شرایط انفجاری جامعه ایران
قیام ۱۴۰۱ که با پیشگامی زنان و دختران شجاع ایرانی آغاز شد، بیتردید یکی از گستردهترین و مهمترین قیامهای سراسری در ایرانزمین بود. یک نقطه عطف در مبارزه مردم ایران برای نیل به آزادی بهشمار میآید و مانند دیگر جنبشهای اجتماعی در دوران استیلای شیخ، تجلی اراده ایرانیان برای برپایی انقلاب دموکراتیک و جمهوری دموکراتیک است.
مقاومت ایران با توجه به شناختی که از جامعه انفجاری ایران داشت، وقوع این قیام را پیشبینی کرده بود. ارزیابیها و تحلیلهای ارائه شده دال بر آن بود که سیاست خامنهای برای خالصسازی قدرت به بنبست رسیده است. این سیاست ضدمردمی برای مهار و کاهش وقوع قیامهای مردمی بود ولی در عمل نتوانست از عهده برآید.
این قیام که در واکنش بهقتل مهسا (ژینا) امینی از ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ آغاز شده بود، در ماههای بعد نیز ادامه یافت و به جنبشی گسترده و شکوهمند تبدیل شد و خشم و نفرت انباشتهشده جامعه را به آتشی عظیم تبدیل کرد که تا به امروز شعلههای آن خاموش نشده است.
مردم ایران در قیام ۱۴۰۱ تمامیت رژیم ولایت فقیه را به چالش کشیدند. از همان لحظههای آغازین شکلگیری قیام، شعار «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر خامنهای» فریاد اعتراض مردم را به جهانیان مخابره کرد.
در نقطه مقابل، خامنهای تمام دستگاههای سرکوب خود را بسیج کرد تا شعلههای گدازان قیام را خاموش کند. در طول ۷ روز اول قیام، دستکم ۹۰ نفر از مردم، شامل زنان و جوانان، بهشهادت رسیدند.