ژنرال جرج کیسی رئیس ستاد ارتش آمریکا ۲۰۰۷تا ۲۰۱۱ و ژنرال فرمانده نیروهای چند ملیتی در عراق از۲۰۰۴ تا۲۰۰۷
خامنهای: نیروهای ما هم در عراق هم در سوریه حضور پیدا کردند به دو علت:
یک علت حفظ حرمت اعتاب مقدسه بود در سامرا مشاهده کردید به کمک آمریکاییها گنبد مطهر سامرا رو از بین بردند تخریب کردند
گردهمایی بزرگ مقاومت ایران
پاریس –ویلپنت
۲۲ژوئن- اول تیر۹۲
لیندا چاوز: خیلی متشکرم ژنرال. حالا میخواهم چهره دیگری را معرفی کنم که برای شما آشناست. کسی که با وضعیت در عراق خیلی خوب آشناست. او البته ژنرال جورج کیسی است که بهعنوان رئیس ستاد ارتش آمریکا از ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱ خدمت کرد و ژنرال فرمانده نیروهای چندملیتی در عراق از ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۷ بود.
ژنرال کیسی
اول تبریک میگویم بهشما خانم رجوی و به همه شما بهخاطر موفقیت در خارج کردن سازمان مجاهدین خلق از لیست آمریکا.
این ستایشی است از عزم راسخ و پشتکار این سازمان. اما صادقانه بگویم بنا به تجربه شخصی من اینکار باید مدتها پیش صورت میگرفت. من در سال ۲۰۰۴ در عراق بودم در زمانیکه به مجاهدین خلق استاتوی حفاظتشده داده شد. من از نزدیک فعالیتهای آنها را برای تقریباً سه سالی که در عراق بودم دنبال کردم. من گزارشهای هفتگی از ژنرالهایم دریافت میکردم که برخی از شما آنها را میشناسید: ژنرال میلر، ژنرال برندنبرگ و ژنرال گاردنر.
من میتوانم به شما بگویم که سازمان مجاهدین خلق هیچگاه عامل مشکلی برای نیروهای چندملیتی نبود و اینکه در کمپ اشرف هیچگاه حادثهیی رخ نداد. لذا من با نگرانی زیاد حوادث سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۱ و حملات موشکی اخیر را نظاره کردم. برای من روشن است که کار ما با سازمان مجاهدین خلق برای مدتها ادامه خواهد داشت.
سازمان مجاهدین خلق بهگونهیی مستمر سهم خودش را در توافقات انجام داده است. در تأمین حفاظت و تأمین یک آینده برای آنها، ما به آنها بدهکار هستیم.
حالا اجازه بدهید که چند دقیقه باقیمانده را در مورد نقش رژیم ایران در بیثبات کردن عراق صحبت کنم. هر چند که نکاتی که میگویم مربوط به ۶سال پیش است اما فکر میکنم که بیانگر چیزی است که در آینده در منطقه رخ خواهد داد.
من از نزدیک شقاوت و طبیعت مخرب نقش رژیم ایران در داخل عراق را مشاهده کردهام. و وقتی در این رابطه فکر کردم، چهار چیز در مورد رژیم ایران زمانی که من آنجا بودم برای من کاملاً روشن است. اول اینکه رژیم برای دستیابی به اهداف سیاسیاش فعالانه از ترور استفاده کرد.
دوم اینکه آموزش و تسلیح شبهنظامیان عراقی توسط آنها یک عامل اصلی در ادامه جنگ فرقهیی بود که عراق را در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ در بر گرفت.
سوم اینکه این رژیم بهطور مستقیم مسئول کشتن صدها نفر از نیروهای ائتلاف و هزاران عراقی است.
و نکته آخر اینکه بهخاطر این مسائل آنها به راستی سزاوار نامگذاریشان بهعنوان یک دولت حامی تروریسم هستند.
برای ما از ابتدا روشن شد که رابطه نزدیکی بین نیروی قدس و شبهنظامیان شیعی وجود دارد. اما ما فهم درستی از تأثیرات کامل نفوذ ایران تا زمان واقعه بمبگذاری حرم عسگری در فوریه ۲۰۰۶ در سامرا نداشتیم. بتدریج که اطلاعات ما ارتقا پیدا کرد و ما حملات بیشتری روی شبهنظامیان مورد حمایت ایران انجام دادیم، ما به یک نوع وسیله انفجاری رسیدیم که در ایران بهصورت دست ساز تولید میشد. ما آخرین نوع آر.پی.جی.و خمپاره و راکتهایی را پیدا کردیم که روی آنها فارسی نوشته شده بود و تاریخ ساخت داشت. لذا واضح بود که این مهمات اخیراً از ایران رسیده بود. در اواسط ۲۰۰۶ دیگر هیچ شکی باقی نبود که رژیم ایران مشغول دادن سلاح و تجهیزات به سازمانهای تروریستی در داخل عراق است.
ما در اواخر۲۰۰۶ شاهد یک روند نگرانکننده دیگر نیز بودیم. بهنظر ما رسید که شبهنظامیان عراقی با حمایت ایران در حال بیرون راندن عراقیان از محل زندگیشان در بغداد هستند تا کنترلشان روی شهر را افزایش دهند. در دسامبر۲۰۰۶ ما این امر را مورد تأیید قرار دادیم و این زمانی بود که ما ۶عامل نیروی قدس را دستگیر کردیم که در یک سلول عملیاتی در بغداد بودند. در این سلول که یک سلول فرماندهی بود، در روی دیوار یک نقشه بود و در روی نقشه مناطق بغداد کد رنگی خورده بود که این کد رنگ بنا به گروههای فرقهیی بود. همچنین در روی این نقشه فلشهایی بود که حرکت بالقوه این جمعیتها را نشان میداد. بلافاصله برای ما مثل روز روشن شد که رژیم ایران به عمد و بگونهای مستقیم خشونت فرقهیی را دامن میزند تا عراق را بیثبات کند.
خوب معنی تمامی این حرفها چیست؟ تاریخ تنها بهعنوان یک راهنما برای آینده است که مهم است. من میتوانم به شما بگویم که این رژیم از حمایتش از تروریسم دست برنخواهد داشت و آنها از تروریسم برای دستیابی به اهداف سیاسی خود استفاده خواهند کرد و بیثباتی را در تمامی خاورمیانه گسترش خواهند داد. ترکیب این امر با پیگیری بمب اتمی توسط آنها مرا به این نتیجه میرساند که این رژیم یک تهدید غیرقابل قبول چه برای منطقه و چه برای جامعه بینالمللی است. و من از هیچ نمونه دیگری نمیتوانم بیش از نمونه ایران یاد کنم که یک اپوزیسیون دموکراتیک در مقابل رژیم حاکم ضرورت داشته باشد.
لذا من تلاشهای شما را ستایش میکنم.