تجمع اعتراضی بازنشستگان فرهنگیان ۱۴۰۰ در تهران - فریاد ما به دولت پزشکیان خجالت

تهران - تجمع اعتراضی بازنشستگان فرهنگیان ۱۴۰۰ - شنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۳

 فریاد ما به دولت پزشکیان خجالت،

 رتبه بندی حق ماست حاصل دسترنج ماست،

رتبه و همسان سازی اسیر حقه بازی

بیشتر بخوانید : 

علت و پیشینهٔ نامگذاری «روز جهانی معلم»

بیست‌ونه سال پیش در روز ۵ اکتبر، روز جهانی معلم نامگذاری شد. سال ۱۹۹۴ «سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو)» در چهل‌و چهارمین اجلاس وزرای آموزش و پرورشِ ۱۳۵ کشور عضو که از ۳ تا ۸ اکتبر در شهر ژنو برگزار شد، پیشنهاد کرد که یک روز به‌نام معلم اعلام شود. علت نامگذاری این بود که مسؤلان هر کشور به مشکلات و معضلات آموزشی و نظرات و نکات معلمان کشور گوش فرادهند. هدف این بود که با استفاده از راه‌کارهای متخصصان آموزشی ــ که معلمان باید عناصر اصلی آن باشند ــ «تلاش شود تا سیستم‌های آموزشی کشورها تعالی یابند. برای بالا بردن کیفیت آموزش، باید کیفیت کار و زندگی معلمان ارتقا یابد و معلم از جایگاه اجتماعی مناسبی در جامعه برخوردار شود. توصیه یونسکو به کشورهای عضو، ایجاد شرایط مناسب کار و زندگی برای معلمان و تقویت امید و اعتماد در میان آنها است».

قدر انسانی، اجتماعی و تاریخیِ معلم

«دانش، قدرت است» و این قدرت، نخست در ذهن بشر قویم می‌شود. «دانش» و «ذهن بشر»، توسط معلمان در جوامع بشری قوام می‌یابند. تمام دست‌آوردهای علمی، فرهنگی، تاریخی، جغرافیایی و انسانی نتیجهٔ فعالیت معلمان است تا با آنها بتوانند «ذهن بشر» و جامعه را به جانب خردگرایی، تمدن، پیشرفت و تعالی سوق دهند و در یک کلمه به «فرهنگ‌سازی» بالغ نمایند.

وارونگی ارزش‌ها

با توجه به‌علت و هدف نامگذاری «روز جهانی معلم» ــ که به آن اشاره شد ــ جا دارد بی‌نیاز از هر گونه بررسی و تحلیل، به مواد و محتوای سه محور از یک بیانیه در مورد نگرش به آموزش و پرورش و به معلم و دانش‌آموز در ایران تحت سلطهٔ ملایان دقت کنیم:

ــ مدرسه دستگاهی است برای «کنترل کردن»، «القای گزاره‌های ارزشی و سیاسی خاص» و «پرورش افرادی مطیع و مشابه.

ــ در کشور ما وظیفه اصلی این نظام، ترویج ایدئولوژی حاکمیت و نگاهی «ایدئولوژیک» است که از این منظر، آموزش رسمی درصدد پرورش «نگهبانان» نظام سیاسی موجود است. آموزش ایدئولوژیک، صدای جامعه را نمی‌شنود.

ــ معلم اگر با مطلق‌های ذهنی هم‌سو نشد، کیفیت آموزش را برای همگان خواست، پرسشگر و مطالبه‌گر شد، به‌عنوان عنصری نامطلوب، طرد و تبعید می‌شود، حکم اخراج و انفصال می‌گیرد و یا به‌عنوان برهم زنندهٔ امنیت صاحبان قدرت و شوکت، به زندانهای طولانی‌مدت محکوم می‌گردد. (از بیانیه کانون صنفی معلمان ـ تهران، ۱۳ مهر ۱۳۹۸)

در استمرار مواد و محورهای این بیانیه و ادامه داشتن‌شان تا هم‌اکنون، به اخباری از رویکرد مشابه در دو سه روز گذشته توجه کنید:

«زنگ آغاز نصرالله در مدارس کشور نواخته شد؛ اعلام برنامه‌های وزارت آموزش و پرورش تا اربعین شهادت سیدحسن نصرالله.» / «تجمع بزرگ فرهنگیان ولایت‌مدار شهر تهران.» / «باید یک ارتباطی میان دانشگاه فرهنگیان و جامعه روحانیت تعریف شود.» (سایت حکومتی خبر پو، ۱۳ مهر ۱۴۰۳)

یک روز جهانی با دو نگرش و رویکرد متفاوت

میزان توجه، اعتنا و چگونگی گرامیداشت روز جهانی معلم در هر کشوری، نشان از جایگاه سطح فرهنگ و علم و دانش از منظر دولتها و کشورها دارد. این توجه به‌طور مستقیم به میزان اهمیت و اولویت داشتن یا نداشتن فرهنگ‌سازی از جانب دولتها راه می‌برد. نمونهٔ زیر به‌قلم یک معلم، گویای تفاوت دو نگرش و دو رویکرد با یک روز جهانی در ایران آخوندزده و دیگر کشورهاست:

«در چنین روزی در بیشتر کشورهای جهان معلمین همایش‌های متعددی برگزار می‌کنند. آنها خواسته‌ها و مشکلات خود را برای پیگیری دولتها اعلام می‌کنند؛ اما سال‌هاست که در کشور ایران، نامی از این روز نیست و فقط روز ملی معلم است، آن هم بیشتر اولیای محترم در این فکرند که چگونه دل معلم مورد نظر را به‌دست آورند...». (سایت الف، ۱۶ مهر ۱۳۹۲، یادداشت یک معلم)

تحمیل مصاف علم و معیشت؛ دوری از مسئولیت و رسالت

دست‌آورد سلطه‌ٔ مذهبی ــ سیاسی برای معلمان و اقشار دانش‌ساز و فرهنگ‌پرور ایران، محرومیت از مزایای شغلی‌، بی‌حرمتی به مقام و منزلت معلم، توزیع فقر در جامعهٔ فرهنگی ایران، خون‌جگر کردن معلمان بازنشسته و آمدن‌شان به خیابان‌ها برای اعادهٔ حق طبیعی‌شان، ترک‌تحصیل دادن اجباریِ هزاران دانش‌آموز و کشاندن آنها به بازار کار و ساختن قشری به‌نام «کودکان خیابانی و کار» است.

ناجمهوری آخوندی با این سیاست‌ها، زمینهٔ خاطر و فکر معلم را از آموزش و تحقیق به معاش ناگزیر سوق می‌دهد؛ طوری که مصاف علم و معیشت در ذهن و عین معلم، مأموریت و مسئولیت و رسالت وی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

غربت شایستگان و همبستگی رنج‌های مشترک

مهاتما گاندی می‌گوید: «یک دولت نالایق جایی جز زندان برای افراد لایق کشورش ندارد»! این تعبیر دقیقاً با واقعیت ایران تحت حاکمیت ولایت فقیه، مصداق و انطباق و عینیت دارد. شایستگان، لایق‌ها و مغزهای ایران یا بالای «دار» ها و سالنهای قتل‌عام هستند، یا در زندانهایند، یا آواره‌اند و هجرت کرده‌اند یا سرکوب شده و منزوی و بی‌چیز و گرفتار غم آب و نان‌اند.

بدین‌گونه، پدیده‌هایی که در ایران آخوندزده همبستگی کامل دارند، رنج‌ها و دردهای مشترک اقشار اجتماعی و صنفی هستند!

رژیم ملایان می‌خواهد اقشار مردم ایران یکدیگر را در زندانها ملاقات کنند و نه در خیابان‌ها و اعتراضات و اتحاد و همبستگی‌شان. به همین دلیل علاوه بر گسترش زندان‌سازی، تمام اتحادیه‌ها و سندیکاهای مستقل اقشار و اصناف را یا منحل کرده یا به‌شدت زیر فشار و محدودیت و سرکوب قرار داده است.

دردشناس‌ترین و آگاه‌ترین نشانی‌دهندگان

جوهر، ذات، نوع و جنس کار معلم با آزادی و اختیار و آگاهی عجین است. تار و پود اشتغال او با ضرورت اجتناب‌ناپذیر این ارزش‌ها تنیده شده است. فرهنگیان، معلمان، دانشجویان و دانش‌آموزان دردشناس‌ترین و آگاه‌ترین نشانی‌دهندگان علت و اساس فساد و رانت‌خواریِ حکومتیان و آن روی سکه‌اش، وضعیت اسفناک معیشت اقشار مردم ایران هستند.

اکنون یک ضرورت در جامعهٔ فرهنگیِ ایران در غلیان است و آن این‌که باید علم تغییر بزرگ و تحول ناگزیر و ضروری را در ایران گسترش داد؛ چرا که در ایران، جنگ و نبردی میان زندگی‌سازان با جهنم‌کنندگان زندگی و مرگ‌آوران در جریان است. این بزرگ‌ترین و گسترده‌ترین جبهه نبرد ضدطبقاتی و صنفی و در جوهر خود ضد حاکمیت طبقاتی‌ساز و استثمارگر ولایت فقیه می‌باشد که تداوم کشاکش و تکامل مبارزه آن تا تعیین‌تکلیف نهاییِ اکثریت مردم ایران با حاکمیت اشغال‌گران ادامه دارد.

 

 

 

لطفا به اشتراک بگذارید: