنند. چه با سقوط اسد که نشان داد این دیکتاتوریها از اعماق فاسد هستند و به‌نظر می‌رسد شکست‌ ناپذیرند فقط تا زمانی که درهم می‌شکنند و ما نیز در آنجا دیدیم که این چیزها به‌سرعت اتفاق می‌افتد. آنها در روزی اتفاق می‌افتد که انتظارش را ندارید، اتفاق می‌افتند. هیچ طرحی وجود ندارد که در آن گفته شود این در ۳۷ روز اتفاق خواهد افتاد. به‌یاد دارید که در سال ۲۰۱۳، اسد به سقوط نزدیک بود، اما در آن زمان روسیه و رژیم در ایران از سرنگونی آن جلوگیری کردند. حکومت تهران در آن زمان هزاران نفر و در نهایت دهها هزار نفر از نیروهای نیابتی خود و نیروهای سپاه و نیروی قدس را در سراسر منطقه فرستاد تا اسد را در قدرت نگه دارد و از او محافظت کند، چون آنها به این نیاز داشتند تا از قدرت خودشان محافظت کنند.

آنها به این نیاز داشتند تا قدرت خودشان را حفظ کنند. اما البته، رژیم از قدرت و توان تهی شده بود. همان‌طور که در بسیاری از محافل اروپا درک شده بود، آنها آماده بودند با رهبری که در آخرین مراحل قدرت خود قرار داشت، مذاکره کنند. من مطمئنم که پس از ۲۰ ژانویه دیگر این اتفاق نخواهد افتاد.

بذر هرج‌ومرج، وحشت و آشفتگی که دهه‌ها کاشته شده بود، به نقطه ضعف بزرگی تبدیل شد که سقوطش به‌دلیل سطح فساد داخلی خودش، قابل پیش‌گیری نبود. همین نیز در ایران رخ خواهد داد و پیام امروز من به مردم ایران، آنها که صدای ما را می‌شنوند، به کانون‌های شورشی که به‌نمایندگی از همه ما مبارزه می‌کنند این است: به مبارزه ادامه بدهید، تمرکز خود را بر سپاه پاسداران نگهدارید. ایالات متحده و کارزار فشار باز خواهد گشت و رژیم را از این هم شکننده‌تر خواهد کرد. شما، مقاومت، در مسیر درستی هستید.

من آمدن به اینجا را دوست دارم، زیرا این انرژی به من مسأله‌یی را یادآوری می‌کند که همه می‌دانیم:

این راه‌حل، این تغییر مثبت، چیزی نیست که برای تحققش بتوان روی سپاه پاسداران حساب کرد تا سبک کارش را معتدل کند. آنها هم‌چنان همان نیروی سرکوبگری خواهند بود که هستند. هیچ‌کس قرار نیست ماهیت رژیم را تغییر بدهد. وانمود کردن به این امر تنها به ادامه حکومت آخوندها در ایران منجر خواهد شد. ایران آزاد خواهد شد، اما فقط توسط کسانی که برای دهه‌ها فداکاری کرده‌اند، کسانی که بالاترین قیمت را پرداخته‌اند، کسانی که کشتارها و اسارت را تحمل کرده‌اند. فقط می‌تواند توسط شما آزاد شود. خدا قوت به همه شما به‌خاطر تلاش سختی که به‌عمل آورده‌اید و کاری که پیش رو دارید.

بعد چه خواهد شد؟

تجربه سوریه نشان داد که تغییر مستلزم یک نیروی متعهد بر روی زمین و متحدانی در خارج است. ایران، با تاریخچه طولانی‌تر و قابلیت‌های سازمانی چشمگیرش، یک نیروی آزموده در نبرد دارد. سازمان مجاهدین خلق ایران به‌مدت دهه‌ها با رژیم در ایران مبارزه کرده است. سازمان مجاهدین بزرگ‌ترین هدف و اصلی‌ترین قربانی قتل‌عام ۳۰ هزار زندانی سیاسی در سال ۱۳۶۷ در ایران بود. سازمان مجاهدین هدف ترور در خارج از کشور و کمپینهای شیطان‌سازی عظیم توسط رژیم بوده است. هر هفته در مراسم نماز جمعه در سراسر ایران، رژیم شعارهایی علیه مقاومت سر می‌دهد و ماشین تبلیغاتی رژیم آنها را یک «فرقه تروریستی» می‌خواند. اگر این درست بود، من اینجا نبودم و هزاران نماینده مجلس در سراسر جهان که حقیقت را نمی‌دانند، نیز اینجا نبودند.

اما اکنون فکر می‌کنم همه ما حقیقت را می‌دانیم. شما، همگی برجسته‌ترین مبارزان راه آزادی هستید. در سخنرانی خود در ۲۰ نوامبر در پارلمان اروپا، خانم رجوی، شما نقشه‌مسیر برای سرنگونی رژیم و در دوران انتقال را توضیح دادید. این نقشه‌مسیر روی آمریکایی‌ها حساب نمی‌کند. این نقشه‌مسیر بر مردم ایران، شبکه مقاومت سازمان‌یافته در داخل و در مرکز آن کانون‌های شورشی در سراسر کشور حساب می‌کند. این کانون‌ها نیروی قاطع در تحولی هستند که باید به‌رسمیت شناخته شود و باید باشند. اینجا می‌خواهم لحظه‌یی وقت بگذارم تا نکتهٔ مهمی را بیان کنم. این برنامه خواستار تغییر رژیم از خارج نیست، نه توسط ایالات متحده و نه دیگران. این برنامه خواستار حضور نیروی نظامی بر روی زمین یا حتی پول از کشورهای خارجی نیست. خانم رجوی، شما بارها اعلام کرده‌اید که فقط یک مسیر وجود دارد، یک مسیر برای پایان رژیم و آن توسط مردم ایران و مقاومت سازمان‌یافته در داخل ایران به‌دست می‌آید.

تنها خواسته مقاومت این است که درد و رنجی که مردم ایران برای سرنگونی رژیم متحمل می‌شوند کاملاً به‌رسمیت شناخته شود. حق کانون‌های شورشی برای مقابله با نیروهای سرکوبگر رژیم، به‌ویژه سپاه پاسداران به‌رسمیت شناخته شود. ما و همه مردم آزادیخواه باید این حق را به‌رسمیت بشناسیم.

برنامهٔ ۱۰ ماده‌یی شما، خانم رجوی، برنامهٔ ۱۰ ماده‌یی شما دربرگیرندهٔ انتخابات آزاد ظرف شش ماه، یعنی در کمتر از یک سال بعد از سرنگونی رژیم، جدایی دین از دولت، برابری زن و مرد و خواهان یک ایران غیراتمی است. این برنامه، شایسته حمایت همهٔ کشورها است.

خانم مریم رجوی یک جایگزین دموکراتیک را رهبری می‌کند که در طول چهار دهه گذشته توانایی خود را در برابر دیکتاتوری آخوندی نشان داده است. جنبش شما ظرفیت و مقاومت فوق‌العاده‌یی را برای پایان دادن به سبعیت رژیم از خود نشان داده است.

شما بسیاری از سایت‌های اتمی رژیم و جزییات مربوط به برنامه‌های سلاحهای اتمی و موشکی آن را افشا کرده‌اید و جهان مدیون این تلاش‌ها و کار سخت شما است. این مقاومت حاضر به پرداخت بهایی واقعی و سنگین بوده است. این جنبش پلتفرمی دارد که همهٔ ما می‌توانیم از آن حمایت کنیم و اکنون حمایت گسترده بین‌المللی نیز کسب کرده است. سیاست جدید ایالات متحده با روی کار آمدن دولت جدید ضروریست فضای بیشتری برای مقاومت ایران ایجاد کند، تا در صحنه آماده‌تر باشد. کانون اصلی این سیاست باید به‌رسمیت‌شناختن حق مردم ایران برای مقاومت باشد و به‌رسمیت‌شناختن شورای ملی مقاومت ایران به‌عنوان یگانه و بهترین آلترناتیو برای آخوندهایی که بر ایران حکومت می‌کنند.

حکومت شما، مردم ایران، بایستی توسط کسانی صورت گیرد که خواهان برقراری یک جمهوری دموکراتیک و آزاد برای ایران هستند، نه این رژیم سرکوبگر. من مطمئن هستم که به این هدف می‌رسیم. امیدوارم به‌زودی دوباره به اشرف۳ بازگردم.

با انجام این کار، مطمئنم که می‌توانم بیشتر از حقوق ساکنان آن حمایت کنیم، کسانی که در اشرف۳ در آلبانی زندگی می‌کنند و در ماه می‌۲۰۲۲ افتخار دیدار از آنجا را داشتم.

من امروز صبح دلگرم شدم و می‌خواهم با این نکته سخنانم را خاتمه بدهم که اکنون زمان آن است که غرب حق مردم ایران را به‌رسمیت بشناسد، این حق بنیادین که برای هر انسانی که خداوند آفریده، بسیار اساسی است:

زندگی با کرامت انسانی. این به‌معنای حق مقاومت و تغییر وضعیت زندگی برای مردم داخل ایران است. ما می‌دانیم این کشور، ایران، با کسانی تعریف می‌شود که دهه‌ها این هزینه عظیم را پرداخت کرده‌اند که دربارهٔ آن صحبت کرده‌ام. در واقع، هرگز فراموش نخواهم کرد که وقتی در آخرین سفرم به اشرف۳ بودم، کتابی با جلد قرمز به من نشان داده شد. صفحات آن دربرگیرندهٔ نام‌های هزاران تن از مبارزان مقاومت بود. بسیاری از شما آنها را می‌شناسید. برخی از آنها اعضای خانواده افرادی هستند که در همین‌جا حضور دارند یا از اشرف۳ در حال تماشای ما هستند.

این عزیزان فقط اعداد برای شما نیستند. آنها فقط نام‌هایی در یک کتاب نیستند. آنها کسانی هستند که ایران آزاد را محقق خواهند کرد. خدا همه شما را حفظ کند. هر وقت که به‌خاطر سخنرانی در برنامه‌های شما مورد حمله قرار می‌گیرم، که اتفاق می‌افتد، مطمئن هستم که رژیم به سخنان من فردا واکنش نشان خواهد داد. شاید خیلی رسمی نباشد، اما با این حال. وقتی این‌را می‌بینم، به آن نام‌ها فکر می‌کنم و به مردمی که زندگی‌شان را وقف این کار کرده‌اند. به آنها فکر می‌کنم. این به من یادآوری می‌کند که من، مایک، کار درستی برای آن مردم انجام می‌دهم، برای تجلیل از فداکاری آنها و ایجاد فرصتی برای کسانی که بعد از آنها می‌آیند. این به‌واقع ارزشش را دارد. متشکرم.

نکته آخر، این ارزشش را دارد، چرا که به نتیجه‌یی منجر خواهد شد که شما برای آن به‌سختی به‌مدت سالیان تلاش کرده‌اید. ارزشش را دارد چرا که در راستای حقوق تمامی مردم ایران است. ارزشش را دارد چون سرانجام ظرفیت حسابرسی از قاتلان پست را ایجاد می‌کند، کسانی که چنین جنایات سبعانه و وحشتناکی را انجام داده‌اند؛ ارزشش را دارد چرا که ما در چند ماه اخیر در سراسر منطقه شاهد این واقعیت شفاف در رابطه با یک رژیم به‌شدت ضعیف و درهم ریخته بودیم. ارزشش را دارد چرا که سرانجام کرامت انسانی است که پیروز می‌شود و مردم ایران و مقاومتی که تک به تک شما هدایتش کردید ما را به نتیجه‌یی می‌رساند که همواره در آرزوی آن بوده و برایش تلاش کرده‌ایم. از همه شما متشکرم و امیدوارم خداوند تک به تک شما را در مسیرتان به سمت پیروزی حفظ کند.

لطفا به اشتراک بگذارید: