۲۷ تیر سالگرد زهر خوردن خمینی و قبول آتش‌بس در جنگ ضد میهنی

۱۰۰رشته نبرد ارتش آزادیبخش ملی ایران

سرانجام در عملیات بزرگ چلچراغ و فتح مهران با ریختن زهر آتش‌بس

به حلقوم دجال ضدبشر به ثمر نشست

عملیات بزرگ چلچراغ با ۲میلیارد دلار غنیمت و خسارت به دشمن

طلسم جنگ توسعه طلبانهٔ ضدمیهنی خمینی برای صدور ارتجاع

با شعار ”فتح قدس از طریق کربلا“ را در هم شکست

 

جنگ ضدمیهنی که منتظری هم گفت باید از آن توبه کنیم

در طرف ایران یک میلیون کشته

که دست‌کم ۲۰درصد آنها دانش‌آموزانی بودند

که خمینی به‌عنوان سرباز یک بار مصرف به میادین مین روانه کرد بود

و ۲میلیون معلول و مجروح و ۴میلیون آواره

و بیش از هزار میلیارد دلار خسارت بر جای گذاشت

۲۷تیرماه، سالگرد زهر خوردن خمینی و قبول آتش‌بس در جنگ ضدمیهنی است که به مدت ۸سال ادامه داشت. جنگی که تنها در طرف ایران ۱میلیون کشته و ۲میلیون معلول و مجروح و۴ میلیون آواره و بیش از هزار میلیارد دلار خسارت بر جای گذاشت. وزیر آموزش و پرورش رژیم در سال۶۷ اعلام کرد که در این جنگ ،۴۵۰هزار دانش‌آموز به جبهه‌ها فرستاده شدند. این دانش‌آموزان در تاکتیک «حمله با امواج انسانی» با عنوان «سربازان یک بار مصرف» مورد استفاده قرار گرفتند. رفسنجانی در نماز جمعه روز ۹آبان سال ۱۳۷۶ اعتراف کرد که ۳۶۰۰۰تن از این کودکان دانش‌آموز در جبهه‌ها جان خود را از دست دادند. رفسنجانی هم‌چنین اعتراف کرد که یک قرن درآمد نفت ایران یعنی متجاوز از ۱۰۰۰میلیارد دلار به تنور این جنگ ریخته شده است.

خرداد ۱۳۶۷- ارتش آزادیبخش ملی ایران شهر مهران را فتح می‌کند

اما جام‌زهری که ارتش آزادیبخش ملی ایران با فتح شهر مهران و یکصد رشته عملیات دیگر به حلقوم خمینی و تنور جنگ ضدمیهنی او ریخت ،اثرکرد و او را وادار به قبول قطعنامه۵۹۸ شورای امنیت ملل متحد کرد که آن را از تیر ماه سال ۱۳۶۶قویا و قاطعانه، رد کرده بود. خمینی، از ۶سال قبل از آن، یعنی از سال۱۳۶۱ متوالیاً قطعنامه‌های سالانه شورای امنیت ملل متحد برای آتش‌بس و خاتمه دادن به جنگ را رد می‌کرد و می‌گفت: «اگر این جنگ ۲۰سال هم طول بکشد ما ایستاده‌ایم».

-اما ارتش آزادیبخش کار را به آنجا رساند که احمد خمینی بعداً گفت: «امام وقتی در معادلات به این نتیجه رسیدند که قطعنامه را قبول کنند، من جام‌ زهر قطعنامه را می‌نوشتم، من کنار امام بودم. امام مرتب مشتشان را بر روی پایش می‌زدند و آخ می‌گفتند. بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ چند روز امام بدرستی نمی‌توانستند راه بروند.

خمینی ملعون: من باز می گویم که قبول این مسأله برای من از زهر کشنده‌تر است.

نکته بسیار قابل توجه در سخنان خمینی بهنگام پذیرش قطعنامه این بود که می‌گفت دلیل آنرا نمی‌تواند بگوید. اما بقایای خمینی از جمله ولایتی وزیر خارجه و محسن رضایی سرکرده سپاه پاسداران و شمخانی بعداً فاش کردند که ترس خمینی پس از فتح مهران از مجاهدین بود و بس.

اما از فردای آتش‌بس ،مقامات رژیم از قبیل رفسنجانی در موضع رئیس مجلس و موسوی اردبیلی رئیس قوه قضاییه ،که تا آن زمان برای ادامه جنگ یقه درانی می‌کردند ، به‌شدت از آن فاصله گرفتند.

رفسنجانی در گفتگو با روزنامه جمهوری اسلامی در تاریخ۷مهر ۱۳۷۹ به صراحت گفت: «امام به‌عنوان فرمانده کل قوا با مسائل نظامی آشنا نبود»... وقتی عملیاتی مانند والفجر شکست می‌خورد و نا موفق می‌شد «اسمش را والفجر مقدماتی گذاشتند که در عملیات بعد جبران کنند» «نظر امام بر ادامه جنگ قاطع بود. حتی اجازه نمی‌دادند که این بحثها خدمت ایشان مطرح شود و می‌گفتند باید تا کیفر متجاوز پیش برویم». «بعضی‌ها می‌گفتند ادامه جنگ تا استقرار حکومت اسلامی در عراق. بعضی‌ها می‌گفتند تا رفع فتنه در عالم که امام هم همین را می‌گفتند. بعضی هم می‌گفتند تا تنبیه متجاوز و گرفتن حق ایران». رفسنجانی می‌گوید که هیچیک از اجزاء رژیم «در این سه خواسته تنزل نداشت».

آخوند خاتمی و سپس کمال خرازی در آن زمان به ترتیب ریاست تبلیغات سپاه جنگ ضدمیهنی را برعهده داشتند و با گوشت و پوست فرزندان ملت ایران تنور جنگ خمینی را می‌تابیدند.

اسناد قربانی کردن کودکان در جبهه‌های جنگ ضدمیهنی

فتواهای خمینی

آخرین فتاوی خمینی برای تهدید و اجبار عموم مردم و از جمله کودکان برای رفتن به جبهه‌های جنگ

فتاوی خمینی 

خمینی: با تمام قدرت ۲۰ سال هم این جنگ طول بکشد ایستاده‌ایم. در صورتی که این [صدام] پوسیده است.

فتاوی جدید خمینی کلیشه شده در نشریه اتحادیه انجمنهای دانشجویان مسلمان خارج از کشور (شماره ۶۲)

نقل از روزنامه جمهوری اسلامی ۹ آبان ۱۳۶۱

آخرین فتاوی خمینی کلیشه جمهوری اسلامی 

 اطلاعیه کمیسیون صلح شورای ملی مقاومت ایران- ۸ فروردین ۱۴۰۳

اعترافهای آشکار

به اعزام ۱میلیون دانش‌آموز و کشتار دانش‌آموزان در جبهه‌های جنگ

صحنه تکان دهنده «صحرای مین»

روزنامهٔ اطلاعات رژیم- ۱۱ اردیبهشت ۱۳۶۱

Capture  

رحیم صفوی «دستیار و مشاور عالی» خامنه‌ای

یک میلیون دانش‌آموز در جبهه‌ها حضور یافتند

قدس آنلاین-۹ آذر ۱۳۹۲

رحیم صفوی - یک میلیون دانش آموز درجنگ قطعنامه آتش بس  

 قاضی‌زاده هاشمی، تلویزیون رژیم ـ ۲۷ خرداد ۱۴۰۳

قاضی‌زاده: چون امام گفته بود تمام جوانهای اون موقع نوجوانهای اون موقع به‌خاطر حرف امام می‌رفتند ما ۳۶هزار شهید دانش‌آموز داریم ما تعداد زیادی از بچه‌هایی که جبهه بودند دانش‌آموزان، من هم یکی از اونها بودم.

خبرنگار صحنه: با این می‌خواهی شلیک کنی؟

یک نوجوان در جبهه: آره، آره از خودشان می‌گیریم می‌زنیم به خودشان.

خبرنگار: چقدر برد این موشک است؟

نوجوان: بردش سه کیلومتر است. الآن تانک‌ها توی هزار متر هزار پانصد هزار دویست این‌طوریها.

قاضی‌زاده: در سن شانزده سالگی در فروردین۶۶ بنده مجروح شدم و به افتخار جانبازی نائل آمدم که از اون موقع تا به الآن خب اون شرایط مربوط به جانبازی را هم‌چنان همراه خودم دارم.

گواهی شاهدان از جنگ ضدمیهنی کودک سربازان

و ترفندهای رژیم آخوندی

کودک سرباز در جبهه:

-والله ما الآن ۱۵ سالمه

-بله من کلاس سوم راهنمایی ام

-من ۱۵ سالمه

-اعزامی از اصفهان هستم که ۱۴ سالمه

-من شغلم تخریب چی هستش یعنی من راه باز می‌کنم و معبر باز می‌کنم  برای برادرا که از روی اون عبور نکنن و خدای نکرده مشکلی برای اونا پیش بیاد.

 -پاسدار محمد صالح جوکار، فرمانده بسیج دانش آموزی:

در طول دوران دفاع مقدس ما ۵۵۰ هزار نفر دانش‌آموز طی نوبتهای مختلف به جبهه‌ها اعزام شدند

 -پاسدار حاجی‌زاده ـ سرکرده هوافضای سپاه:

از ۳۶ هزار شهید دانش‌آموز قریب ۲۰ درصد شهدای ما که همه کشور نظامی و غیرنظامی و از اقشار مختلف ۲۰ درصدش دانش آموزه. این عدد کوچکی نیست.

 

پیام مسئول شورا به دبیرکل ملل متحد-۱۰ آذر ۱۳۶۴

در رابطه با خطر بزرگی که جان بیش از ۱۰ میلیون دانش‌آموز ایرانی را

در معرض تهدید قرار می‌دهد

نشریه مجاهد صدور قطعنامه 

دبیرکل ملل متحد آقای خاویر پرز دوکوئلار؛

توجه شما و کلیهٴ ملل و دول صلح‌دوست جهان را به خطر بزرگی که جان بیش از ۱۰ میلیون دانش‌آموز ایرانی را در معرض تهدید قرار داده است، جلب می‌کنم:

رژیم خمینی که در زمینهٔ بسیج نیروی انسانی برای جنگ، به‌دلیل مقاومت فزاینده و مبارزات مثبت و منفی مردم ایران علیه جنگ و برای صلح و آزادی، عملاً در بن‌بست قرار دارد؛ استفادهٔ گسترده از ۱۰ میلیون دانش‌آموز بیگناه ایرانی به‌عنوان منبع اعزام نیروی انسانی به جبهه‌های جنگ را رسماً در دستور کار قرار داده است.

در تاریخ ۲۱آبان۶۴ مسئول بسیج سپاه پاسداران خمینی اعلام کرد: «از دو سال پیش با وزارت آموزش و پرورش در زمینهٔ تأسیس مجتمع‌های آموزشی در جبهه‌ها و در مقر تیپ‌ها و لشکرها هماهنگی‌هایی به‌عمل آمد که به موجب آن ۱۲هزار دانش‌آموز در مقاطـع مختلف امتحانات آخر سال خود را دادند». قبلاً نیز در سمیناری که به بررسی مسألهٔ جنگ و مشکلات دانش‌آموزان در جبهه‌ها اختصاص داشت، اکرمی وزیر آموزش و پرورش رژیم خمینی اعلام کرد: «اولین هدف آموزش و پرورش آن است که تمام قوایش را صرف تجهیز و آموزش جنگی ۱۰میلیون دانش‌آموز کند». در همین سمینار رفیق‌دوست وزیر سپاه پاسداران خمینی گفت: «در سال۶۲ در عملیات خیبر ۵۷% نیروهای رزمنده دانش‌آموز بودند». فرماندهٔ سپاه پاسداران خمینی نیز اعلام داشت: «وزارت آموزش و پرورش. سازمان منظمی در جنگ ایجاد نمود، و به همین جهت در قرارگاه خاتم‌الانبیاء عضویت رسمی پیدا کرده است».

آقای دبیرکل؛

آیا این قساوت حیرت‌آور، یعنی طراحی علنی یک دولت برای به کشتن دادن تدریجی بیش از ۱۰ میلیون دانش‌آموز خردسال و بیگناه که باید به‌صورت امواج انسانی در جنگی که فقط خمینی خواستار ادامهٔ آن است، دسته‌دسته بر روی میادین مین روانه شوند؛ در شمار بزرگترین و تلخ‌ترین جنایات ضدبشری نیست؟

مسئول شورای ملی مقاومت

مسعود رجوی-۱۰ آذر ۱۳۶۴

همزمان با شروع جنگ، و اشغال بخشهایی از خاک ایران توسط قوای عراقی، مجاهدین در ۲۰شهریور ۵۹ طی اطلاعیه‌یی آمادگی خود را برای دفاع از مرزها، اعلام کردند و به‌دنبال آن در صفوف مستقل خود برای دفاع از مردم بی‌دفاع به شهرهای غرب و جنوب کشور شتافتند. این در حالی بود که اضافه بر قوای عراقی که از روبه‌رو به مجاهدین در جبهه‌ها شلیک می‌کردند، پاسداران خمینی نیز از پشت، مجاهدین را هدف قرار می‌دادند.

پزشکیان کاندیدای نمایش انتخابات رژیم-تلویزیون رژیم -۲۴ خرداد ۱۴۰۳

پزشکیان: جنگ که شروع شد جبهه نیرو خواستند انجمن اسلامی رو ما راه انداختیم چون یک گروه مجاهدین بودند. دعوا می‌کردند آقا مملکت مال شما که نیست ما می‌خواهیم بیاییم دفاع کنیم از مملکت.

اما پس از این‌که عراق در خرداد ۱۳۶۱ قسمت اعظم خاک ایران را تخلیه کرد و به صراحت آمادگی خود را برای بازگشت به پشت مرزهای بین‌المللی و پذیرش صلح عادلانه اعلام نمود، مجاهدین ادامه این جنگ را سیاستی ضدمیهنی دانستند.

در روزگاری که هیچکس یارای درافتادن با خمینی و مقابله با جنگ ضدمیهنی را نداشت، رهبر مقاومت ایران مسعود رجوی پرچم صلح و آزادی را به اهتزاز درآورد و با شعار صلح و آزادی ،به مقابله  با خط خمینی یعنی جنگ ،جنگ ،اختناق روی آورد. همزمان مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران به برگزاری هفته‌ها و ماه‌های صلح در داخل ایران مبادرت کردند و طلسم جنگ‌افروزی خمینی و شعار توسعه‌طلبانه «فتح قدس از طریق کربلا» را در عرصه اجتماعی درهم شکستند.

پاسدار شمخانی وزیر دفاع سابق آخوندها در روز ۴مهرماه ۱۳۸۴ اذعان کرد:

«هیچکس، هیچکس غیر از مجاهدین ، در داخل کشور وجود ندارد که بعد از خرمشهر، اطلاعیه‌یی یا بیانیه‌یی داده باشد که جنگ باید خاتمه پیدا کند. برخلاف ادعای فعلی احزاب سیاسی. هیچکس… هیچ سندی وجود ندارد که بعد از اتمام عملیات بیت‌المقدس که منجر به آزادسازی خرمشهر شد، گروه سیاسی ای خواهان وضعیتی باشد که امروز اعلام می‌کند».

در دیماه سال۱۳۶۱ ،۶ماه پس از عقب‌نشینی قوای عراقی از خاک میهنمان در خرداد همان سال ،بیانیه صلح بین مسئول شورای ملی مقاومت ایران و نایب نخست‌وزیر عراق امضا شد و همگان فهمیدند که صلح در دسترس است اما رژیم خمینی از آن روی برمی‌تابد.

در اسفندماه۱۳۶۱ ، طرح صلح شورای ملی مقاومت ایران به تصویب رسید و متعاقباً طرف عراقی آنرا به‌عنوان مبنای قابل‌قبول برای آغاز مذاکرات صلح ،پذیرفت.

به این ترتیب طلسم جنگ خمینی به‌لحاظ سیاسی در هم شکسته شد.

در قدم بعد مقاومت ایران یک جنبش جهانی حمایت از صلح به‌راه انداخت که بیش از ۵۰۰۰حزب و شخصیت سیاسی در سراسر جهان به آن پیوستند.

به این ترتیب طلسم جنگ خمینی در عرصه بین‌المللی نیز در هم شکست.

حمایت جهانی از طرح صلح شورای ملی مقاومت ایران

در آخرین مرحله، این ارتش آزادیبخش ملی ایران بود که از اسفند۱۳۶۵ تا ۳۰خرداد۱۳۶۷ طی یکصد رشته عملیات کوچک و بزرگ که به فتح شهر مهران منجر شد طلسم جنگ ضدمیهنی را به‌لحاظ مادی و عینی در عرصه نظامی در هم شکست. جالب این بود که خمینی در پیام خود در ۲۷تیرماه ۱۳۶۷ با استیصال و درماندگی اذعان کرد که مصلحت نمی‌داند دلیل زهر خوردن و قبول آتش‌بس را علنی کند. اما متعاقباً اطرافیان خمینی، به بیانهای مختلف فاش کردند که دلیل ،قبل از هر چیز ،کابوس به تحقق پیوستن شعارهای «امروز مهران ،فردا تهران» از سوی رزم‌آوران آزادی و اغلب هموطنان بوده است.

ارتش آزادیبخش در فتح مهران متجاوز از ۲میلیارد دلار تسلیحات و مهمات و تجهیزات لشگر۱۶زرهی قزوین و لشگر ۱۱ ضدامیرالمومنین را به غنیمت گرفت.

این چنین بود که در کمتر از یک ماه ،خمینی که از این پیش‌تر بارها قسم و آیه خورده بود که تا ۲۰سال هم که شده و تا وقتی که حتی یک خانه در تهران سالم مانده باشد به جنگ ادامه خواهد داد، همین که هوا را پس دید، با ذلت و بی‌آبرویی در چنبره تعادل‌قوای جدید که به زیانش بود در هم پیچید و در ۲۷تیرماه ۱۳۶۷ به‌گفته خودش جام تلخ‌تر از زهر آتش‌بس را سر کشید.

سرانجام در اثر مقاومت مردم ایران و تنفر عمومی از این جنگ ضدمیهنی

و در اثر جانبازیهای بی‌وقفه‌ٔ رشیدترین فرزندان این آب و خاک

مخصوصاً در صفوف ارتش آزادیبخش ملی ایران

خمینی زیانبار و سرشکسته ناگزیر شد به‌قول خودش

جرعه‌ٔ زهر را سر بکشد

خمینی را به این‌جا کشاندیم

مسعود رجوی ـ رادیو صدای مجاهد ۲۹مرداد۱۳۶۷

مصاحبه «صدای مجاهد» با مسئول شورای ملی مقاومتو فرمانده کل ارتش آزادیبخش ملی ایران، برادر مجاهد مسعود رجوی دربارهٔ اعلام روز آتش‌بس در جنگ ایران و عراق

با سلام به هم‌میهنان عزیز در سراسر کشور،

ابتدا لازم می‌دانم که همزمان با اعلام آتش‌بس در جنگی که سالیان دراز فقط خمینی خواستار ادامه‌اش بود، شکست خفت‌بار سیاست جنگ‌طلبانه‌ٔ خمینی و ورشکستگی همه‌جانبه‌ٔ او و تنور جنگی‌اش را به فردفرد شما تبریک بگویم. تا آنجا که به ورشکستگی و سرشکستگی همه‌جانبه‌ٔ خمینی ارتباط پیدا می‌کند حقاً که این امر جای تبریک دارد. جای خوشحالی است  که سرانجام در اثر مقاومت مردم ایران در اثر تنفر عمومی از این جنگ ضدمیهنی و در اثر جانبازیهای بی‌وقفه‌ٔ رشیدترین فرزندان این آب و خاک مخصوصاً در صفوف ارتش آزادیبخش ملی ایران، ماشین جنگی و تنور جنگ خمینی دست آخر به انتهای خط رسید و زیانبار و سرشکسته، ناگزیر شد که به‌قول خودش جرعه‌ٔ زهر را سر بکشد. به عبارت دیگر خمینی به اینجا کشیده شد و خوب است که از جانب مردم و مقاومت مردمی و ارتش آزادیبخش ملی بگویم که کشاندیمش به  اینجا.

لازم نیست که از خشم و تنفر عمومی مردم ایران از بابت کارهایی که خمینی می‌کرد جنگ‌افروزی‌هایی که خمینی می‌کرد و جان و مال عموم مردم ایران را به تنور جنگش می‌ریخت به تشریح و توضیح زیادتری بپردازیم. همان‌طور که لازم نمی‌بینم تشریح کنم که در این چند سال، مقاومت ایران چه در داخل ایران و چه در عرصه‌ٔ بین‌المللی، چه فعالیت‌های عظیمی برای پیش‌بردن آرمان صلح، برای جلب حمایت به‌منظور صلح در زمینه‌های مختلف انجام داده. از هفته‌های متعدد مقاومت با بهای بس سنگین و خونین در داخل ایران در این چند ساله گرفته تا فعالیت‌های بلاوقفه در سطح بین‌المللی برای محکوم کردن و مطرود شمردن این جنگ و انبوه حمایتهایی که در سراسر جهان در این رابطه به‌دست آوردیم برای محکوم کردن ادامه جنگ.

اما مهمتر از همه‌ٔ اینها سلسله عملیات گسترده و بسیار درخشان ارتش آزادیبخش ملی ایران به‌منظور گِل‌گرفتن درِ تنور جنگی خمینی و درهم‌شکستن ماشین جنگ‌طلبی‌اش بود که کمابیش از اخبار آن یعنی آن عملیات در طول یکی دو‌سال اخیر مستحضر هستید. چرا که همه به‌خوبی می‌دانند خمینی تا چند روز قبل از این‌که ناگزیرش بکنیم زهر را بخورد می‌گفت که این جنگ را، اگر لازم باشد تا ۲۰سال دیگر هم ادامه خواهد داد، تا آخرین نفر و تا آخرین خانه‌یی که در تهران باقی بماند. و به‌قول خودش، رفسنجانی را آورده بود تا به کار جنگ سر و سامان بدهد؛ همه‌ٔ اقتصاد و صنایع کشور را هم در خدمت جنگ بکار بگیرد و دستش را هم باز گذاشته بود برای هر گونه مجازات خاطیان، کسانی که در امر جنگ مورد اتهامی قرار می‌گرفتند از بابت سهل‌انگاری و هر گونه اهمال. و قرار بود که رفسنجانی با یک‌ کاسه‌ کردن ارگانهای سرکوبگر و جنگ‌افروز رژیم و با تجدید سازمان آنها، تنور جنگ را بیش‌از‌پیش بتاباند و باز هم هزاران‌ هزار از اتباع ایران را در تنور جنگ خمینی به قربانگاه بکشونه با انبوه خسارت‌های مادی و سایر ضرر و زیانها. اما تنفر عمومی از جنگ و جنایات خمینی، ورشکستگی اقتصادی و شکنندگی فوق‌العاده‌ٔ نظامی و مهمتر از همه‌ٔ اینها، شکست‌های مستمر در جبهه‌های جنگ و به‌خصوص نقطه‌عطف فتح مهران توسط ارتش آزادیبخش ملی، رژیم را ناگزیر کرد که از دعاوی دور و دراز قبلی‌اش دست بردارد و آنها را یکجا پس بگیرد. زیرا که حالا خطر بزرگتر، خطر ارتش آزادیبخش ملی به عیان حس می‌شد.

به همین دلیل در تلکس‌های محرمانه‌ٔ دوایر و ارگانهای رژیم خمینی همه جا بحث از این بود که حالا دیگر مجاهدین دارند می‌آیند و شانسشان خیلی بالا گرفته و بنابراین بایستی کاری کرد. به این ترتیب بود که مقاومت ایران و ارتش آزادیبخش ملی در انجام نخستین مرحله‌ٔ کار و نخستین وظیفه‌ٔ مبرمش یعنی ناگزیر کردن خمینی به قبول و پذیرش آتش‌بس و قطعنامه۵۹۸ ملل متحد که. به لطایف‌الحیل ازش طفره می‌رفت توفیق پیدا کرده، واِلاّ همه به‌خوبی می‌دانند که خمینی اهل کوتاه‌ آمدن جز در شرایط نومیدی و استیصال مطلق نبوده و نیست و این همان نکته ای است  که ما از آغاز یعنی از ۷سال پیش، مستمراً اعلام می‌کردیم که این رژیم. جز در شرایط استیصال مطلق، خاتمه‌ٔ جنگ. را نخواهد پذیرفت. کما این‌که به‌خوبی بیاد داریم وقتی که در دیماه سال۶۱ نایب نخست‌وزیر و وزیر خارجه‌ٔ امروز عراق به دیدار من آمد و مشترکاً بیانیه‌ٔ صلح را بر اساس اصول و مرزهای شناخته‌شده‌ٔ بین‌المللی امضا کردیم، دجالیت خمینی آن‌چنان افسارگسیخته، نوحه‌خوانی می‌کرد و لجن‌پراکنی می‌کرد و سر از پا نمی‌شناخت که گویا زمین  به آسمان دوخته شده. اما حالا بعد از ۶، ۷سال می‌بینیم که خودش ناگزیر به همین مذاکرات صلح تن می‌دهد، چرا که دوران درهم‌شکستن دجالیت، در تمامیت خودش، شروع شده. آن‌چنانکه این روزها مقامات رژیم پی‌درپی اعلام آمادگی می‌کنند برای ملاقات و مذاکره‌ٔ مستقیم با مقامات طرف متخاصم یعنی دولت عراق و هیچ‌کدام از حرف‌های قبلی‌شان را به روی خودشان هم نمی‌آورند. ظاهراً آخوندهای خمینی‌صفت کم‌حافظه هم هستند. کما این‌که خود خمینی هم در آن پیام دجالانه و رقت انگیزش می‌گفت که حالا دیگر کسی نباید از این به بعد چون و چرا بکند در منتهای وقاحت از مردم می‌خواهد که اصلاً نپرسند که بابا این جنگ برای چی ۷، ۸سال ادامه پیدا کرد؟ کی خواستار ادامه‌اش بود؟ چرا؟ و مسئول این ۱.۵میلیون، ۲میلیون افرادی که در تنور جنگ ریخته شدند و خانواده قربانیان جنگ کی هست؟ مسئول ۳ - ۴میلیون آواره کی هست؟ و مسئول وارد آمدن خسارت عظیم. و این‌همه بی‌خانمانی و خانه‌خرابی چه کسی‌ست؟ البته که خمینی از این سؤالات خوشش نمی‌آید. .

در ضمن صحبت اشاره کردم که این رژیم  اساسش بر جنگ و سرکوب و ترور بنا شده، زیرا که ماهیتاً یک رژیم قرون وسطایی‌ست که به هیچوجه به دوران معاصر ما نمی‌چسبد و حالت یک وصله‌ٔ ناچسب را دارد. از آنجایی که از آغاز هم غاصب انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران بوده و از آنجا که نمی‌توانست جامعه را یعنی در توان و در کفایتش نبود که جامعه را به جانب آزادی و پیشرفت و توسعه‌ٔ اقتصادی و اجتماعی هدایت بکند، ناگزیر برای این‌که زیر علم ولایت فقیه سفیانی‌اش بتواند در مسند قدرت باقی بماند، هر روز نیازمند جنگ و تنش و بحران بوده و هست.

حالا در یک دوران با گروگانگیری قضایا را رفع و رجوع می‌کرد و بعدش هم به‌قول خود خمینی، جنگ یک نعمت الهی بود تا بتونه توجهات مردم را از مسائل اساسی مربوط به سرنوشت‌شان منحرف بکند؛ تا بتونه سرکوب مستمر و بلاوقفه را ادامه بدهد؛ تا بتونه روی تمام بحران‌هایی که دامنگیرش بود سرپوش بگذارد. . بنا بر این بود که اگر چه در همان اوایل جنگ هم دسترسی به یک صلح کاملاً امکان‌پذیر بود و اگر چه اصولاً اگر خود خمینی زمینه‌سازی نمی‌کرد این جنگ می‌تونست پیش نیاد‌، و اگر چه دیگر در اواخر بهار سال۶۱ هیچ موجبی برای ادامه‌ٔ جنگ بعد از تخلیه‌ٔ خرمشهر از قوای عراقی باقی نمانده بود؛ با این‌همه با این شعار پوشالی قدس از طریق کربلا خمینی این ۶سال اخیر را ادامه داد، در عین‌حال که هیچوقت از سرکوب و از شکنجه و زندان و حلق‌آویز و تیرباران کوتاه نیامد.

کما اینکه اخیراً شنیدید که قاضی‌القضاتش، آخوند اردبیلی صریحاً اقرار کرد که. ۱۰تا۱۰تا و ۲۰تا۲۰تا محاکمات فرمایشی می‌کردند و به جوخه‌های اعدام روانه می‌کردند مجاهدین را. متقابلاً در قبال این دجالیت بی‌نظیر خمینی در قبال این تنور و جنگ ضدمیهنی‌اش، مقاومت ایران وظیفه داشت که هر اقدامی که از دستش برمی‌آید بکند.

آن‌چنانکه می‌دانید حدود ۶ماه از تخلیه‌ٔ خرمشهر اینها که گذشته بود آنموقع در پاریس با نایب نخست‌وزیر عراق ما یک بیانیه‌ٔ صلح امضا کردیم و بعداً هم شورای ملی مقاومت ایران طرح صلحش را به تمام جهان ارائه کرد و با پاسخ مثبت دولت عراق به‌عنوان مبنای قابل‌قبول برای شروع مذاکرات صلح مواجه شدیم. همان مذاکراتی که حالا خمینی ناگزیر شده بعد از ۶، ۷سال به آن تن بدهد. تو این مدت مقاومت ایران در دو جهت کار می‌کرد یکی در صحنه‌ٔ داخلی، از طریق مطرح کردن و به پیش بردن آرمان حقه‌ٔ صلح در میان اقشار مختلف مردم و به‌خصوص پرسنل نظامی، با برگزار کردن هفته‌های مختلف مقاومت و با انواع و اقسام اقدامات سیاسی و نظامی در داخل میهن اسیرمان.

از جهت دیگر، ما در سطح بین‌المللی و در ابعاد فوق‌العاده وسیع در مجامع مختلف بین‌المللی آرمان صلح را پیگیرانه مطرح و تعقیب می‌کردیم، به‌طوری‌که تا سال گذشته یک‌قلم من بیشتر از ۱۰،۰۰۰حمایت کتبی از طرح صلح شورای ملی مقاومت ایران از سراسر جهان از احزاب و از شخصیت‌های مختلف و حتی دولتمردان و سیاست‌سازان کشورهای مختلف جهان دریافت کردم که همگی، طرح صلح شورای ملی مقاومت ایران را تأیید می‌کردند و می‌کنند. مضافاً بر همه عملیات و اقدامات چشمگیر مقاومت و مجاهدین در داخل ایران، ما در دو سال اخیر به این فکر می‌کردیم که چطور می‌شود مجموعه‌ٔ این اقدامات داخلی و بین‌المللی را با درهم‌شکستن ماشین جنگ‌طلبی خمینی به اوج رساند، تا این‌که به ثمر بنشیند. به همین دلیل ارتش آزادیبخش ملی ایران، ارتش صلح و آزادی تشکیل شد و چنانکه می‌دانید ما قویاً با ماشین جنگ و سرکوب خمینی در ابعاد جدیدی درافتادیم. این مجموعه اقدامات نظامی و سیاسی چه داخلی و چه بین‌المللی همراه با ته‌کشیدن ذخایر استراتژیک رژیم؛ همراه با بحرانهای متعددی که گرفتارش بود و همراه با شکستها و بن‌بست‌هایش در جبهه‌های جنگ، سرانجام باعث شد که در اوج تنفر عمومی از این جنگ و در شرایطی که دیگر بسیج‌های جنگی‌اش فایده نمی‌داد، مثمرثمر نبود و در شرایطی که انبوه ذخایرش را هم عمدتاً مصرف کرده بود با اوجگیری عملیات خیره‌کننده‌ٔ ارتش آزادیبخش ملی که فتح شهر مهران نقطه‌ عطفش بود مواجه شود. بنابراین یا باید هم‌چنانکه کرد یعنی مجبور شد که بکند از همه‌ٔ دعاویش عقب می‌نشست و شوکران را می‌نوشید تا از این ستون به آن ستون برایش فرج باشد و یا هم به خط قبلی‌اش ادامه می‌داد، همان خطی که خود خمینی هم تصریح کرد که به تشخیص خودش و همه‌ٔ زعمای رژیمش اعم از سیاسی یا نظامی، دیده است که هیچ آینده و پیشرفتی بر آن متصور نیست. بنابراین مجبور شد که برای بقا در حکومتش برای این‌که. از این ستون به آن ستون فرج باشد، بین بد و بدتر یکی را انتخاب بکند و به‌قول خودش آبروی نداشته‌اش را بالکل معامله بکند.

۲۷ تیر  سالگرد زهر خوردن خمینی  و قبول آتش‌بس در جنگ ضد میهنی - کلیپ۲

۲۷ تیر  سالگرد زهر خوردن خمینی  و قبول آتش‌بس در جنگ ضد میهنی - کلیپ۳

 

لطفا به اشتراک بگذارید: