۴ اردیبهشت شهادت دکتر کاظم رجوی شهید بزرگ حقوق بشر

نامهٔ شهید بزرگ حقوق بشر دکتر کاظم رجوی

۳۰اردیبهشت ۱۳۶۵

در بحبوحه‌ٔ توطئه های شیراک و رژیم آخوندی

برای اخراج و استرداد و ترور رهبر مقاومت

قبل از عزیمت به عراق

و تشکیل ارتش آزادیبخش ملی ایران

بیستم ماه می‌۱۹۸۶: به مریم و مسعود، رهبران و پرستشگاههای انقلاب نوین خلق ایران، در این لحظات خطیر و پراضطراب و تعیین کننده با قلبی عمیقاً آکنده از عشق به شما و شور رهایی بخشتان خدا را گواه می‌گیرم که خود و همسر و فرزندانم ـ که مطمئنم در احساس شوهر و پدرشان شریکند ـ آمادگی کامل داریم که همراه و یا در راه شما پیشمرگ و قربانی راه پرعظمتی بشویم که در آن قدم گذاشته‌اید. تمنا دارم این سعادت را نصیب من و خانواده‌ام بکنید. فدای شما، کاظم رجوی

خانم مریم رجوی - محل شهادت دکتر کاظم رجوی - ژنو -۱۳۹۰

تمام مسأله همین است که آن‌روز کاظم آن را فریاد کرد: قیام برای آزادی دیگران

***

سخنرانی خانم مریم رجوی در کنفرانس بین‌المللی در ژنو۲۷فوریه۲۰۱۳ ـ ۹اسفند۹۱

به نام خدا، به نام ایران، به نام آزادی،

به نام حقوق‌بشر سنگسار شده ایران،

و به نام حقوق پناهندگان که با خنجر خیانت، مجروح و خونفشان شده است.

دوستان عزیز.

خوشحالم که بار دیگر در ژنو در کنار شما هستم؛ در پایتخت اروپایی ملل متحد، در شهر نهادهای عالی حقوق‌بشر و حقوق پناهندگی و شهری که مهمترین معاهدات بشردوستانه به نام آن ثبت شده است.

برای مردم ایران، ژنو یادآور شهید بزرگ حقوق‌بشر، دکتر کاظم رجوی است که در چند کیلومتری مقر ملل متحد توسط تروریستهای اعزامی خامنه‌ای و رفسنجانی خونش به زمین ریخته شد.

سالها پیش‌تر، وقتی که کاظم در همین ژنو استاد دانشگاه بود، درست در روز اول مهر سال ۱۳۵۰ نامه‌ای به دستش رسید که در آن نامه آمده بود که دیکتاتوری شاه، برادرش مسعود را دستگیر کرده است. این خبر آتشی به جانش انداخت و زندگی کاظم را به کلی دگرگون کرد.

فعالیت دامنه‌دار او برای نجات جان مسعود را نمی‌دانم در این فرصت کوتاه چگونه توصیف کنم. من مستقیماً بارها از خود کاظم شرح بخشهایی از آن کار بسیار بزرگ را شنیده‌ام و یا نکات بسیاری را در کتاب دستنویس کاظم خوانده‌ام، باید بگویم که حقیقتاً اعجاب آور است.

در اصل، باز هم داستان انسان است و دریای تواناییش که وقتی برانگیخته می‌شود و تصمیم می‌گیرد، غیرممکن ها را ممکن می‌کندو همین تلاشهای بی‌وقفهٔ دکتر کاظم بود که نهایتاً منجر به لغو حکمِ اعدام مسعود و تبدیل آن به حبس ابد شد.

در بین آن گفته‌ها و نوشته ها، نامهای دوستان و همدلان کاظم در آن پیکار سخت، بارها تکرار می‌شود که دلم می‌خواد برای قدردانی از آنها یاد کنم:

ابتدا، بزرگ زن سوئیسی خانم ماری لوئیز دوموبید فقید که رئیس کمیته سوئیسی دفاع از زندانیان سیاسی بود. او هیچگاه مسعود را ندیده بود و تا آخر عمر هم ندید. اما هفت سال برای آزادی مسعود جنگید. یک بار که از سکوت حاکم درباره دیکتاتوری شاه به خشم آمده بود، به وزیر خارجه وقت سوئیس در اون زمان نوشت:«دیوار سکوت، دیواری است که ما هرگز آن را نمی‌پذیریم».و پرسیده بود که «تا کی برای فروشِ مقادیری اسلحه به رژیمهای دیکتاتوری می‌پذیریم که شرافتِ خود را واگذار کنیم؟».

هم‌چنین من باید از نامهایی که از کاظم بسیار شنیدم و دردست نوشته هایش هست  از پروفسور ژان زیگلر یاد کنم، که دوست نزدیک، دوست نزدیک و همفکر و همکار بسیار صمیمی کاظم بود و حامی او در آن سال‌ها و حالا حامی بزرگ اشرفی هاست. و هم‌چنین اریکای عزیز، اریکا زیگلر در عداد این دوستان باید ازش نام ببرم.باز از کریستین گروبه که به درخواست کاظم، شجاعانه وکالت مسعود را قبول کرد، به تهران رفت به‌رغم همه خطراتش و در دادگاه نظامی که در آن زمان مسعود را محاکمه می‌کرد، شرکت نمود.

هم‌چنین دلم می‌خواد نام ببرم از برتیه پرگو که ریاست انجمن بین‌المللی خانواده‌های زندانیان سیاسی ایران را برعهده گرفت. و هم‌چنین کریستین پرگو. درود بر همهٔ آنها.

آنها همه در یک کارزارِ بسیار عظیم، کاظم را همراهی کردند؛ و نتیجه اون کارزار به بهترین وجه تاثیرش رو در تاریخ ایران در تاریخ مقاومت ایران و در تاریخ منطقه گذاشت.

اجازه بدهید که در اینجا من چند سطر از کتاب دکتر کاظم را برایتان بخوانم.

کاظم می‌نویسه در این کتاب دست نوشته اش: «عصر روز۲۸بهمن سال۱۳۵۰ بود که آقای کریستیان گروبه از تهران بازگشت. او در فرودگاه مصاحبه مطبوعاتی افشاگرانه ای  علیه دادگاههای نظامی ایران انجام داد و از همانجا مستقیماً به منزل من آمد و نامه‌هایی را که مسعود به وی داده بود به من داد و تأکید نمود که در دادگاه به مسعود گفته است «چرا این‌قدر سعی می‌کند همهٔ اتهامها را خودش به‌گردن بگیرد؟»و مسعود به او جواب داده بود: «من می‌دانم که مرا اعدام خواهند کرد پس بگذار که از جرمِ دیگران کاسته شود».

آقای گروبه گفت: «مسعود و سه نفرِ دیگر که دادستان برای آنها حکم اعدام تقاضا کرد، سعی داشتند کلیهٴ اتهامها را به گردن بگیرند.گویی در این زمینه مسابقه گذاشته بودند. اما مسعود بیش از دیگران موفق بود».

بعد از شنیدن حکم دادگاه در مورد مسعود، دکتر کاظم در همان زمان در یک مصاحبه مطبوعاتی در یک مصاحبه با تلویزیون سراسری سوئیس گفت که: «امروز ۱۰ روز است که محکومیت به اعدام برادرم برای بارِ دوم تأیید و قطعیت یافته است. ده روز است که وقتی زنگِ در به صدا درمی‌آید، وقتی تلفن زنگ می‌زند، یا کسی بسادگی می‌پرسد آیا اطلاع داری؟ دلم فرو می‌ریزد. زیرا فکر می‌کنم که خبر بد، یعنی خبر اعدام، خبر تیرباران، و بالاخره خبر سرنوشت را آورده‌اند.

دلم به کار نمی‌چسبد، زندگی وزیبائی هایش را فراموش کرده‌ام. ای کاش مرا می‌گرفتند و به‌جای برادر جوانم زندانی می‌کردند. حالا ببینید شکنجهٔ روانی پدر و مادر سالخورده‌ام چه اندازه است؟»و دکتر کاظم در ادامهٔ این مصاحبه، در آن زمان خطاب به مردم سوئیس می‌گه:

«حالا مشخصاً از شما بینندهٔ محترمی که این خوشبختی را داشته‌اید که چنین اضطرابهایی را نشناسید. تقاضا می‌کنم بیکار ننشینید، فکر نکنید ایران آن سرِ دنیاست و به من مربوط نیست.

نه! به شما مربوط است؛ چرا که قیام برای آزادی دیگران، از ویژگیهای مردمِ آزاده است».

فکر می‌کنم که تمام مسأله همین است که آن‌روز کاظم آن را فریاد کرد: قیام برای آزادی دیگران.

درود بر کاظم رجوی که چنانکه خودش گفته بود، تاریخ حقوق بشرِ ایران را با خون خود نوشت.

کمال سر محبت.

نامه‌ای از زنده یاد دکتر منوچهر هزارخانی

به‌یاد شهید بزرگ حقوق‌بشر، دکتر کاظم رجوی

آقای گنجه‌ای،از من خواسته‌اید درباره کاظم چیزی بنویسم. شرمنده‌ام، ولی این کاری است که در حال حاضر از من بر نمی‌آید. اگر برمی‌آمد خیلی زودتر از اینها کرده بودم. آخر از کاظمی که تا همین چندی پیش در کنارمان بود و حالا دیگر نیست، چه می‌توان گفت؟ یادآوری شخصیتش؟ شمارش فضایل و ارزشهای فراوانش در صحنه نبرد سهمگین مقاومت با رژیم؟ تردید ندارم که دوستان دیگر این کار را خیلی بهتر و جامع‌تر از آنچه که من می‌توانم، انجام خواهند داد. به‌علاوه مگر نفس ترور او به دست اراذل رژیم ضدبشری، خود گویاترین شهادت در مورد فضایل و ارزشهای این سیمای بی‌غش مقاومت ما نیست؟

نه، گمان نمی‌کنم خطوط جدا کننده این انسان بی‌همتا از دیو، هنوز آن‌قدر مغشوش و مبهم مانده باشد که یادآوری و توضیح بیشتری را طلب کند.

از شما چه پنهان که، اگر توانش را می‌داشتم، دلم می‌خواست، به عکس، وجوه تمایز او از فرشته را برجسته کنم. یعنی به ستایش "نقاط ضعف"ش بپردازم! بی‌هیچ دغدغهٔ خاطر از این‌که این"گاف دیپلماتیک" چه در پی خواهد داشت. دنیای دیپلماتیک که کاظم ما، عین ماهی در وسط یک صحرای بی‌آب و سوزان، در آن می‌لولید، "طبق موازین شناخته شده بین‌المللی"دنیای بده‌بستانهاست. به همین دلیل شباهت"دیپلماتهای ماهر"با"تجار محترم" آن‌قدر زیاد است که گویی سیبی را از وسط نصف کرده‌اند. من دلم می‌خواست مدح مردی را کنم که در این دنیای تجارت و بده‌بستان، بدترین وغیرمحترمترین تجار بود و هر بار این دنیای تنگ منافع لحظه‌ای  را با جهان بی‌کران آرمانی خود عوضی می‌گرفت.

دکتر کاظم رجوی: نمیخوان حق مقاومت، حق خونها، حق شکنجه‌ها، حق ضجه و گریه‌ها و ناله‌ها و فریادهای پیر و جوان و مردم ایران رو بدهند اما این حق رو مقاومت ایران، مشخصاً مجاهدین خلق ایران به‌زور از گلویشان می‌گیرند، به‌زور بیرون می‌کشند.

دلم می‌خواست ناشیگری ذاتی و لاعلاج آدمی را ستایش کنم که تیرک خیمه دیپلوماسی ما بود، اما واکنش‌های خودانگیخته لحظه‌ای، قهقهه‌ها و ابراز احساسات پرسر و صدا یا پرخاشگری ها و از کوره در رفتنهای ناگهانی اش، که نه اصلاً با "خویشتنداری دیپلماتیک"قرابتی داشت و نه غالباً با موضوعی که موجب خنده یا عصبانیتش شده، تناسبی اغلب او را، به‌قول فوتبالیستها، در وضعی قرار می‌داد که مرتب"خطا"کند و"اخطار" بگیرد.

کاظم از این "نقاط ضعف"یکی دو تا که نداشت، مثل آبکش سوراخ سوراخ بود و من چقدر دلم می‌خواست از یک یک سوراخهای  این آبکش ستایش کنم. به‌خصوص دلم می‌خواست بگویم که چرا در این"نقاط ضعف"، کمال سر محبت باید دید نه نقص گناه. دلم می‌خواست بگویم که چرا این "نقاط ضعف"نجات‌بخش نگذاشتند کاظم، پس از نه سال فعالیت مداوم و یک نواخت، به یک کارشناس عالیرتبه حقوقی ـ که حواسش جمع است اعدام شده را"شهید"ننویسد ـ یا به یک ماشین بی‌روح تنظیم دادخواست ـ که با دقت پرونده"ناپدیدشدگان"را از پرونده"اعدام‌شدگان" جدا می‌کند ـ تبدیل شود. و بنا بر این چرا:

اگر این شراب خام است اگر آن حریف پخته

به هزار بار بهتر ز هزار پخته خامی.

آقای گنجه‌ای، اینها را دلم می‌خواست بنویسم ـ و مفصل هم بنویسم ـ، ولی نمی‌توانم، نه این‌که قادر نباشم کلمات را کنار هم بچینم و مقصودم را، ولو به‌طور تقریبی، به خواننده برسانم. نه، مشکلم این نیست. مشکلم این است که طاقتش را ندارم. هنوز که هنوز است، وقتی نوشته‌های دیگران را در مورد کاظم می‌خوانم، نفسم می‌گیرد، قلبم از جا کنده می‌شود و اشکم بی‌اختیار راه می‌افتد. بله قربان! هنوز هم! بعد از این سن و سال هم! پس از گذشت همه این ده یازده سال در غم و داغدیدگی هم!

بنا بر این راهی که، برای امتثال امر جنابعالی، برایم باقی می‌ماند این است که سکوت کنم. در عوض قول می‌دهم که این سکوت مفصل باشد. ا!

صحبت‌های دکتر کاظم رجوی در اتاق کارش در اور سوراواز

می دونید یک جنبش مقاومت طبعاً کارها - فعالیت‌های بسیار گوناگون و مختلفی داره به‌عنوان مثال من که در ژنو به‌عنوان نماینده شورای ملی مقاومت کار می‌کنم کارهای مختلف در رده‌های مختلف و با اشخاص و سازمانهای مختلف دارم نه تنها نماینده شورای ملی مقاومت هستم، در اونجا یعنی این‌که مقامات مملکت من رو به‌عنوان نماینده مقاومت ایران می‌شناسند و اگر کاری، مطلبی، موضوعی داشته باشند به من مراجعه می‌کنند بلکه مطبوعات، رسانه‌های گروهی، رادیو تلویزیون، اینها هم هر وقت موضوعی در رابطه با ایران و یا مقاومت مطرح باشه طبعاً به من مراجعه می‌کنند. هم‌چنین سازمانهای بین‌المللی. می‌دونید که مرکز اروپایی سازمان ملل در ژنو هست و هم‌چنین دهها سازمان بین‌المللی دولتی و غیردولتی و منطقه‌ای مراکزشان در ژنو هست. به‌عنوان مثال مرکز کمیسیاریای عالی پناهندگان که کارش رسیدگی به مسائل و مشکلات پناهنده‌ها در سطح دنیا هست، مرکزش در ژنو است ،هم‌چنین مرکز سازمان بین‌المللی کار - مرکز سازمان بهداشت جهانی - مرکز سازمان بین‌المللی مخابرات دور و غیره و غیره خلاصه می‌کنم و طبعاً ما با همه اینها کار داریم. مقاومت یک جنبش مقاومت وسیع مانند مقاومت شورای ملی مقاومت ایران یا سازمان مجاهدین خلق دائماً بدلایل مختلف با این سازمانهای بین‌المللی روابطی خواهی نخواهی و به‌اجبار خواهد داشت. به‌عنوان مثال فرض کنید که هفته گذشته چند نفر از ایرانی ها و هم‌چنین چند نفر از سمپاتیزان های هواداران مجاهدین در ترکیه آمدند و اونها رو چون از مرز گذشتند و ویزا نداشتند اونها را گرفتند زندان کردند طبعاً مجاهدین با من تماس می‌گیرند یا شورا وقتی که در مورد اشخاص دیگری باشه باهام تماس می‌گیرند و من با کمیسیون کمیساریا عالی پناهندگان تماس می‌گیرم که آقا این اشخاص رو این خواهران و برادران یا این اشخاص رو گرفتند زندانشان کردند تهدید می‌کنند که می خواهیم پس بدیم به رژیم خمینی، شما دخالت کنید. اونها بلافاصله تلکس می‌زنند به نماینده‌شان در ترکیه و مانع از این می‌شوند، که این عمل انجام بشه و براشون ویزا دست و پا می‌کنند یک کشور محل اقامت اروپایی دست و پا می‌کنند و اون برادرها و خواهرها یا اون اشخاص ناشناسی که دورادور با شورای ملی مقاومت ارتباطاتی داشتند و یا در جنبش مقاومت به‌نحوی از انحاء و یا به شکلی از اشکال شرکت می‌کردند مسأله‌شان حل میشه. کنفرانس بین‌المللی کار تشکیل میشه طبعاً پیام برادر مسعود را ما به اونجا می‌بریم، توزیع می‌کنیم، به مطبوعات میدیم، به نماینده‌ها میدیم، در مباحث و انواع مختلف دخالت می‌کنیم به نمایندگان مثلاً سه‌گانه کنفرانس بین‌المللی کار که عبارتند از نمایندگان کارفرمایان، کارگران و دولتی با همه اینها تماس می‌گیریم وضع ایران، وضع کارگران، فشاری رو که خمینی دجال روی همه طبقات مردم ایران، اقشار مردم ایران میاره بهشان میدیم و سعی می‌کنیم که مسائل مربوط به طبقه کارگر به اقشار مختلف مردم ایران که در اونجا مطرح میشه فقط یکجانبه نباشه از طریق نمایندگان دجال خمینی که در عین‌حال که میگه من کنوانسیون‌ها و قراردادهای بین‌المللی رو قبول ندارم همیشه هیاتهای ۴۰-۵۰ نفری می‌فرسته طبعاً ما هم در اونجا و از جمله من به‌عنوان نماینده شورا میرم و میام با نماینده‌های مختلف تماس می‌گیرم بهشون مدارک میدم، اسناد میدم به زبان فرانسه، به زبان انگلیسی -ایران لیبراسیون می دهم، سایر انتشارات مجاهدین رو میدم و میگم آقا وضع مملکت، وضع کارگران، وضع زندگی مردم اینه و به نتیجه این مطرح میشه در اونجا و هم‌چنین کمیسیون حقوق‌بشر می‌دونید که مرکب از ۴۳ کشور دنیا هست سالی یکبار در ژنو تشکیل میشه، مثلاً هفته آینده در ژنو تشکیل خواهد شد ما هر سال می رویم اونجا به اتفاق سایر برادران و خواهران سازمان مجاهدین خلق، پیامهای برادرمون مسعود رو به نماینده‌های دولتها، به سفرای دولتها، به هیاتهای نمایندگی میدیم و از اونها تقاضا می‌کنیم که در رابطه با نقض حقوق‌بشر در ایران قطعنامه بگذرانند. به این مسائل توجه‌شان را جلب می‌کنیم و به همین دلیل هم هست که طی این ۵ سال اخیر یعنی از روزی که مسئول شورای ملی مقاومت آقای مسعود رجوی به اروپا آمدند تاکنون به‌طور بی‌سابقه‌ای در تاریخ کمیسیون حقوق‌بشر و به‌طور کلی کل سیستم سازمان ملل کمیسیون حقوق‌بشر و دستگاههای وابسته‌اش در رابطه با ایران عجیب فعال شده و به همین دلیل طی این ۵ سال اخیر عرض می‌کردم ۵ قطعنامه در رابطه با ایران در کمیسیون حقوق‌بشر فقط تصویب شد که و هم‌چنین ۶ قطعنامه در کمیسیون فرعی حقوق‌بشر که وابسته به کمیسیون اصلی هست تصویب شد در رابطه با نقض حقوق‌بشر در ایران طی این همین ۵ سال اخیر و بدون اغراق هر ساله ما در سیستم سازمان ملل ژنو فقط که اصولاً تمام کارهای حقوق‌بشری و عرض کنم که فعالیت‌های انسان‌دوستانه اگر بخوام لغات سازمان ملل را استعمال کنم در اونجا انجام میشه بدون اغراق دهها هزار نامه و سند و مدرک از جانب مسئول شورای ملی مقاومت، از طرف جنبش مجاهدین و مقاومت ایران توزیع کردیم و اینها کمک کردند به اصطلاح باز شدن جمع از یک طرف، تنویر افکار عمومی مجامع بین‌المللی و سازمان ملل متحد از طرف دیگر،  به این دلیل میگم تنویر افکار عمومی مجامع بین‌المللی و به‌طور کلی افکار عمومی جهانی که همان‌طوری که اطلاع دارید در سازمان ملل متحد به‌ویژه در ژنو که مرکز اروپایی حقوق‌بشر سازمان ملل در اونجا هست، حدوداً هزار و صد و چند سازمان غیردولتی ناظر بر فعالیت‌های کمیسیون حقوق‌بشر مرکزشان در ژنو است. فرض بفرمایید که مرکز مثلاً فدارسیون بین‌المللی حقوق‌بشر یا عفو بین‌الملل اینها اگر چه در ژنو ممکنه نباشه ولی اونجا نمایندگی دارند دفتر دارند و بسیاری از سازمانها به‌طور کلی مرکزشان اصلاً اونجاست. اکثریت سازمانهای غیردولتی ناظر بر فعالیت‌ها و کارهای سیستم سازمان ملل مرکزشان در ژنو هست. یعنی از هزار و صد و چند سازمان غیردولتی حدوداً ۹۵۰تاش مرکزش توی ژنوه. بالنتیجه ما در اونجا یکی از کارهامون در رابطه با سازمان ملل متحد هست با کمیسیون حقوق‌بشر هست، کمیسیون فرعی هست، کنفرانس بین‌المللی کار، سازمان بین‌المللی کار هست، سازمان بهداشت جهانی و ... همه فعالیت‌های از این قبیل. از اون جمله البته همان‌طوری که عرض کردم کارهای مربوط به پناهندگان و همه مسائلی که مربوطه به ایرانیانی هستند که از زیر فشار و جبر و بیدادگری خمینی و رژیمش فرار کردند. این یک نوع کارها و فعالیت هایی است که در ژنو انجام میشه. البته من وقتی اینجا میام یعنی مشخصاً به پاریس اینجا می‌نشینم توی این اتاق که محل به‌اصطلاح هم کار و هم زندگی‌ام هست و می‌بینید که بیشتر از دو متر در دو متر نیست. اینجا می‌نشینم گزارشاتم را می‌نویسم. گزارش ملاقاتها، گزارشات مربوط به فعالیت‌ها در سطوح بین‌المللی در مجامع بین‌المللی همین اواخر اطلاع دارید دو هفته قبل رفته بودم به نیویورک و در اونجا خب حدوداً طی ۵ هفته ۹۷ تا سفیر ما و نماینده دولتهای مختلف رو ملاقات کردیم در سطح بسیار وسیعی به افشاگری علیه جنایات رژیم پرداختیم و وقتی که میام اینجا می نشینم گزارش این مسائل رو می‌نویسم و میدم به‌اصطلاح بخشهای مربوطهٔ شورای ملی مقاومت.

در سازمان ملل خب میرید اونجا، اونجا باید این کارت کذایی رو بزنیم به سینه مان، ده بدو بدو از صبح تا شب. اونجا دیگه وقت چیز نداریم بریم تو سازمان ملل بریم توی عرض کنم که بخش حقوق‌بشر مجمع عمومی ، کمیسیون سوم و غیره اشخاص مختلف رو ببینیم مطبوعات را ببینیم با اینها بحث کنیم افشاگری کنیم. خواهش کنیم که قطعنامه بگذرانند هر چی بیشتر وضعیت اونچه رو که در ایران می‌گذره براشون توضیح بدیم. طبعاً در نیویورک، در واشنگتن یا در ژنو که البته اگر فرصتی دست آمد می‌تونیم بنشینیم گزارشی رو بنویسیم یا احیاناً مقاله‌ای رو هم برای این‌که به اطلاع افکار عمومی به‌ویژه هموطنانمان مطالب را برسانیم، هستیم البته چون وقت همیشه کافی نیست متأسفانه و در این مقاومت بایستی عمر مضاعف آدم داشته باشه تا بتونه علاوه بر عمل و به‌اصطلاح آکسیون - تحلیل و نظر خودش رو هم بگه من از این فرصتها مثل همه دوستان و همکاران دیگرم استفاده می‌کنم وقتی میام توی این خونه توی این اتاق در حقیقت به‌نحوی می‌تونم بگم استراحته، استراحت به این معنا که خب می نشینم اینجا و گزارشات مربوطه را می‌نویسم. آخرین گزارشی که نوشتم همین گزارش مربوط به تصویب قطعنامه‌ای بود که در مجمع عمومی ابتدا در کمیسیون سوم و بعد در مجمع عمومی در مورد محکوم کردن رژیم خمینی در رابطه با نقض حقوق‌بشر در ایران تصویب شد. که همان‌طوری که می‌دونید وقت می‌گیره و آدم بایستی واقعاً عمر مضاعف داشته باشه تا بتونه که با اونها با اون مسائل مقابله کنه، 

آره آخرین موضوعی که دردسر برای شخص من شده برای این‌که باید کار کنم روش این است که روزنامهٔ مردم، ارگان به‌اصطلاح حزب توده یک مقاله‌ای  نوشته هفتهٔ گذشته در شمارهٔ یکی از آخرین شمارش و در اونجا گفته که بله در آن ایام براتون ذکر می‌کنم عیناً روزنامه رو:

در آن ایام که آقای رجوی و یارانش مسعود، منظور آقای مسعود رجوی هست برادر و یارانش در دست رژیم جلاد شاه گرفتار بودند و هر آن احتمال صدور فرمان اعدامشان می‌رفت حزب تودهٔ ایران کلیهٴ امکانات خود را در دفاع از آنان به‌کار گرفت.

اگر فعالیتی که ما در راه نجات جان آقای رجوی و یارانش کردیم منظورش همون سالهای ۱۴ سال قبل هست ده دوازده سال ۱۵سال قبل، برای همگان پنهان باشد برای آقای کاظم رجوی یعنی برای بنده روشن‌تر از روز است.

حالا ببینین این آقا این حرف رو برداشته نوشته این حرف دروغ رو ، اسم من رو هم آورده خودش رو هم متهم کرده به دفاع از مجاهدین در زمان شاه و روزی که در خطر اعدام بودند. در زندان و به این ترتیب برای بنده تکلیف ایجاد کرده که برم بهش جواب بدم، بنویسم که آقا جان البته با مراجعهٔ به اسناد و مدارک و آرشیو و بایگانی ۱۴سال قبل که بدون اغراق شاید بیشتر از ۱۰۰کیلو شده باشه، اعم از بریده‌های روزنامه‌ها، اسناد و مدارک، اقدامات، تلگرافات، عرض کنم که فیش آدرس سازمانی که درست کرده بودیم کمیتهٴ سوئیسی دفاع از زندانیان سیاسی، انجمن بین‌المللی خانواده گان زندانیان سیاسی که کارش فقط مدت ۱۰سال با انتشار میلیونها کاغذ و فعالیت برای نجات جان مبارزین و به‌ویژه مجاهدین و به‌خصوص مسعود بود و به‌حمدالله شکر خدا، لااقل در رابطهٔ مسعود و بعضی از بچه‌ها کاملاً موفقیت‌آمیز بود،

حالا این آقایون پیدا شدند اعم از حزب توده که به حساب خودش می‌خواهد بگذاره طلبکاری داره می‌کند بنده باید برم آرشیوها و اسناد و مدارک را بیاورم بریزم تموم دسته‌بندی کنم اثبات کنم که نه آقا جان، قطاری راه افتاده بود ترن قطاری راه افتاده بود. قطار راه افتاده بود برای این‌که عقب نمانید آمدید ورداشتید یک بار در روزنامه تون نوشتید چون من تمام روزنامه هفت سالشون را بررسی کردم سه چهار تا روزنامه داشتند: یکی مردم، یکی روزنامه دنیا و غیرو. یک بار ورداشتید اونجا نوشتید که بله ما اگر چه با راه ماجراجویانه اینها مخالفیم اما مخالف این هم هستیم که اینها بدون دادگاه اعدام بشوند

فرض کنید یکی از کارهایی که من دارم الآن می‌کنم روش خیلی انرژی می‌گیره نوشتن و جواب دادن به این آقایونه.از یک‌طرف اینا این‌جوری طلبکاری می‌کنن،از یک‌طرف خب آقای بختیار میاد میگه نه خیر کسی که باعث نجات، نجات جان آقای مسعود رجوی و خلاصی جان ایشون شد شخص پادگورنی بود

از یک‌طرف حزب‌الله و خمینی و دار و دسته‌اش دارو دستهٔ متعفنش می‌گن که آقا چرا ایشون اعدام نشدن.

من فکر کردم باید به این مسائل جواب بدم به‌خصوص که اسم منم برده.

بالنتیجه خوب این وقت ما رو می‌گیره، گرفتن وقت انرژی گذاشتن برای نوشتن و سرجمع کردن اسناد و مدارک و نوشتن هم‌چین جوابی باعث می‌شه که از کارهای اساسی از کارهای فوری دیگرمون که گفتم مسألهٔ پناهندگی، مسألهٔ زندگی مسألهٔ بیماری و و و هزارتا کارهایی که یک جنبش مقاومت خواهی نخواهی داره و به‌شکرانهٔ وجود رهبری مقاومت در خارج از کشور به‌خوبی پیش می‌ره، در لا به‌اصطلاح گیر و دار این کارهای جنبی و به‌اصطلاح کارهایی که دارای اولویت نیستند، ما هم وقتمون گرفته بشه.

اینهاست یک شمه از کارهایی که من شخصاً دارم می‌کنم و مثل همهٔ دیگران همون‌طور که گفتم، مسأله‌مون مسألهٔ وقته، مسأله دیگری نیست این‌که راحت باشیم راحت طلبی کنیم. کار ما کار جدی است آقا. کار مقاومت است و کار مقاومت و این پیش بردن کار به‌معنی واقعی اینه، مثل همهٔ آدمای دیگه مثل همهٔ به‌اصطلاح خواهرا و برادرا و زنان و مردانی که توی این به‌اصطلاح کورهٔ گدازان مقاومت افتادن و من امیدوارم که همه‌مون از اون جمله بنده هم، از این کوره سرفراز، آبدیده و سرفراز بیرون بیایم.

پروفسور ژان زیگلر

استاد حقوق از سوئیس

نایب‌رئیس کمیته مشورتی شورای حقوق‌بشر ملل متحد

پروفسور ژان زیگلر :

دوست من اریک (سوتاس) از کاظم رجوی یاد کرد. کاظم رجوی اولین نمایندهٔ شورای ملی مقاومت ایران در شورای حقوق‌بشر بود. وی فردی بسیار فعال در جامعهٔ مدنی در سطح بین‌المللی و در ژنو بود و به‌یمن کاظم رجوی و آنهایی که جای او را پر کردند، تماس با شورای حقوق‌بشر هرگز قطع نشد و سازمان ملل همیشه به شکل خارق‌العاده و هوشیارانه و در جزئیات توسط شورای ملی مقاومت ایران در جریان امور قرار گرفت. از کاظم رجوی صحبت می‌کنم، چرا که وی در روستایی در چند ده کیلومتری اینجا به‌نام «تانه» توسط آدمکشان رژیم تهران به‌قتل رسید. این جنایت از ماه آوریل ۱۹۸۹ تاکنون بدون مجازات باقی مانده و من نمی‌توانم جلو چنین جمعی از مستمعین صحبت کنم، بدون این‌که از تلاش و یاد این مرد کاملاً خارق‌العاده تقدیر کنم که او نیز با جانش قیمت را پرداخت، او کاظم رجوی بود و این کار را برای افشای جنایات آخوندها انجام داد. از آنجایی که ما به یکدیگر بسیار نزدیک بودیم و او در همان دانشگاه من در ژنو استاد دانشگاه بود. می‌خواستم در این فرصت یک نکته در رابطه با کاظم بگویم: من مدتها با یکی از همکارانم در شورای ملی به‌نام آقای «لوبا» صحبت کردم. او مشاور حکومتی در زمینهٔ عدالت و پلیس در ایالت «وو» بود. کاظم و خانواده‌اش نیز در «تانه» در همین ایالت زندگی می‌کردند. من از دولت و از این وزیر دادگستری ایالت درخواست کردم حفاظت کاظم رجوی را تأمین کنند. کاظم رجوی مخالفت کرد. دولت ایالتی موافقت کرد و درخواست کرد که او به دیدار آنها برود و گفت، ما نظارت و حفاظت توسط پلیس را در «تانه» در منطقهٔ سکونت او تأمین خواهیم کرد، ولی کاظم جواب داد: «هرگز!». من به او گفتم: «مگر دیوانه شده‌ای؟ چرا نه؟ خودت می‌دانی که تهدیدت کرده‌اند»؛ او پاسخ داد: «رفقای من در هیچ جای جهان حفاظت ندارند و من هم نخواهم داشت». او به همین دلیل کشته شد. اینها ارزش‌هایی است که از قهرمانان سال ۶۷ به ارث رسیده است؛ و اکنون امید جدیدی با تظاهرات چند هفته پیش دمیده شده است. این تظاهرات قطعاً ادامه خواهند داشت و بهای آن نیز برای تظاهر کنندگان، خون است. جا دارد جمله‌ای از «ژان ژورس» را یادآوری کنم که می‌گفت: «این جاده مملو از جسد است، ولی انتهای آن به عدالت می‌رسد». آنچه امروز در ایران رخ می‌دهد، بیانگر امیدی درخشان است، چرا که و نکات مقدماتی‌ام را با این یادآوری به پایان می‌رسانم، میراث، الگو، شهادت و فداکاری زنان و مردان قهرمان سال ۶۷ بار دیگر در نسل جوانی که امروز بپا خاسته احیا می‌شدند. آنها برای همان ارزش‌های دموکراسی، استقلال و آزادی در ایران برخاسته‌اند.

از مصاحبهٔ رادیو صدای مجاهد با دکتر کاظم رجوی

پس از تصویب قطعنامهٔ مجمع عمومی ملل متحد

به‌خاطر نقض حقوق‌بشر توسط رژیم آخوندی در ۲۲آذر۱۳۶۴

علیرضا معدنچی: آقای دکتر کاظم رجوی - خواهش می‌کنم که درباره نقش خودتان در به تصویب رسیدن این قطعنامه لطفاً توضیح بدهید؟

دکتر کاظم رجوی:

- باید با کمال صمیمیت و فروتنی عرض کنم که این قطعنامه ثمره فعالیت‌های مداوم آقای مسعود رجوی رهبر مقاومت مردم ایران و نتیجه مجاهدتها و خون شهدای خلق و رنج و شکنج زندانیان و اسرای مقاومت و بالاخره حاصل فعالیت‌های افشاگرانه و خستگی‌ناپذیر نیروهای مقاومت و انجمنهای دانشجویان مسلمان در سرتاسر دنیا و از آن جمله آمریکاست. والا می‌دونید من که ادعای مجاهد بودن نداشته و ندارم و چنین افتخاری را هم ندارم که در نتیجه نقش مهمی در این رابطه و سایر روابط داشته باشم برای این‌که تصور نکنیم که این حرفها تعارفه. اجازه بدید دربارهٔ سابقهٔ امر یک توضیحاتی بدم از فردای ورود آقای مسعود رجوی مسئول شورای ملی مقاومت در ماه ژوئیه ۱۹۸۱به اروپا به دستور و تحت‌نظر ایشان فعالیت‌های پیگیر، گسترده و همه‌جانبه‌ای در سطح جهانی برای افشای جنایات و تخلفات رژیم خمینی در رابطه با کلیه سازمانهای بین‌المللی و از آن‌جمله سیستم ملل متحد و مراجع مختلف آن شروع شد. خوب به‌خاطرم میاد که ۴ سال پیش اولین نامه‌ها و پیامهای رهبر مقاومت عادلانه مردم ما آقای مسعود رجوی در رابطه با نقض شدید حقوق‌بشر وسیله رژیم خمینی در صدها نسخه به زبانهای سازمان ملل متحد بین اعضا و ناظران کمیته حقوق‌بشر و مطبوعات در نشست سپتامبر ۱۹۸۱ کمیته مذکور در ژنو توزیع شد. متعاقباً این پیامها به انضمام اسناد و مدارک مختلف در زمینه رفتار ضدبشری دژخیم جماران و شرکای او با مردم میهن ما مرتباً به مراجع مختلف سیستم ملل متحد از جمله کمیسیون حقوق‌بشر ملل متحد، کمیسیون فرعی حقوق‌بشر و یا کمیسیون مبارزه با تبعیض سازمان ملل - کمیته حقوق‌بشر ملل متحد - گروه کار و تحقیق سازمان ملل در مورد غائبین مفقودالاثر که در مورد آدم‌ربایی تحقیق می‌کنه . سازمان بین‌المللی کار و غیره و غیره و هم‌چنین سازمانهای غیردولتی ناظر بر سیستم ملل متحد مثل عفو بین‌الملل، صلیب‌سرخ جهانی، فدراسیون بین‌المللی حقوق‌بشر، تسلیم شدند. خلاصه کنم طی ۴ سال اخیر هر ساله چندین پیام مستند آقای مسعود رجوی در دهها هزار نسخه و به زبانهای مختلف به سیستم ملل متحد و سازمانهای وابسته به اون رسیده بدون کمترین اغراق سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ایران طی چهارسال اخیر از آن جمله در زمینه افشای رژیم خمینی و برملا کردن جنایات او فعالیت بی‌نظیر و بی‌سابقه‌یی در سطح جهان انجام داده‌اند به‌عنوان مثال لیست شهدای مقاومت که سازمان مجاهدین هر ساله اون رو منتشر می‌کنه، در بین جنبش‌های مقاومت و در سطح جهان نمونه کاری بی‌سابقه و بی‌نظیر تلقی شده و زبان‌زد همه محافل بین‌المللی به‌لحاظ نحوه کار و قدرت سازماندهی یک جنبش مقاومت هست و این مسأله را دهها بار نماینده‌های سازمانها و جنبش‌های مقاومت و دیگران به شخص خود من یادآوری کردند و در نتیجه کل این اقدامات می‌خوام بگم و فعالیت‌هاست که به آنها اشاره کردم بود که طی ۵ سال اخیر یعنی از سال ۱۹۸۱ تا حالا مراجع مختلف ملل متحد هر ساله طی قطعنامه‌هایی رژیم خمینی را محکوم کردند.

لیست‌گذاری قاتلان شهید بزرگ حقوق‌بشر توسط آمریکا

اول شهریور ۱۳۹۹

بیانیه مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا

لیست‌گذاری برای نقض حقوق بشر

۲۱ اوت ۲۰۲۰ -۳۱مرداد۹۹

رژیم ایران برای گسترش حاکمیت تروریسم در خارج از مرزهای خود، ترور و تروریسم در خارج از کشور را انجام می‌دهد.

اقدام امروز، شامل محدودیتهای ویزا برای ۱۳ مقام رژیم ایران است که درگیر یک ترور وحشیانه و از پیش برنامه‌ریزی شده پیچیده در سال ۱۹۹۰ در سوئیس به‌عنوان بخشی از اقدامات تروریستی رژیم ایران در سراسر جهان است.

این ۱۳ قاتل، در پوش دیپلماتهای رژیم ایران، بر اساس دستورات بالاترین مقامات دولتشان برای ساکت کردن اپوزیسیون و نشان دادن این عمل می‌کردند که هیچ کس، صرفنظر از این‌که در کجا زندگی کند، از گزند رژیم ایران در امان نیست.

ایالات متحده چشم انتظار روزی است که عاملان نقض بی‌شمار حقوق‌بشر در ایران با عدالت واقعی روبه‌رو شوند و ابراز امیدواری می‌کند که این اقدامات باعث آرامش و اطمینان خاطر بستگان و دوستان کسانی شود که در خشونت و ظلم رژیم ایران در داخل و خارج از کشور ناپدید شده‌اند.

حکم دادگاه فدرال سوئیس

در مورد مفتوح ماندن پرونده ترور دکتر کاظم رجوی

و ارجاع پرونده به دادستانی کنفدراسیون سوئیس

برای رسیدگی مجدد بر اساس نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت

حکم دادگاه فدرال سوئیس

شاکی اعلام کرده است که اعمال ارتکابی توسط متهمین

مصداق نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت می‌باشد

دکتر صالح رجوی معتقد است که اعدام برادرش

در ارتباط با قتل‌عام ۳۰ هزار زندانی سیاسی بوده

که در ایران در نیمه دوم سال ۱۹۸۸

با فتوای صادره از خمینی انجام شده است

از عوامل ثابت شده در جریان تحقیقات نتیجه می‌شود

اعدام کاظم رجوی نمایندهٔ شورای ملی مقاومت ایران

که از پیش تصمیم‌گیری شده

می‌تواند جرم نسل‌کشی و یا جنایت علیه بشریت باشد

از آنجا که نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت مشمول مرور زمان نمی‌شوند

این دو موضوع می‌توانند بدون مهلت زمانی تحت تعقیب قرار گیرند

در نتیجه دادستانی کنفدراسیون باید رسیدگی به این پرونده را به عهده بگیرد

سرانجام پس از ۱۵ ماه کارزار حقوقی استیناف‌خواهی مقاومت ایران در پرونده ترور دکتر کاظم رجوی پذیرفته شد. دادگاه فدرال سوئیس طی حکمی پرونده ترور را که مقرر شده بود پس از ۳۰ سال مشمول مرور زمان شناخته و بسته شود، مفتوح نگه داشت و برای رسیدگی مجدد بر اساس نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت به دادستان کنفدراسیون سوئیس ارجاع داد.

در سال ۲۰۲۰ و هم‌چنین در سال ۲۰۲۱ در دو نوبت، قرار بستن پرونده ترور دکتر کاظم رجوی صادر شد. اما خانم مریم رجوی رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت قویاً اعتراض کرد و خواهان رسیدگی مجدد به این پرونده در چارچوب نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت گردید.

رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت همان زمان گفت:

مقاومت ایران با تمام توان توطئه‌های زنجیره‌یی دوران پایانی حکومت آخوندی را درهم می‌شکند. در پرونده ۱۷ ژوئن نیز رژیم با ردیف کردن یک دوجین بریده مزدور و احسان نراقی تحت عنوان جامعه‌شناس و پژوهشگر و هم‌چنین شوالریاس تحت عنوان محقق و خبرنگار و چندین خانواده و مادر پیر و به‌اصطلاح دلتنگ عمل می‌کرد و آنها ابزار کار رژیم برای سر بریدن مقاومت بودند. طرف جنگ برای مقاومت ایران، رژیم ولایت فقیه در تمامیت آن به‌ویژه گشتاپوی دینی و قضاییهٔ جلادان و وزارت دیپلمات‌تروریستهاست.

به‌دنبال موضع‌گیری خانم رجوی، برجسته‌ترین وکلا و حقوقدانان در یک کارزار حقوقی که ۱۵ ماه به درازا کشید، به کار پرداختند.

-کمیته بین‌المللی در جستجوی عدالت با حمایت ۴هزار پارلمانتر در اروپا و آمریکا به تصمیم بستن پرونده ترور دکتر کاظم رجوی قویاً اعتراض کرد و آنرا توهین به عدالت، لگدمال کردن ارزشهای دموکراتیک و حقوق‌بشری و ناشی از یک زد و بند سیاسی و مشوق فاشیسم دینی حاکم بر ایران به ترورهای بیشتر دانست.

- کمیته بریتانیایی برای یک ایران آزاد با اعتراض به بستن پرونده اعلام کرد قاتلان باید بدون هیچ ارفاقی محاکمه شوند.

-جولیو ترتزی وزیر خارجه سابق ایتالیا گفت: بستن پرونده توجیه جنایت علیه بشریت است.

سرانجام استیناف مقاومت ایران در دادگاه فدرال پذیرفته شد و دادگاه فدرال سوئیس طی حکمی به تاریخ ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۱ تصمیم ممانعت از تحقیق بر اساس نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت را باطل اعلام کرد و با ارجاع پرونده به دادستانی کنفدراسیون سوئیس دستور تحقیقات مجدد را صادر کرد.

در حکم دادگاه فدرال سوئیس ابتدا پیشینهٔ پرونده ترور دکتر کاظم رجوی مورد بررسی قرار گرفته و آمده است:فاکتهای در دست بررسی می‌توانند حاکی از جرم نسل‌کشی و یا جنایت علیه بشریت باشند، امری که دادستان کنفدراسیون به‌نظر نمی‌آید اعتراضی نسبت به آن داشته باشد.

در سایه ملاحظات قبلی، ولو با استناد به اصل برائت، قتل انجام شده در نوع خود، می‌تواند با قصد نسل‌کشی یا شروع جنایت علیه بشریت صورت گرفته باشد. از آنجا که این دو موضوع در اول ژانویه ۱۹۸۳ و اول ژانویه ۲۰۱۱ مشمول مرور زمان نمی‌شده‌اند می‌توانند بدون مهلت زمانی تحت تعقیب قرار گیرند.

در نتیجه مقتضی است که دادستانی کنفدراسیون رسیدگی به این پرونده را به‌عهده بگیرد.

استیناف خواهی علیه تصمیم خودداری از گسترش [جرم به نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت] صائب بوده و باید مورد قبول واقع شود. هزینه‌های دادگاه از صندوق دولت تأمین خواهد شد. پیش‌پرداخت شاکی نیز باید به او برگردانده شود.

بر اساس این ادله، دادگاه شکایات اعلام می‌کند:

-فرجام پذیرفته است.

-حکم رد تعمیم تعریف قضایی [به نسل‌کشی و جنایت] در ۲۸ آوریل ۲۰۲۱ لغو می‌شود.

-موضوع به دادستان کنفدراسیون عودت داده می‌شود.

مسعود رجوی-۵ شهریور ۱۳۹۹: علاوه بر قاتلان برادرم کاظم، آمران و عاملان همه ترورها و جنایتهای فاشیسم دینی در داخل و خارج ایران باید تحریم شوند و به سزای اعمال خود برسند. قاتلان قاسملو در وین، بختیار و برومند در پاریس، فریدون فرخزاد در بن، اکبر قربانی در استانبول، شرفکندی در برلین، نقدی در رم، زهرا رجبی و علی مرادی در استانبول و محمد حسن ارباب در کراچی و دهها تن دیگر در این شمارند. این علاوه بر صدها جنایت تروریستی رژیم ولایت فقیه در خاک عراق و کردستان عراق علیه مقاومت ایران و پیشمرگان و برادران کرد ماست.

 مسعود رجوی- ۲۸مهر۱۴۰۰:

مناسبت شهادت دکتر کاظم رجوی ـ عکس۴ اردیبهشت شهادت دکتر کاظم رجوی شهید بزرگ حقوق بشر - کلیپ ۲

۴ اردیبهشت شهادت دکتر کاظم رجوی شهید بزرگ حقوق بشر - کلیپ۳ 

 

 

لطفا به اشتراک بگذارید: