آیا پزشکیان میتواند تغییری ایجاد کند؟
بالاخره با هر فرایندی پزشکیان از صندوق نمایش انتخابات بیرون اومد، مباحث زیادی در این رابطه مطرح هست؛ اما شاید داغترین موضوع مطرح شده اینه که با فرض اینکه پزشکیان بخواد تغییر ایجاد کنه چه تغییراتی میتونه ایجاد کنه؟
از شروع کار رژیم ولایت فقیه تا الان، همیشه شخص ولیفقیه دائما و بدون وقفه، حیطههای قدرت و ثروت و امکانات رو از تمام این رژیم کنده و به خودش ضمیمه کرده. از ۱۰سال اول خمینی تا ۳۵ سال خامنهای
قانون اساسی رژیم در اصل ۱۱۰ یا اصل ۵۷ اختیاری به ولیفقیه داده که هیچ حاکمی چنین اختیاراتی ندارد؛ اما هیچ وقت خامنهای به حیطهٔ همون اختیارات عجیب و غریب هم رضایت نداده
آن چه که جریان داشته تکوین پیوستهٔ قدرت مطلقه ولیفقیه بوده و این یک جریان ادامهدار هست؛ اما در همین دورهٔ کسب قدرت بیشتر یک نقطهعطف هم هست و آن سال ۱۳۸۴ هست یعنی قبل از اینکه احمدینژاد رو سر کار بیاره،
موضوع این بود که خامنهای تفسیر جدیدی از اصل ۴۴ قانون سیاسی رژیم و اقتصاد سیاسی ولیفقیه رو تحمیل کرد و تصمیماتی در مورد نیروهای امنیتی و نظامی و سرکوب و اتمی و منطقه گرفت که میشود گفت نقطهعطف هست نقطه عطفی که از آن جا یک جهشی ایجاد شده در منظم کردن اختیارات و قدرتهای ماشین دولتی به بیت خامنهای و افزودن به حیطهٔ خودش.
برای روشن شدن این مطلب چند مثال رو مطرح میکنم:
سال ۱۴۰۰ ساختار فرماندهٔ نیروی انتظامی رو از ناجا به فراجا تغییر داد و آن رو به ستاد فرماندهی نیروهای مسلح وصل کردن، تا قبل از این تاریخ ناجا تحت کنترل وزارت کشور بوده اما از این تاریخ بهصورت عملی در ستاد فرماندهی نیروهای مسلح قرار گرفته و سطح فرماندهٔ آن را هم از وزیر به معاون رئیسجمهور ارتقاء دادند؛ یعنی در عمل فرماندهٔ ناجا سطحش از وزیر کشور بالاتره یعنی دیگر زیر دست وزیر جا نمیگیرد و عملاً تحت نظارت بیت خامنهای قرار گرفته
بر اساس گزارشها نیروی انتظامی و سپاه و وزارت اطلاعات این نیروی سهگانه برای مقابله با قیامها و اعمال سرکوب علیه مردم ایران تحتنظر مجتبی خامنهای قرار گرفتن
در مورد سیاست خارجی خطوط اصلی سیاست خارجی تحتنظر خامنهای تصمیمگیری میشود. وزارتخارجه کارگزار امور خارجه هست؛ اما خطوط اصلی با خامنهای هست و آن مشخص میکند. ظریف یکبار در مسائل مربوط به مذاکرات اتمی در مجلس رژیم گفت مگه ما میتونیم سر خود عمل کنیم همهٔ این تصمیمات زیر نظر رهبری بوده
در سیاست خارجی خامنهای به همین اندازه هم بسنده نکرده، بخشی از سیاست خارجی که مربوط به کشورهای منطقه هست رو کاملاً از حیطهٔ وزارتخارجه بیرون کشیده و تحت کنترل نیروی تروریستی قدس قرار داده. امیرعبداللهیان در خاطراتش از قاسم سلیمانی میگفت که به وزارتخارجه میآمد و خط و خطوط میداد
یک موضوع که الآن در درون رژیم به جنجال تبدیل شده تعیین وزرای کابینهٔ پزشکیان هست. اما پشت پردهٔ تعیین این وزرا هم قابل توجهه، ۴ وزارتخانه شامل وزارتخارجه، وزارت دفاع، وزارت اطلاعات و وزارت کشور باید با اجازه خامنهای وزرای آنها مشخص بشود و خامنهای این رو جا انداخته که هر رئیسجمهوری که بیاد همین روال هست. با احمدینژاد هم بر سر همین جنگوجدال داشتن که احمدینژاد تمرد و خانهنشینی کرد؛ اما بعد از آن این رو جا انداخت که این ۴ وزارتخانه با خامنهای هست البته روی وزارت آموزش و پرورش و ارشاد هم حساسیت دارد
اما امور اقتصادی چطور؟ شاید این تصور باشه که امور اقتصادی تحت کنترل دولت و شخص رئیسجمهور قرار دارد و دیگه این پهنه از امور کشور تحت نفوذ خامنهای نیست در حالیکه این رو هم عملاً تحت نفوذ خودش قرار داده در سال ۱۳۹۵ یک شورای فقهی در بانک مرکزی رژیم درست کردند این شورای فقهی اعضای آن رو شورای نگهبان خامنهای تعیین میکند آنها تصمیم میگیرن و ابلاغ میکنن به رئیس بانک مرکزی که مهمترین نهاد سیاستگذار در امور پولی هست حتی سیاستگذاری در مورد ارز، ساز کار تعیین قیمت ارز و تمام سیاستهای کلان در اساس با بیت خامنهای تنظیم میشود. به این شرایط تحت کنترل گرفتن ۶۰ درصد تمام اقتصاد ایران با ۱۴ غول مالی که هر کدوم چندین ابرهلدینگ تحت کنترل دارن رو هم اضافه کنید.
حالا برگردیم به سؤال اول، با فرض اینکه پزشکیان میخواد تغییر ایجاد کنه، آیا میتونه؟ اگر چه خامنهای به پزشکیان تن داده اما پزشکیان در موقعیتی نیست که بتونه چنین دستگاهی رو بههم بزنه، هر چند پزشکیان یک مهرهٔ دو زیست بهظاهر اصلاحاتچی و همزمان ذوب در ولایته، میگه راه رئیسی رو ادامه میده و قهرمانش قاسم سلیمانی جنایتکاره؛ اما بهخاطر ماهیت پوسیده و فرسودهٔ حکومت آخوندی تنش و تشتت ایجاد میکند و کار به شقه و شکاف بیشتر میرسد.