سالگرد عملیات کبیر فروغ جاویدان ـ قسمت چهارم
سالگرد حماسه فروغ جاویدان در اشرف
مسعود رجوی – سوم مرداد ۸۹
نامه مریم رجوی
(ساعت ۲ بامداد چهارشنبه ۵مرداد ۱۳۶۷)
برای من و مجاهدین و برای آرمان ما
چیزی بهتر از این نیست که من صبح حرکت کنم
و به داخل ستون بروم
البته میدانم که بعد از من سختیهای بسیاری در پیش است
که باید خودت تحمل کنی
مسعود رجوی – نشست در اشرف -۳مرداد۱۳۸۹
«میپردازم به سالروز فروغ جاویدان، تصویر بسیار روشنی داریم از اونچه که در اون ایام صحبت میکردیم. بیمه نامة فروغ. راهبند ارتجاع و استعمار، تعرضی عظیم که لرزة سرنگونی رو بر سراپای رژیم انداخت و هنوز که هنوز است، رژیم جشن میگیرد که سرنگون نشده . وه که چه تعرض عظیم میهنی و انقلابی بود!
لابد آمار و ارقام از همون روزگار به یادتان مانده که چگونه خمینی برای اینکه رژیمش ساقط نشود به بسیج ۲۰۰هزار نیرو اقدام کرد یعنی اینکه سپاه پاسداران با تمام لشکرها و گردانهاش در آن روزگار، بسیج ضدمردمی، پایگاههای هوایی و گروههای هوانیروز، قرارگاههای عملیاتی و ستادهای اجرایی, پریشان و مضطرب، رفسنجانی و خامنهای و سرکردگان سپاه و ارتش تحت امر آن روزگار به کرمانشاه شتافتند و در باغ ابریشم مستقر شدند. خمینی حتی طلبه خانه ها را هم تعطیل کرد، بیدادگاههای ارتجاع را هم تعطیل کرد تا به مصاف مجاهدین بفرستد و ارتش آزادیبخش، ادارات را تعطیل کرد, دانشگاهها را تعطیل کرد, از اعضای شورای نگهبان هم خواست که به جبهه بروند, استاندارهای خمینی یکی بعد از دیگری میآمدند و میگفتند که ۵۰ درصد پرسنل ادارات رو به جبهه ها فرستادیم ـ منظور جبهه های مقابله با مجاهدین ـ وزیر آموزش و پرورش رژیم میآمد و اعلام میکرد که امتحانها و آزمونهای مختلف رو جلوش رو گرفتیم تا کارشناسان امور تربیتی بتونند به جبهه بروند, خامنه ای بود که از ائمه جمعه دعوت کرد که به مصاف مجاهدین بشتابند و بعد میدیدیم که گروههای بسیجی همراه با ائمه جمعه از شهرهای مختلف عازم میشدند مشهد، اردبیل، شیراز، تبریز، کاشان، نقده، ماهشهر، شوشتر، کازرون، ورامین الی آخر، طلاب اصفهان ستاد هماهنگی انجمنهای اسلامی ادارات، خودشون آمار دادند که فقط از بسیج گیلان ۳۰ گردان، پرسنل نیرویی دریایی تماماً, در همان روزهای اول حدود ۱۰هزار سرباز فراری رو در محل های مختلف در کرمانشاه زندانی کرده بودند از جمله در دارالمجانین شهر, تلفات دشمن را در آن روزگار در مجموع ۵۵هزار نفر اعم از کشته و مجروح که تقریباً یک سومش کشته های دشمن بودند برآورد شد و ما یک هزار و سیصد و چهار جاودانه فروغ نثار کردیم.
چه سردارانی بودند و چه پاکبازانی، مثل: مجاهدان خلق، مهین رضایی، علی زرکش، رضا پورآگل، محسن تدینی، اصغر زمان وزیری، مسلم (محمد معصومی)، ابوالقاسم آیتی، داوود ابراهیمی، محسن اسکندری مهدی کتیرایی، حمید بکائی، باقر بیگدلی، رضا درودی (صفر)، رحیم حاج سیدجوادی، مسعود قربانی، خواهر مجاهد ناهید صراف، محمدعلی خیابانی، و از اعضای شورای ملی مقاومت ایران، آقای باقرزاده، ابوذر, ابوذر ورداسبی، محمدحسین حبیبی آن نویسنده پیکارگر و اندیشمند. راستی که فروغ جاویدان یک کهکشان ستاره بود خواهران و برادرانی که گاه وقتی که دستهاشون در صحنه و در جبهه قطع میشد با دستی دیگر شلیک میکردند و از پا نمی نشستند اسامی را که هر چقدر بگویم تمام نمیشود.
فقط یک تصویر که گویای همه چیز هست, گویای فدای بیکران طاهره طلوع, فرمانده سارا با طنابی آویخته از درخت بر سر صخره ای و دشنه ای در قلبش, این است زن انقلابی مجاهد خلق درود درود درود».