آغاز شصتمین سال تاسیس سازمان مجاهدین خلق ایران

کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ

قسمتی از سخنان برادر مجاهد مسعود رجوی در نیمه شهریور سال ۸۰

واقعیت خمینی و خمینی گری را هم می‌شود، در رژیم دجال و ضدبشری آخوندی به عیان دید و هر روز هم عیان تر دید.

با تاریخچه‌ای سراپا دروغ وفریب، سراپا ننگ و نیرنگ ،سراپا ستم و سرکوب، در خونخوارانه‌ترین و وحشیانه‌ترین صورش. راستی مگر برای ارزیابی تاریخ برای قضاوت و داوری تاریخ در مورد هر فرد و هر نیرو و هر جریان، ملاک و معیار بالاتر و گویا تر از میزان مقاومت و جنگاوریش در برابر رجس خمینی هست؟

«نسل حنیف ققنوس‌وار از خاکستر خودش دوباره چندباره هفت باره و هفتاد باره زنده شد و حالا نه فقط در داخل میهنمون بلکه در اطراف و اکناف جهان گسترده شده.

پس یک حقیقت تابناک آرمانی و یک واقعیت شعله‌ور مبارزاتی مستمراً و پیوسته در دریای خون و در بحبوحه طوفانها خودش رو به اثبات رسونده و مدعیان رو بور و خوار و نزار بر جای خودش گذاشته و خوشا مجاهدینی که شصتمین سالگرد رو جشن می‌گیرند در اون روز بیشتر و بیشتر روشن خواهد شد، برای تاریخ و برای خلق و میهن که ماندگار و پابرجا که بود و چه کسان و نیروهایی مثل کف روی آب ناپدید شدند.

آخه مجاهدین نگهبانان حرمت کلمات بودند حرمت کلمه و قیمت کلمه رو پرداخته‌اند، با خون یکصدهزار جاودان فروغ آزادی. اونهایی که جاشون امروز در صفوف شما خالیست نه اشتباه کردم بیش از همیشه پره. از اشرف و سردار خیابانی تا فرشته و عفت و یارعلی. اگه از من بپرسید که به‌رغم این‌همه فشار و سرکوب و کین توزی ها و ضدیتهای هیستریک چگونه چنین چیزی میسر شد؟ چون به‌طور قانونمند شما می‌باید که نه ۳۰بار که ۶۰بار و ۷۰بار از بین می‌رفتید و نابود می‌شدید و اثری از شما در صحنه‌ٔ روزگار باقی نمی‌موند. پس چه شد؟ چطور بر این‌همه دشواری غلبه شد اگر اینو از من بپرسید، خواهم گفت، که قبل از هر چیز ایدئولوژی راهنمای عمل با همون آرمانی که بر سنگ مزار هر مجاهد خلق حک شده نقش تعیین‌کننده داشت و بعد خطوط سیاسی و مبارزاتی که هیچوقت و در هیچ شرایطی در رودررویی با دشمن اصلی ازش به‌طرزی خدشه ناپذیر کوتاه نیامدیم و منحرف نشدیم.

پیوسته و در حل هر مشکل و معضلی و در برخورد با هر فراز و نشیبی از دشمن اصلی چیدیم و بعد هم کلمات صدق و فدا تا مجاهدین تطهیر و تزکیه بشوند و آماده بشوند، برای پرداخت بها و قیمت کلمات.

داستان مجاهدین، داستان شگفتی‌ست

یک شبی پروانگان جمع آمدند

در مضیفی طالب شمع آمدند

داستان پروانه‌ها که یادتون هست؛ به‌دنبال شمع می‌گشتند و توصیفاتش

شد یکی پروانه تا قصری ز دور

در فضای قصر دید از شمع نور

بازگشت و دفتر خود باز کرد وصف او در خورد فهم آغاز کرد

این یکی شمع رو از دور دید و بازگشت و به توصیف نشست

ناقدی کو داشت در مجمع مهی گفت او را نیست از شمع آگهی

مسئول او نشست، گفت قبول نیست. نه این‌که توصیفاتش غلط باشه اما نمره‌اش قبولی نیست هنوز

شد یکی دیگر گذشت از نور در

شد یکی دیگر گذشت از نور در خویشتن بر شمع زد از دورتر

پرزنان در پرتو مطلوب شد شمع غالب گشت و او مغلوب شد

بازگشت او نیز مشتی راز گفت از وصال شمع شرحی باز گفت

این یکی هم برگشت، چون یک مقداری، مسافتی، مدت زمانی بیشتر رفته بود و او هم توضیحات خودش رو داد؛ ولی آخه تا به آخر رفته بود

بازگشت او نیز مشتی راز گفت

از وصال شمع شرحی بازگفت ناقدش گفت این نشان نیست ای عزیز

همچون آن دیگر نشان دادی تو نیز

گفت خب نشانی‌هایی که دادی، حرف‌هایی که زدی، بیش یا کم مثل قبلی بود، البته که بیشتر رفتی، مسافت بیشتری طی کردی. تا نوبت رسید به دیگری، به آخری

دیگری برخاست می‌شد مست مست

پایکوبان بر سر آتش نشست

دیگری برخاست می‌شد مست مست

پایکوبان بر سر آتش نشست

دست و گردن گشت با آتش به هم خویش را گم کرد با او خوش به هم

چون گرفت آتش ز سر تا پای او سرخ شد چون آتشی اعضای او

ناقد ایشان چو دید او را ز دور شمع با خود کرد همرنگش ز نور

این یکی پروانه خودش بخشی از شمع شد

گفت این پروانه در کار است و بس کس چه داند او خبردار است و بس

آن که شد هم بی‌خبر هم بی‌اثر

از میان جمله او دارد خبر

تا نگردی بی‌خبر از جسم و جان کی خبر یابی ز جانان یک زمان

داستان پروانگان که عطار به بهترین صورت اون رو بیان کرده، همون داستان فدای بیکران مجاهدینه، داستان صدق و فدا، داستان آن کس که پایکوبان بر سر آتش نشست

سازمان مجاهدین دژ استوار آزادی ایران

و سازنده و الهام‌بخش ارزشهای پیشرو مبارزاتی و آرمانی است

 

مریم رجوی ـ ۱۵شهریور ۹۶

سه رادمرد بزرگ تاریخ معاصر ایران، محمد حنیف‌نژاد، سعید محسن و علی اصغر بدیع‌زادگان، در تأسیس سازمان مجاهدین آنچه را که میرا و منسوخ و استثماری بود به‌دور انداختند و به‌جای آن ایده‌ها و راه و روش‌های پیشرو و آزادکننده و بالنده را خلق یا احیا کردند.

و بدینسان سازمان مجاهدین در شورش علیه کهنگی و بن‌بست و خلق دنیای نو بنیان‌گذاری شد.
آنها به‌قیمت جان خود، سنت درخشان ایستادن بر سر موضع یعنی وفای به‌عهد را بنا گذاشتند. پس سلام‌های بی‌پایان ما به بنیانگذاران کبیر مجاهدین که آغاز کنندگان راهی بودند که جنبش آزادیخواهی ایران هنوز مدیون آن است.

و تبریک‌های بسیار به مسعود که، این جنبش را از گردنه‌های سخت و هولناک عبور داده، مبانی نظری و سیاسی این مبارزه را تدوین کرده، و برای تربیت نسلی که عهده‌دار و پیشتاز این مبارزه است، قیمت سنگینی پرداخته است.

کما این‌که مؤسس و احیا کننده یک نبرد تمام‌عیار علیه ارتجاع، استبداد و استثمار بوده و ارزش‌های مبارزاتی و آرمانی این مقاومت را مرحله به‌مرحله فراگیرتر و نافذتر کرده است.
چکیده تاریخ مجاهدین این است که این سازمان دژ استوار آزادی ایران و سازنده و الهام‌بخش ارزش‌های پیشرو مبارزاتی و آرمانی است. مبارزه‌یی که تا سرنگونی استبداد مذهبی و نفی هر جنسی از بهره‌کشی و تبعیض ادامه دارد.

خوشا به جوانان و زنان ایران که از چنین گنجینه عظیمی برخوردارند تا بتوانند به نقش تاریخی خود پاسخ بدهند و بر دیکتاتور جبار و جلاد و شیاد بشورند و سرنگونش کنند.

 

مناسبت شصتمین سال تاسیس سازمان ـ روز اول- کلیپ ۲- ۱۴شهریور ۱۴۰۳

 

 

لطفا به اشتراک بگذارید: