وحشت ولایت پوسیده خامنهای
حکومت آخوندی در حال تدارک نمایش انتخابات ریاستجمهوری پس از هلاکت رئیسجمهور قتلعام یعنی رئیسی جلاد است؛ اما مشکل اصلی آخوندها حاکم چیست؟
سایت حکومتی خبرآنلاین برای کاهش اضطراب و نگرانی نیروهای رژیم نوشت: «حوادثی همچون آنچه عصر ۳۰ اردیبهشت برای هشتمین رئیسجمهوری نظام ایران رخ داد، با همه تلخی آن، بیسابقه نبوده و جمهوری اسلامی حوادث مهمی را پیش از این هم از سر گذرانده است» «اگر امروز طبق قانون اساسی معاون اول رئیسجمهوری شورای ریاستجمهوری تشکیل داده، بعد از ۸ شهریور، کشور حتی نخستوزیر هم نداشت» «عمر دولت رجایی و نخستوزیرش حتی یک ماه هم طول نکشید» این رسانهٔ حکومتی سپس به هلاکت آخوند قدوسی دادستان انقلاب رژیم و آخوند مدنی امامجمعهٔ تبریز و حوادثی از ایندست در سال ۶۰ پرداخته و نتیجه گرفته که حال نظام آنقدر هم بد نیست.
سپس یادآوری دههٔ ۶۰ به کر هماهنگ مهرههای حکومتی تبدیل میشود. یک کارشناس حکومتی در تلویزیون رژیم گفت:
بله تابستان ۶۰ خیلی وقایع عجیبی است خوب اون سال شما همان سالی است که مقام معظم رهبری در مسجد ابوذر ترور میشوند فاجعه ۷۲ تن اتفاق میافتد شهادت نخستوزیر و رئیسجمهور کشور و ترور بسیاری از مسئولان و جنگ توی مرزهایتان جنگ دارید
اما مشکل کجاست؟ چرا سران و مهرههای حکومتی به چنین هشدارها و یادآوریهایی روی آوردهاند؟ واقعیت این است که حکومت آخوندی در پایان راه و بعد از زلزله قیامهای بزرگ مردم ایران با شعار مرگ بر خامنهای و مرگ بر اصل ولایت فقیه، با ریزش نیرو از درون نظامش مواجه است و در جبههٔ مقابل با گسترش فعالیتها و عملیات کانونهای شورشی در داخل و جهانیشدن جنبش دادخواهی و مقاومت مردم ایران مواجه است، امری که برای خامنهای و نظامش به کابوسی وحشتآفرین تبدیل شده است