استراتژی قیام و سرنگونی- مسعود رجوی
از سخنان رهبرمقاومت با هوادران -تحلیل وضعیت رژیم پس از سه سرگی-آبان۷۶
سال۵۹ وقتی قوای عراقی در خاک ما بودند، بهشتی بهاهواز رفته بود، یکهیأت از ما نزد او رفت. برادرمان مهدی ابریشمچی مسئول هیأت ما بود. به بهشتی گفت چرا اینقدر اذیت میکنید؟ آخر در جبهه در جلو ما قوای عراق بودند، حزباللهی ها هم از پشتسر، برادرانمان را میزدند یا آنها را خلع سلاح میکردند و میبردند در ملأ عام شلاق میزدند. آنها را زندانی و اعدام میکردند. بهشتی دربرابر شکایت هیأت ما گفته بود ما ترجیح میدهیم نه یک خوزستان، دهتا خوزستان هم از دست برود، ولی دست شماها نیفتد.
پیام به رزمندگان ارتش آزادی
و نیروهای انقلاب دموکراتیک در سراسر میهن اشغال شده
مسعود رجوی -اسفند ۱۳۸۸
سلسله آموزش برای نسل جوان در داخل کشور
قسمت چهاردهم
بهشتی صریحاً گفت خوزستان را از ایران بگیرند
بهتر از این است که شما (مجاهدین) حکومت را از ما بگیرید
(وقایع مهر و آبان ۱۳۵۹ پس از شروع جنگ ۸ ساله با عراق)
ابتدا دادستان ارتجاع با استفاده از فضای جنگ ایران و عراق که همه چیز را تحتالشعاع قرار داده بود، در روز ۷آبان انتشار روزنامههای «فریاد گودنشین» و «بازوی انقلاب» را که روزنامههای بخش اجتماعی و بخش کارگری مجاهدین بودند، ممنوعه اعلام کرد. بهانهاش این بود که «این گروهکها در روزنامهها و نشریات خود نهتنها این جنگ تحمیلی را محکوم نکردند، بلکه به تضعیف روحیه سپاهیان و رزمندگان دلیر اسلام پرداختهاند»
سپس در ۱۱ آبان ،دادستان ارتجاع نشریه مجاهد و سایر انتشارات مجاهدین را بالکل ممنوع اعلام کرد. در همین روز مجلس رژیم بهدستور خمینی با فوریت و در اجلاسهای سرّی ،طرح آزادی گروگانها را تدوین کرد و ۲روز قبل از انتخابات آمریکا به تصویب رساند. در این ایام خمینی از ترس ریگان یک روز ویک ساعت راهم نمیخواست از دست بدهد.
روز بعد در ۱۲آبان ،رژیم برای مشغول کردن مجاهدین بهطور ناگهانی اعلام کرد که در فردای همان روز یعنی ۱۳آبان دادگاه مجاهد اسیر محمدرضا سعادتی بهصورت غیرعلنی و در خفا برگزار میشود. یعنی که هیچ فرصتی برای حضور وکلای بینالمللی او در این دادگاه باقی نگذاشت. در ۲۵آبان ، خمینی حکم احضار و تعقیب رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران را از طریق دادستانش صادر کرد. بیچاره باز هم مجاهدین را نشناخته بود و گمان میکرد جا میزنند. اما مجاهدین در اطلاعیه خود جبران «بزرگترین خطای شاه» از سوی ارتجاع حاکم را به سخره گرفتند.
همزمان در روز ۲۵ آبان،خمینی از طریق دادستان ارتجاع در آبادان با صدور حکمی مقرر کرد، که مجاهدین بایستی ظرف ۲۴ساعت سنگرهای جبهه و شهرهای جنوبی را تخلیه کنند. اما قبل از خشک شدن مرکب این حکم، تعقیب، دستگیری و شکنجه صدها مجاهد جان برکف در آنجا آغاز شد.
دو، سه ماه بعد،مجموعاَ احکام ۲۸۶سال زندان برای مجاهدان دستگیر شده در جبهههای جنگ که جدا از صفوف خمینی به دفاع مشروع از وطن و خاک خود اشتغال داشتند، صادر شده بود. در همان زمان بهشتی در دیداری با برادرمان مهدی ابریشمچی در خوزستان به او صریحاً حرفی با این مضمون گفت که، خوزستان را از ایران بگیرند بهتر از این است که شما حکومت را از ما بگیرید. اما مجاهدین در زیر تعقیب و کنترل دائمی کمیتهچیها و پاسداران و البته با مشکلات فراوان به انتشار مخفیانه مجاهد هفتگی ادامه دادند که در فروردین ۶۰ در ۳۰ نقطهٔ کشور چاپ یا تکثیر میشد و تیراژ آن به بیش از ۵۰۰هزار نسخه رسید و تا ۳۰خرداد به ۶۰۰ هزار افزایش یافت. تیراژ روزنامهٔ حزب حاکم جمهوری اسلامی در این زمان زیر ۳۰هزار بود. برخی منابع موثق تیراژ آن را در برخی ایام ۱۸ هزار گزارش میکردند که اکثر آن یا با بودجهٔ دولتی خریداری شده و در ادارات و ارگانهای حکومتی توزیع میشد یا به فروش نرفته به دفتر روزنامه بر میگشت.