شمارش معکوس - پزشکیان، وعده‌های فریبکارانه

یادتونه وقتی پزشکیان می‌خواست بیاد چه حرف‌هایی می‌زد؟ چقدر تلاش می‌کرد نقش یه آدم ساده رو بازی کنه؟!

پزشکیان: «دروغ نخواهم گفت»

با گرونی مخالف بود با سرکوب و آزار و اذیت مردم مخالف بود! با جنگ توی این کشور و اون کشور مخالف بود! با کمبود سوخت و گاز مخالف بود! و هزارتا حرف دیگه شبیه به همین حرف‌ها!

پزشکیان: «تابستون برق قطع می‌کنیم زمستون گاز و قطع می‌کنیم دومین ذخیره گاز دنیاییم الآن توی گاز مشکل پیدا کردیم»!

این حرف‌هاش یادتونه؟ اون ادا و اطوار‌هاش! یادتونه؟!

پزشکیان: «وقتی شما را می‌بینیم وحشت به جانم می‌افتد که نکند وقتی به قدرت رسیدم شما را ناامید کنم

باید اجازه بدهیم مردم حرف بزنند

نمی‌شود مملکت را با یک دسته و گروه اداره کرد

قول می‌دهم تا زمانی که زنده هستم از حقوق شما از حقوق مردم ایران با قدرت دفاع کنم

نه وابسته پول هستم نه پست نه قدرت.

انقلاب حق همه ایرانیانی است که در این مملکت زندگی کردند

من این قول را به شما می‌دهم به شرافتم با تمام وجود از همه حق و حقوق تمام کسانی که در این مملکت زندگی می‌کنند دفاع کنم».

یادتونه پزشکیان چقدر تلاش می‌کرد به مردم ثابت کنه که با قبلی‌ها تفاوت داره»،

یادتونه چقدر تأکید می‌کرد که دروغ نمیگه!

لطفا به اشتراک بگذارید: