نامه زندانی سیاسی سعید ماسوری از زندان قزل حصار
نامه زندانی سیاسی سعید ماسوری از زندان قزل حصار
خطاب به وجدان های بیدار در نهادهای بین المللی حقوق بشر
شورای حقوق بشر سازمان ملل، گزارشگران به ویژه خانم مای ساتو
این بیست و پنجمین دیماه (و کریسمس) است که در زندان هستم، نمیدونم این چشمها چه چیزهای دیگری را باید ببینند و این قلب و دل چه سنگینیها و خون دلهایی را باید تحمل کنند. از زمانی که خودم محکوم به اعدام و در انفرادی بودم و هر ملاقات را ملاقات آخر و هر ”صدای باز و بسته ”شدن درب را ناقوس مرگ میدانستم (و با وجود گذشت ۲۵ سال هنوز هم هر صدای در و مشابه آن بهدلیل“ شرطی-روانی“ با همان احساس همراه است) تا زمانی که اعدامهای تکتک دوستان و عزیزان را از نزدیک احساس کردم دیگر نمیدانم چه میزان دیگر را باید ببینم و تحمل کنم؟؟
از غیبت و بردن هم سلولیها (حجت زمانی، مجید کاووسی، فرزاد کمانگر، علی صارمی، عبدالرضا رجبی، افشین آسانلو، منصور رادپور، شاهرخ زمانی، لقمان و زانیار مرادی، علی حیدریان و و و تا همبندیان دوست داشتنی و عاشقی چون محسن دگمهچی، جعفر کاظمی، محمد حاج آقایی، غلامرضا خسروی، حامد احمدی، شهرام احمدی، قاسم آبسته، آسو، ایوب، فرهاد سلیمی، انور، خسرو، محسن شکاری، محمد قبادلو ….
تا شنیدن فریادها و ضجههای خانوادههای آنها… واقعاً نمیدانم…هنوز نمیدانم چطور بعد از آن نقاشی کودکانه مهنای ۶ ساله که نقاشی خودش و مامانش را کنار چوبه دار“ بابا ”، در جلوی درب زندان گوهردشت کشیده بود، زمانی که در انتظار آخرین دیدار و بوسیدن صورت پدرش (در هنگام تحویل پیکر او) بود را تحمل کرده و هنوز قلبم از این تپشهای گزنده و دردآور باز نایستاده…. !؟
شاید در این ۲۵ سال چنان در غرقاب جنایات این حاکمیت جانی غرق شدهام که“ این همه ”دیگر تنها قطرهای از دریای جنایات این شرالاشقیاء بوده و اگر زمانی هر چند هفته و ماه با اعدام مواجه بودیم اکنون بهصورت متوسط هر ۴ ساعت یک اعدام را شاهدیم. تنها طی همین ایام کریسمس قریب به ۲۵ بیگناه را اعدام کردند یعنی تقریباً هر ۲.۵ ساعت یک اعدام!
این نامه را این بار نه خطاب به مردم میهنم (که هر چه در وسعشان است انجام میدهند) بلکه خطاب به همه وجدانهای بیدار در نهادهای بینالمللی حقوقبشر، بهویژه شورای حقوقبشر سازمان ملل (کمیساریای عالی)، گزارشگران، خصوصاً گزارشگر ویژه خانم مای ساتو و همه شخصیتهای تاثیرگذار: جناب دبیرکل سازمان ملل آقای آنتونیو گوترز، رئیس کمیسیون اروپا (خانم فون در لاین)، رئیس پارلمان اروپا (خانم روبرتا متسولا) مینویسم و از آنها مصرانه میخواهم که به جز اظهار نگرانی و یا محکوم کردن اعدامها، برای ممانعت از این اعدامها، دست به اقدامات جدیتری بزنند….
شمار اعدامها را تنها اعداد تصور نکنند که این جان انسانهاست که روزانه پرپر میشود…. کمترین کار در این رابطه مقید کردن این ”حکومت اعدام“ به موازین انسانی و حقوقبشری است، با منوط کردن مراودات دیپلماتیک و سیاسی به متوقف کردن این ماشین کشتار تا شاید کشتار متوقف شود… حتی در صورت لزوم ارجاع این پرونده نقض حقوقبشر به شورای امنیت…!که هر ساعت و روز تعلل در این امر به قیمت اعدامهای باز هم بیشتر و بیشتر تمام میشود، و البته خونها که از پیکر مردم ایران ریخته میشود.
شاید اگر پیشتر اقدامات مؤثری انجام میشد امروز حتی خانم چچیلیا سالا خبرنگار ایتالیایی هم اینگونه قربانی سیاستهای گروگانگیری نمیشد (آنهم در ایام کریسمس!).
رونوشت به:
دبیرکل سازمان ملل آقای آنتونیو گوترش
رئیس کمیسیون اروپا خانم اورزولا فون در لاین
رئیس پارلمان اروپا خانم روبرتا متسولا
گزارشگر ویژه ایران خانم مای ساتو
زندانی سیاسی سعید ماسوری از اعضای کارزار سهشنبههای نه به اعدام