به‌یاد مرجان شورشگر و آتش‌افروز در سالگرد جاودانگی‌اش

۱۷خرداد ۱۳۹۹، درگذشت «مرجان»، خواننده و بازیگر حامی مقاومت

از سخنرانی مرجان در تظاهرات:

سلام به اشرف و دلاوران ظلم ستیز مستقر در این دژ آزادی ستان.

گیرم چو باد هرزه شبگرد با های وهوی نعره مستانه در گذر باشد با صبح روشن پرترانه چه می‌کنید؟ چه می‌کنید؟

 

اشرف پرچم آزادی و رهایی

و اشرفیان نگهبانان این پرچم هستند

 

مصاحبه مرجان شورشگر با سیمای آزادی - ۲۶خرداد ۱۳۹۹

«والله من در مورد اشرف هرچی بگم کم گفتم مجاهدین مستقر در این پایگاه عزیزانی که در این پایگاه زندگی می‌کنند از لحظه‌ای که به‌نظر من مدال پرافتخار اشرفی بودن را به سینه زدن و همین‌طور حاضر حاضر گفتن با کشیدن یک خط بطلان بر کل مسائل دنیوی که ما خودمان می‌دونیم بی‌شک نیاز مبرم هر انسانیه برای زندگی عزم و اراده راسخشون رو به سرنگونی رژیم آخوندی و همین‌طور استقرار دموکراسی در ایران نه فقط به آخوندها که به دنیا اعلام کردن و این واقعیت را بیش را هر کسی خود آخوندها درک کردن و می دونند. اما حماقت یعنی می‌خوام بگم که حماقت درست مثل جنایت و دنائت تو خمیره دیکتاتورهاست می‌دونید به‌خصوص از این نوع ارتجاعیش او نهم برای آخوند که در طول تاریخ به‌نام دین و مذهب به دنیا جنگ انداخته من باید بگم مقاومت و پایداری، پایداری تا بی‌نهایت برای رسیدن به آزادی برای آخوند قابل درک نیست آخوند نمی‌تونه باور کنه که اشرف سرزمین و مرز و یا کمپ و شهر یا حتی یک مرکز فرماندهی نیست این را نمی‌تونه باور کنه آخوند نمی‌تونه این رو باور کنه که با تسخیر اشرف می‌تونه شیپور پیروزی بزنه اون این چیزها را نمی‌فهمه اشرف هیچ‌کدام این چیزها نیست اشرف یک تفکره یک بینشه یک جهان بینی خاصیه که برای آخوندها ناشناخته است اشرف پرچم آزادی و رهاییه و اشرفیان هم نگهبانان این پرچم هستن این‌که شما می‌پرسین علت دفاع من از اشرف چیه من از اشرف دفاع نمی‌کنم من از آزادی دفاع می‌کنم از انسانیت از رهایی چی بگم از دموکراسی از مقاومت تمام اینها در اشرفیها و در اشرف وجود داره و اشرف نماد همه چیزهایی که گفتم و من واقعاً افتخار می‌کنم که اشرفیها را در مملکت خودمان به این صورت رهبری ما پرورش داد و اشرف الآن در تمام جهان یک الگو شده برای تمام مبارزان».

 

مرجان: قیام خونین ۲۵ آبان ماه ۹۸ در سراسر ایران

گیرم که میزنید گیرم که می‌برید گیرم که می‌کشید با رویش ناگزیر جوانه چه می‌کنید؟

مرجان در سخنرانی در تظاهرات:

به‌زودی به‌دست پرتوان ارتش آزادی و کانون‌های شورشی و قیام‌آفرینان ملت بزرگ ایران شاهد پیروزی را در آغوش می‌کشه

مرجان: هشت ماه توی اون انفرادی بودم از اونجا منو بردند توی بند عمومی که من با بچه‌های گل مجاهدین از نزدیک دیگه باهاشون ارتباط برقرار کردم و دیگه خودتون می‌دونید که.

مپندارید که بربادم که من تاریخم و یادم چنان بادرد این مردم عجینم من که پنداری که فریادم که فریادم که فریادم

 

مجاهدین و زندان

هم نفس شدن با آزادگان

مصاحبه مرجان شورشگر با سیمای آزادی

۲۵خرداد ۱۳۹۹

«در مورد مجاهدین تنها امتیازی که زندانهای آخوندها برام داشت هم‌نفس شدن با این آزادگان بود یعنی در زمانی که در زندان بودم من به این صورت با این دلاوران و آزادگان آشنا شدم صادقانه بگم همنشینی همدلی با این عزیزان بود که زندان و شکنجه رو برای من قابل‌تحمل می‌کرد و توان مقاومت بهم می‌داد. با این‌که اکثر این بچه‌ها از من جوانتر بودن باید اعتراف کنم که این عزیزان واقعاً در تغییرات ذهنی و بینش من نسبت به جهان و هستی واقعاً نقش بسیار سازنده‌ای داشتند از خود گذشتگی، دگرخواهی، آزاداندیشی، صداقت پایداری و ایستادگی و مقاومت صمیمانه باید بگم در لحظه‌ای که از زندان می‌خواستم آزاد بشم غم دوری و جدا شدن از بچه‌ها بیشتر از شوق دیدار خانواده‌ام من را تحت تأثیر قرار داده بود. من یادمه که وقتی که دستگیرم می‌کردند نه التماس کردم نه ناله کردم نه گریه کردم ولی لحظه جدایی‌ام از بچه‌ها نمی‌تونست اصلاً یک جوری می شم وقتی می‌خوام در این مورد صحبت کنم لحظه جدایی‌ام از بچه‌ها اصلاً نمی‌تونستم جلوی اشکم را بگیرم و بعد از این‌که از بچه‌ها جدا شدم مدتهای مدید با خاطره بچه‌های زندان من زندگی می‌کردم و واقعاً چقدر از این بچه‌ها من یاد گرفتم خیلی چیزها ازشون یاد گرفتم که الآن متأسفانه متأسفانه تعداد زیادیشون دیگه در بین ما نیستند ولی یاد و خاطره شون همیشه با ماست».

 

 مرجان در سخنرانی در تظاهرات۲۰۱۹ کهکشان:

سلام می‌کنم به سردار بزرگ شیر همیشه بیدار

مصاحبه با سیمای آزادی به‌یاد مرجان شورشگر

مرجان: الآن دلم می‌خواد که یه ترانه دیگه بخونم یه ترانه‌یی که بیشتر به‌دلم می‌چسبه. اسم این ترانه هست منم می‌خوام اشرفی‌باشم. امیدوارم که اشرفیها بپذیرن اینو از من که من هم اشرفی باشم.

اگر این شانس رو داشته باشم و این افتخار

توی اون روزای پاییزی و سرد پشت میله‌های زندون زیر هشت

توی اون روزای پاییزی سرد پشت میله‌های زندون زیر هشت اسمتون مثل ترانه امید از دل دیوار سنگی می‌گذشت رمز سربلند رفتن روی دار راز فاتح شدن یک بر هزار اینه اسمی که باهاش پر می‌گیرم توی گوش دنیا می‌زنم هوار منم می‌خوام اشرفی باشم همره ستاره‌ها شم منم می‌خوام اشرفی باشم همره ستاره‌ها شم

ترانه «همه گلها شدن تاراج و پرپر»  به‌یاد مرجان شورشگر

در آن باغی که طوفان بلا زد همه گلها شدن تاراج و پرپر به نام آهن و زیتون و گندم گلی بشکفت که از گلها همه سبز

لطفا به اشتراک بگذارید: