خامنهای و آثار سرنگونی بشار اسد در درون رژیم
گزارش و گفتگو با خسرو شکراللهی
دیکتاتوری بشار اسد بهدست مردم و شورشگران سوری سرنگون شد، این تحول چه تأثیر و تحولی ایجاد کرده و چشمانداز پیشرو چیست؟ در دقایقی کوتاه این موضوع را بررسی میکنیم.
۴ روز بعد از سرنگونی بشار اسد، خامنهای به صحنه آمد و گفت: «از این حوادث بایستی درس گرفت و عبرت گرفت افکار عمومی کشور هم درگیر این مسائل هست حادثه سوریه برای ما، برای یکایک ما، برای مسئولین ما، هم درس دارد هم عبرت دارد، باید درس بگیریم»
در همین سخنرانیاش خامنهای گفت انفعال زهر است از خود حادثه خطرش بیشتر است؛ اما ترسش از پیامدهای سرنگونی دیکتاتور سوریه را با گفتن این جملات بهنمایش گذاشت، خامنهای گفت: «در داخل اگر کسی در تحلیلی در بیانی جوری حرف بزند که معنایش خالی کردن توی دل مردم باشد، این جرم است باید دنبال بشود. یک عدهای البته همتشان این است که توی دل مردم را خالی کنند این نباید اتفاق بیفتد»
یک هفته بعد خامنهای دوباره به صحنه اومد و در رابطه با تأثیرات سرنگونی بشار اسد اینطور گفت: «با یک حرکتی که در سوریه انجام گرفت و با جنایتهایی که رژیم صهیونیستی و آمریکا انجام میدهند و کمکهایی که بعضی دیگر به اینها میکنند خیال کردند که قضیه مقاومت تمام شد اینها سخت در اشتباه هستند»
بعد هم علت اصلی وحشتش را اینطور بیان کرد: «بهعنوان دفاع از زن بهعنوان دفاع از جامعه زنان با عنوان دفاع از یک گروه زن، بهعنوان دفاع از یک زن در یک کشور اغتشاش راه میندازند»
۵ روز بعد خامنهای در دیدار با مداحان رژیمش حرفهایی زد که خوب است این حرفها را بشنویم
خامنهای: «مداحی یک رسانه تمامعیار است. چون یک رسانه است، پس میتواند ابزار تبیین باشد. ابزار مهم تبیین. تبیین امروز ما بهش نیاز داریم. اگر این حرکت مداحی شما آگاهیبخش باشه اول آگاهی، بعد امیدآفرین باشه، مأیوسکننده نباشه، هم حرکت دهنده باشه، میتوانید مبارزه کنید با هراس افکنی دشمن. یکی از کارهای مهم دشمن ترساندن است. هراس افکنی است. میتوانید مقابله کنید با اختلافافکنی دشمن. میتوانید مقابله کنید با یأس آفرینی دشمن.»
اما موضوع چیست؟ تکلیف مردم ایران با رژیم آخوندی که مشخص است، یعنی نیازی به توضیح نیست که مردم ایران نهتنها این رژیم را نمیخواهند بلکه بهدنبال فرصتی برای سرنگونی آن هستند؛ پس این تلاش خامنهای برای مقابله با چه مشکلی است؟
روزنامة حکومتی هممیهن (اول دی) دربارهی پیامدهای سرنگونی بشار اسد نوشت: «پیامدهای این رخداد در هیچ کشوری بهاندازه ایران احساس نمیشود. خروج ناگهانی تهران از سوریه... آسیبی استراتژیک و نظامی برای ایران است... ایران در وضعیت دفاعی قرار دارد و بازدارندگیاش تضعیف شده است... محور مقاومت دیگر بهطور کامل قادر به ارائه توان بازدارندگی به تهران نیست».
روزنامة حکومتی ستاره صبح (اول دی) هم اینطور نوشت: «واقعیت این است که زمینبازی برای ایران با آمدن ترامپ، در باتلاق ماندن پوتین در جنگ اوکراین، سقوط اسد که تا پیشازاین حیاط خلوت ایران بود، تغییر کرده و شرایط جهان و منطقه بهنفع ایران نیست».
روزنامة حکومتی دنیای اقتصاد (اول دی) هم نوشت: «روندهای منطقهای نشانگر تضعیف جایگاه اقتصادی و سیاسی ایران است. لذا تهران مانند دهة گذشته توانایی بازیگری و کنشگری فراتر از تحولات منطقه را ندارد».
با نگاهی به وقایعی که در دو هفتهی گذشته اتفاق افتاده میشود بهخوبی دید که ضربه به گیجگاه خامنهای و نظامش خورده، رژیم تعادلش در منطقه را از دست داده و این روزها خیلی بیشتر از آنچه بحث بر سر آیندهی سوریه باشد، موضوع دومینویی هست که دارد بهسمت رژیم آخوندی پیش میرود، الآن در عراق بحث خلع سلاح یا ادغام حشدالشعبی در ارتش این کشور هست و راه مواصلاتی رژیم به حزبالله لبنان قطعشده، بشار اسد سرنگون شده و خامنهای که میگفت اگر در سوریه و لبنان نجنگیم باید در کرمانشاه و همدان و تهران بجنگیم، باید برای همین واقعیت یعنی قیام مردم ایران آماده بشود و این است که تعادل خامنهای و نظامش را برهم زده.
بخشی از وقایع یا بهتر است بگویم پسلرزههای سرنگونی دیکتاتوری بشار اسد در حکومت آخوندی را مرور کردیم؛ اما در رسانههای حکومتی موارد خیلی زیادی وجود دارد که به پیامد سرنگونی بشار اسد میپردازند و تأثیراتش بر حکومت آخوندی را هر کدام بهنوعی بررسی میکنند یا هشدار میدهند. کارگزاران رژیم چه هدفی را از بیان مکرر این قبیل هشدارها دنبال میکنند؟
ما شاهد طیفی از موضعگیریها در رابطه با سرنگونی بشار اسد از جانب مقامات رژیم هستیم از خامنهای تا رؤسای قوههای حکومت و تا بقیه کارگزارانش.
یکی از وجوهی که کارگزاران رژیم به آن هشدار میدهند این است که تأثیرات سرنگونی بشار اسد به صورت دومینووار از سوریه به عراق و سپس به ایران منتقل بشود.
میخواهیم ببینیم که به هر حال چه توجیهاتی برای شکستشان در سوریه دارند؟