اعلان جنگ خمینی دجال در سخنرانی ۴تیر۱۳۵۹ پس ازآخرین گردهمایی مجاهدین
سخنرانی خمینی دجال ضدبشر در ۴ تیر ۱۳۵۹
پس از آخرین گردهمایی مجاهدین در امجدیه در تهران
با این ادعای مضحک که در قرآن سوره منافقین داریم اما سوره کفار نداریم!
مسعود رجوی-۴ تیر ۱۳۹۷
سرنگونی و تغییر رژیم
وظیفه و کار ما، و برعهده ما و مردم ما و پیشآهنگ انقلابی خلق ماست
در این راستا چگونه میتوان شعلههای قیام را به یکدیگر گره زد
تا آتشفشانی برانداز و بنیانکن بپا شود؟
پاسخ در «هَمَه با هم» باسمهیی خمینی نیست
منظور او «همه با من» بود
اتحاد و همبستگی در میدان عمل برای سرنگونی استبداد دینی
موضوعیت پیدا میکند و محک میخورد
این به گونهیی درونجوش و قانونمند صفوف را تصفیه
و از شیخ و شاه، از استبداد و وابستگی
و از فرصتطلبی و میوهچینی و موجسواری پالایش میکند
اینچنین طلای نابِ وحدت از بوتهٔ آزمایش در میدان عمل عبور میکند
والا سره از ناسره هیچگاه تمیز داده نخواهد شد
تلویزیون رژیم-۱۹ دی ۹۶
خامنهای: چند ماه هم هست دارند نقشه میکشند. اینکه «بیاییم از شهرهای کوچک شروع کنیم، به طرف مرکز بیاییم و مردم را نسبت به مطالباتشان فعّال کنیم و اینها را داغ کنیم»، این نقشهای است که کشیده شده و چند ماه است روی این نقشه دارند کار میکنند. از ماهها قبل اینها آماده بودند؛ خود رسانههای منافقین اعتراف کردند در همین روزها.
پیام برادر مجاهد مسعود رجوی ۴تیر ۱۳۹۷
بیچاره شبپرستان.
توضیحات بیشتر را یک کارشناس ولایت داده است و ما را از شرح و تفصیل بینیاز میکند.
رائفی پور- ۲۷مرداد۹۷
رائفی پور: «منافقین رو دارند سر خط میکنند، از اینها میخواهند یک میلیشیا درست بکنند یک ارتشی درست بکنند که کارهاشون رو انجام بده. من خودم کازرونی نیستم یعنی بخواهم بگم طرف کسی را بخواهم بگیرم به اونش هم کار ندارم حق با کی یه و حق با کی نیست اما تو آن شلوغی یکهویی حمله میشه به پاسگاه پلیس، شما انتظار دارید وقتی به پاسگاه پلیس حمله بشه پلیس چه کار کنه؟این مردم که رفتند دنبال خواسته بهزعم خودشون به پندار خودشون به عقیده خودشون به حق خودشون بودند اما فقط دو نفر کافیه تو آن جمع یک کاری بکنه، سازمان منافقین تو هر شهر از این دو نفرها داره. قابل توجه شما ما بیش از ۲۴-۲۵ هزار منافق تواب فقط تو تهران داریم،
ادامه پیام برادر مجاهد مسعود رجوی در ۴تیر ۱۳۹۷
گفتهایم و تکرار میکنیم که سرنگونی و تغییر رژیم، وظیفه و کار ما، و برعهده ما و مردم ما و پیشآهنگ انقلابی خلق ماست.
در این راستا چگونه میتوان شعلههای قیام را به یکدیگر گره زد تا آتشفشانی برانداز و بنیانکن بپا شود؟
پاسخ در «هَمَه با هم» باسمهای خمینی در جریان انقلاب ضدسلطنتی نیست. منظور او «همه با من» بود.
اتحاد و همبستگی، در میدان عمل برای سرنگونی استبداد دینی موضوعیت پیدا میکند و محک میخورد.
این بهگونهیی درونجوش و قانونمند، صفوف را تصفیه و از شیخ و شاه، از استبداد و وابستگی، و از فرصتطلبی و میوهچینی و موجسواری، پالایش میکند.
اینچنین، طلای نابِ وحدت از بوتهٔ آزمایش در میدان عمل عبور میکند والا سره از ناسره هیچگاه تمیز داده نخواهد شد.
بنابراین پاسخ پیشتاز، جنگ ِ صد برابر و شورشگری حداکثر است. آنقدر که دشمن را به عقبنشینی وادار کند. آنقدر که بند از بند رژیم بگسلد.
خمینی در سخنرانی ۴ تیر ۱۳۵۹ بهزعم خودش تیر خلاص مجاهدین را شلیک کرد و دفاتر مجاهدین بسته شد.
اما امروز دفاتر مجاهدین در چارچوب کانونهای شورشی در همه جا باز شده و در کوچه و خیابان روان و قابل رویت است. این است استراتژی قیام و سرنگونی.
رود خروشان خون شهیدان در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادی ایران ضامن پیروزی محتوم خلق ماست.
از سخنان دجال ضدبشر - ۴ تیر ۱۳۵۹
«اینهایی که در کنار جمهوری اسلامی هستند و میخواهند به اسم جمهوری اسلامی، به اسم اسلام، به اسم خلق، به اسم ملت کار بکنند، اینها را ببینید چه میکنند. ممکن است من هی بگویم فدای «اسلام» و هی بگویم «فدایی اسلام» و «فدایی خلق» و هی بگویم «مجاهد اسلام» و «مجاهد خلق»، این حرفها را بزنم، لکن وقتی به اعمال من شما ملاحظه کنید، ببینید که از اول، من مخالفت کردهام. در هرجا تفنگ کشیدهام و مخالفت کردهام؛ هرجا بنا بود که یک اصلاحی بشود، شما دیدید که من آمدم و مقابلش ایستادم و مشتم را گره کردم و تفنگم را هم کشیدم. میخواستند که دانشگاههایی که در خدمت استعمار بود- و جزء مهمّات این مملکت است که باید دانشگاهش اصلاح بشود- همچی و که طرح اصلاح دانشگاه شد، سنگربندی شد در دانشگاه که نگذارند این کار بشود. حالا هم باز پشت همان سنگرها، نه آنجا در دانشگاه، اما در خارج دنبال اینند که نگذارند این اصلاح فرهنگی بشود؛ انقلاب فرهنگی بشود.
هر روزی که بخواهد این نهضت یک قدم بردارد، مجلس شورا میخواهد مفتوح بشود، میبینیم که یک بساطی در امجدیه پیش میآید؛ یک غائله درست میشود و مع الاسف
جوانهای ما مطلع نیستند که اینها چه دارند میکنند؛ این اشخاص چه دارند میکنند و بعضی از اشخاصی که با من هم مربوط هستند، اینها هم ملتفت نیستند که مسائل عمقش چی هست. خیال میکنند که مسأله چماقدار است و تظاهر کننده، مسأله این است؟ نه، مسأله این نیست. این یک ظاهری است برای آشوب درست کردن. مسأله عمق دارد. مسأله آمریکاست. مسأله این است که باید آمریکا بیاید اینجا و مقدّرات کشور ما را به دست بگیرد. نه مساله، مسأله این است که یکی میخواهد تظاهر کند، یکی میخواهد ضدتظاهر. اینها مسأله نیست، اینها غائله ایجاد کردن است برای اینکه نگذارند این مملکت بهحال خودش باشد و روی میزانی که دارد حرکت میکند، حرکت بکند.
همینها هستند که وقتی کشاورزها خرمنهایشان را جمع میکنند، آتش میزنند. الآن هم بازدارند آتش میزنند و اگر محافظت نشود، محافظت صحیح نشود، همهاش را آتش میزنند.
الآن هم همین قشرهای بعض از این روشنفکرها میگویند این مجلس، ملّی باشد، مجلس شورای ملّی؛ چون اسمش توی قانون، «ملّی» بوده. از اسلام میترسند. مجلس اسلامی نباشد، شورای اسلامی نباشد. اینها نه اینکه ملّیاش را میخواهند، اسلامیاش را میخواهند نباشد،
توانستند که جوانهای پاک و صاف و صحیح ما را گول بزنند با تبلیغاتی که بلدند و خوب هم بلدند. باید توجه داشته باشد این ملت که گول نخورد از اینهایی که برای اسلام دارند سینه میزنند. ببینند اعمالشان چیست. ببینند اینهایی که میگویند «اسلام»، آیا در عمل هم اینطوری هستند یا یک سنگربندیهایی هستند که با اسم «اسلام» میخواهند از بین ببرند اسلام را.
حالا من آمدهام، مینشینم میگویم من رهبر شما [هستم]. تو غلط میکنی که هستی. یا آن میگوید که نه، ما این کار را کردیم. آخر کجاین کار را کردید؟ اگر یک دزدی را یک جایی کشتند، از طایفه شما بود، آن وقت شما میشوید انقلابی؟!
اینها گول میزنند، همه را گول میزنند. اینها میخواستند من را گول بزنند. من نجف بودم، اینها آمده بودند که من را گول بزنند. بیست و چند روز- بعضیها میگفتند ۲۴ روز من حالا عددش را نمیدانم- بعضی از این آقایانی که ادعای اسلام میکنند، آمدند در نجف، [یکی] شان بیست و چند روز آمد در یک جایی، من فرصت دادم به او حرفهایش را بزند. آن به خیال خودش که حالا من را میخواهد اغفال کند. مع الاسف، از ایران هم بعضی از آقایان که تحت تأثیر آنها واقع شده بودند- خداوند رحمتشان کند آنها هم اغفال کرده بودند آنها را- آنها هم به من کاغذ سفارش نوشته بودند. بعضی از آقایان محترم، بعضی از علما، آنها هم به من کاغذ نوشته بودند که اینها انَّهم فِتْیَه قضیه چیز اصحاب کهف. من گوش کردم به حرفهای اینها که ببینم اینها چه میگویند. تمام حرفهایشان هم از قرآن بود و از نهجالبلاغه، تمام حرفها.
این آمده بود که من را بازی بدهد؛ من همراهی کنم با هاشون. من هیچ راجع به اینها حرف نزدم، همهاش را گوش کردم. فقط یک کلمه را که گفت: «میخواهند قیام مسلّحانه بکنند»، گفتم: نه، شما نمیتوانید قیام مسلّحانه بکنید. بیخود خودتان را به باد ندهید. اینها با این با خود قرآن، با خود نهجالبلاغه میخواهند ما را از بین ببرند و قرآن و نهجالبلاغه را از بین ببرند.
الآن هوشیاری بیشتر لازم است از اول. اول آن کسی که مخالف با اسلام بود میشناختندش مردم. سازمان امنیت را همه مردم میگفتند: اینها برخلاف ملت و اسلام هستند؛ میشناختند این را. این سردمدارها هم مردم میشناختندشان. چون میشناختندشان، با آنها مبارزه میکردند. مبارزه با آنها آسان بود.
خمینی دجال ضدبشر-۴ تیر۱۳۵۹
منافقها هستند که بدتر از کفارند. آنکه میگوید مسلمان هستم و به ضداسلام عمل میکند و میخواهد به ضداسلام عمل بکند، آن است که در قرآن بیشتر از آنها تکذیب شده تا دیگران. ما سوره منافقین داریم، اما سوره کفار نداریم. سوره منافقین داریم که برای منافقین، از اول شروع میکند اوصافشان را میگوید.