کودتای نافرجام آزمایش بزرگ مقاومت ـ قسمت پانزدهم ـ پیروزی عدالت و مقاومت
فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیذْهَبُ جُفَاء وَأَمَّا مَا ینفَعُ النَّاسَ فَیمْکثُ فِی الأَرْضِ
سپس اما، کف به کناری میرود و آنچه به سود مردمان است در زمین باقی میماند...
تهنیت به مردم ایران، به مریم رهایی و به ارتش آزادی، بهخاطر پیروزی زرین عدالت و مقاومت بر تارَک همهٔ دستآوردهای سالیان در برابر کودتای ارتجاعی و استعماری.
بله اکنون آخوندها و مزدوران کف بر دهان بور و کور و مات و مبهوت بر جای ماندهاند! یک دهه یاوهگویی و لجنپراکنی و دروغ و دغل و دنائت، بستهبندی شده در دلارها و یوروهای نفتی، افاقه نکرد و مردم ایران پیروز شدند.
گفته بودیم که پرونده ۱۷ژوئن «سیاهترین لکه در مبارزه ضدتروریستی در اروپا و بالاترین مشوق برای دیکتاتوری تروریستی و مذهبی حاکم بر ایران بوده است» (۲۱ آذر ۱۳۸۵).
سلام بر صدیقه و ندا و بر زنده شهیدانی همچون مرضیه و محمد و نادر و هادی و محسن و حمید و علی و حشمت و دیگر یارانشان در خارج و داخل ایران
آنان که وجود خود را بهشمعهای فروزان آزادی و مشعلهای جاودان مقاومت و تاریخ این میهن تبدیل کردند. سلام بر «ذبح عظیم» ملت ایران در آستان فرشتهٔ آزادی که خلق اسیرمان از یکصد سال پیش سر بهپایش نهاده است. آزادی، خجسته آزادی... . .
سلام برجگرهای سوخته و لبهای تشنه و بدنهای فرسوده و گرسنه در اعتصابغذای ۱۷ روزه.
سلام بر اشکها و لبخندهایتان، بر غم جانکاهی که شما را در این ایام فراگرفته بود و بر فوران شگرف شادیهایتان در لحظهٔ اعلام و شنیدن خبر آزادی رئیسجمهور برگزیدهٴ مقاومت. لحظهیی که از شکوهمندترین لحظههای تاریخ مقاومت مردم ایران در برابر رژیم آخوندی است. لحظهیی که تاروپود، بودونبود و عطش سوزان ایران و ایرانی برای آزادی را در انظار جهانیان بهنمایش گذاشت» (۱۲ تیر ۱۳۸۲).
«و سلام بر هموطنان محبوب و یاران پاکباز مجاهدین و مقاومت ایران که در روزگار صعوبت و جفای زمانه، در داخل و خارج میهن، رسم وفا و پایداری پیشه کردند. بر روی مجاهدین آغوش گشودند و هر چه مجاهدین نداشتند به آنان دادند. خوشا بر آئینه دل و صافی ضمیر و دستهای نوازشگری که بر یکایک زخمهایمان مرهم التیام نهاد. خنجرها را یکایک از پشت و پهلویمان بیرون کشید و توطئهها را در هم شکست» (۲۱ آذر ۱۳۸۵).
آنهم در زمانهای که سنگ را بسته و سگ (آنهم سگ هار) را قلاده گشودند و با انواع مشوقها استمالت کردند.
اما این بار داستان با کودتا علیه مصدق بزرگ که یک روز بیشتر طول نکشید، سراپا متفاوت بود. کاش پیشوای نهضت ملی ضداستعماری مردم ایران یک صد هزار از همین مجاهدان آزادی ستان و یاران اشرفنشان میداشت.
از آن سو مریم را بنگرید: اشرفی نخستین، که در توفان ضربات و بلاها و ابتلائات، و در محاصره انواع و اقسام مشکلات و دست بستگیها، با ریسمانها و تار عنکبوتی که آنچنان گرداگردش تنیده بودند، در مکتب فدا و رهایی، آیت ضد ضربه و نابودی، و بشارت مجسم فتح و پیروزیست. پیروزی «سبز و سفید و سرخ» و «شیر و خورشید» بر ظُلَماتِ عمامه پیچِ تیرگی و تاریکی.
دادستان در ادعانامه خود علیه مریم نوشته بود: جرم این است که او، «تعادل ژئوپلیتیک بینالمللی را در هم میریزد و نظم عمومی را مختل میکند».
براستی نظم آخوند پسند نرینه سالار را در هم میریزد و انقلاب میکند.