کودتای نافرجام آزمایش بزرگ مقاومت ـ قسمت یازدهم ـ فرو ریختن پایههای توطئه
در رویارویی هفده ژوئن، یک نبرد نابرابر در جریان بود. در یکسو رژیمی قرار داشت سرکوبگر که تمامی سرمایههای میهن ما را به تاراج داده تا جبهه مماشات را به شبیخون و کودتایی علیه مقاومت ایران وادارد. بنابراین در یکسو، دو دولت بودند، با پلیسها و زندانهایشان.
اما در سوی دیگر مقاومتی بود با پشتیبانانش. و تنها سلاحش که همانا ایمان به راهش و عزمش برای فدا کردن بود. اکنون نتیجه را بهچشم میبینیم و مقاومت در این رویارویی پیروز شده است. اما پیش از سوم ژوئیه ۲۰۰۳ هیچکس نمیتوانست بهسادگی طرف پیروز را مشخص کند.
چرا که چنین نتیجهیی در محاسبات تعادلقوای کلاسیک و معمول هرگز نمیگنجید. همه آنهایی که تحلیلهایشان را براساس چگونگی تعادلقوا تنظیم میکنند، حرفشان این بود که مقاومت از هم خواهد پاشید.
اما این مقاومت که به اعتبار دیدگاهها و نیروی محرکهاش، به تعادلقوا هیچ بهایی نمیداد، پیروز شد. و شاید صحیحتر این است که بگوییم این خلق و مقاومتش در تعادلقوا بسیار نیرومندتر از آن محاسبات بود. چرا که مسیر هستی، خواست خداوند، روند تکامل و قوانین تاریخ، در جبهه مقاومتکنندگان بوده و هست.
در پیروزی مقاومت ایران بر کودتای ۱۷ژوئن و خلق حماسه سوم ژوئیه، اگر چه فداکاری بیدریغ هموطنان پشتیبان مقاومت نقش بسیاری داشته، اگر چه اعتصابغذاها، تظاهراتهای پرخروش، رنجها و فریادهای مردم ایران و جانهای پاک عشقهای فروزانی چون ندا حسنی و صدیقه مجاوری و بسیاری از دیگر مجاهدان پاکباز، راه را باز کرده، اما بر این حقیقت نیز باید اذعان کرد که تا مقاومتی از مشروعیت و حقانیت تمامعیار برخوردار نباشد، چنین فداکاریهایی در راه آرمانهای آن صورت نمیگیرد.
تا رهبری و هدایتکنندگان این مقاومت، با پاکبازی تمامعیار، راه و مسیری تماماً صادقانه و خالصانه را طی نکرده باشند، هرگز نسلهای پیرو آنها هم از چنین کیفیتهای بالایی برای فدا و نثار برخوردار نخواهند شد. پس باید سرچشمه این فداکاریها را در راهبران و راهنمایان این نسل دید. امری که اکنون دیگر نهتنها پشتیبانان این مقاومت بلکه همهٔ ناظران جهانی این مقاومت به درخشش، پاکی، حقانیت این راهنمایان اذعان میکنند و حتی از تأثیر این رهبری بر خودشان به زبانهای مختلف سخن میگویند.