مشروح اخبارشامگاهی سیمای آزادی ـ دوشنبه
۱-کارزارنوروزی ـ ۷تصویر نگاری کانونهای شورشی
۲-سخنرانی بهمناسبت سالروز میلاد پیشوای انقلابی بذر افشان درتیرهترین زمان – مسعود رجوی ـ نیمه رمضان (دیماه ۱۳۷۷)
مسعود رجوی: امروز میلاد حضرت حسن امام حسن مجتبی بود. افشاگر ارتجاع اموی و در رأس ارتجاع اموی معاویه. واقعیت این است که بزرگترین تحریف، بزرگترین تقلب در تاریخ صدر اسلام مربوط است به برادر و راهبر امام حسین، یعنی حضرت حسن، پیشوا و انقلابی بزرگی که روزگارش خیلی پر فتنه و پر مصیبت بود، چون که در برابر معاویه میجنگید. هم او بود که راهگشای عاشورا و زمینهساز اون بود. اما هنوز که هنوزه برای خود شیعیان هم ناشناخته و در پرده ای از اسرار و ابهام هست.
حضرت حسن در سال سوم هجری بهدنیا آمد، ۱۵رمضان، نیمه رمضان. در سال۵۰، ۵۰ هجری، یعنی به سالهای هجری در ۴۷سالگی بهوسیله معاویه و به تحریک اون مسموم شد و به شهادت رسید. به سال شمسی میشود ۴۵سال و ۲_۳ هفته، کل عمرش. تلاشهای زیادی کردند حتی دوستان و ای بسا دوستان ناآگاه که توجیه کنند نوعی مصلحتگرایانه آنچه را که در تاریخ مشهور به قرارداد صلح، قرارداد صلح بین امام حسن و معاویه بدون اینکه شرایط و تعادل قوای عینی رو بتونن چنان که بود تشریح کنند، توضیح بدند، تا همگان بفهمند که چه خبر بوده و چه گذشته. به این ترتیب حسن بن علی هدفی است برای رگباری از ناجوانمردانه ترین اتهامات و دروغها نه فقط از جانب دشمنانش که انتظاری جز این نیست و نبوده بلکه از جانب دوستان ناآگاه. موقعی که حضرت علی به خلافت رسید اولش که یک هفته نمیپذیرفت. بعد از قضا همونهایی که اول باهاش بیعت کرده بودند، ۶ماه بعد، ۶ماه بعد از بیعت، جنگ جمل رو به راه انداختند. در اون روزگار بهدلیل اینکه قوای مولده در سطح بسیار نازلی بود، یک جامعه بدوی، مادون سرمایهداری، مادون فئودالیزم حتی، درش این دینامیزم وحی و خود پیامبر اکرم بود که اون تغییرات رو ایجاد کرده بود، اون تغییرات طبعاً مبتنی بود بر اهمیت و اصالت عنصر پیشتاز و عنصر رهبریکننده.
اگر نیروی پیشتاز، نیروی رهبریکننده، خودش عیب و علتی برمیداشت، یعنی که از خط خارج میشد، طبیعی است که قدم در مسیر یگانگی و توحید، نفی تبعیض، نفی طبقات، برداشته نمیشد. بلکه به خطا و به انحراف میرفتند. بعد از رحلت پیامبر این، یعنی قدم به انحراف و بعد هم غوطهور شدن در شرک و جاهلیت، ارتجاع خلص، تاریخچه صدر اسلامه با قیمتی کلان برای حضرت علی و امام حسن، امام حسین و شیعیانش.
بخصوص که ثروتهای ناشی از جنگهای توسعهطلبانه، آنچه که حضرت علی باهاش مخالف بود، بزرگ مالکی، غنائم و بردهداری، یک روحیه رفاهطلبانه ایجاد کرده بود در جامعه بهخاطر افزایش تولید با تشدید شکافها و تضادهای طبقاتی. بهاصطلاح موجی ازدگراندیشی توی گیومه ایجاد شده بود بهقول محققین، محققان عرب از جمله طه حسین، علی را هم در اون روزگار کسی میدیدند، راهبری میدیدند که هنوز در بند همون ارزشهای کهنه است، ارزشهای کهنه روزگار پیشروی انقلاب. در حالیکه. تونسته بود یکی از غیرممکنترین غیرممکنها را در اون روزگار محقق بکنه، دو تا امپراتوری بزرگ رو تقریباً بر زمین زده بود، یکی امپراطوری ساسانی در شرقش، ایران، به کلی منهدم شده بود و ایران فتح شده بود، زمینه اش هم در خود مردم ایران بود، بهطوریکه سردار ساسانی برای اینکه سربازا فرار نکنند، اینها را به زنجیر میبست، رستم فرخ زاد در نبرد «ذاتالسلاسل»، یعنی با زنجیر، اینها به هم وصل شده بودند که فرار نکنند. اسلام پیامی بود که به بهترین صورت همون روزگار مردم ایران آن را دریافته بودند، طبعاً بسته به شرایط. بهترین صورت که میگم عطف به شرایط اون روزگار و از اون سلاحی ساخته بودند برای مقابله با امپراطوری ساسانی. به همین دلیل بهسرعت اسلام جای خودش رو باز کرد، بهخصوص اسلامی که مبین و معرفش حضرت علی بود که تبعیض جنسی، تبعیض نژادی، اینها رو نفی میکرد. بنیبشر رو مساوی میشناخت. به این دلیل حضرت علی همیشه محبوب ملتها و ملیتهای تحت ستم بود و همینطور طبقات فرودست. با جنگهای توسعهطلبانه مخالف بود، با تقسیم نامتساوی بیتالمال مخالف بود. پیامش، پیام آزادی و نفی تبعیض و ستم بود.
به همین دلیل اولین جنگی که علیه اش برانگیختند، جنگ جمل بود، یک جنگ طبقاتی بود، و در حالیکه حضرت علی آماده جنگ بود که برود به سمت شام و فتنه معاویه را کور بکنه ناگزیر در وسط راه ۱۸۰درجه تغییر مسیر داد از شام به سمت بصره. اونها ابتدا میخواستند که مدینه را محاصره کنند و دولت علی رو سرنگون کنند، براندازند. بعد دیدند مدینه جای خوبی نیست، سرانجام حوالی بصره رو انتخاب کردند.
وقتی که اون شتر در آخرین مقطع جنگ، شتری که حضرت علی اون رو مثل گوسالهٔ سامری توصیف کرد و بهمین دلیل بعد از اینکه اون رو پی کردند و کشتند، گفت جسدش رو هم سوزوندند و خاکسترش رو به باد دادند. در اطراف شتر۱۷ هزار جنازه بود. جنگی که خوش یمن نبود، چون تابهحال چنین جنگی نبود که طرفین هر دو دعوی اسلام و مسلمانی داشته باشند. از این پیشتر جنگها، جنگهایی که خود پیغمبر درش حضور داشت، واضح بود، جنگ بین. ارتجاع و اسلام، جنگ رو و روشنی بود. اما حالا شرایط اونقدر بغرنج شده بود، مدعی هم ردای مسلمانی به تن داشت و به علی مارک کفر و شرک و ای بسا که نفاق میزد.
در هر حال هنوز شش ماه نشده بود از دولت علی که جنگ جَمل بپا شد. بعد از فیصله قضیه که با پیروزی حضرت علی توأم بود، دیگه به مدینه برنگشت، پایتخت رو کوفه قرار داد. چونکه عراق، کوفه، در معرض امواج نیروهای عصیانگر، شورشی و انقلابی بود، بنابراین مرجح دید که پایتخت رو از مدینه به کوفه بیاره که این تصمیم بسیار شجاعانه و انقلابی بود، از کسی هم غیر از علی بر نمیاومد. چونکه مدینه خیلی تقدس داشت، شهر پیغمبر بود. اما او ترجیح داد که مدینه رو با همه سوابقش و با همه امتیازاتی که داشت رها بکنه و در کوفه مستقر بشه. در کانون نیروهای شورشی، عصیانگر و انقلابی و همچنین برای خودمون باید بگم، نزدیکتر به ایران. اما هر چه تلاش میکرد که موج رو برگردونه بهخاطر بغرنج بودن شرایط از یکطرف و همچنین بهخاطر اون بزرگ مالکی و ثروتها و غنائم ناشی از جنگ و بردهداری، مواجه بود با موج بسیار قدرتمند از دنیاطلبی و رفاه طلبی.
چطور که انقلابیون این روزگار قرار میگیرند در برابر بورژوازی اون زمان هم کلمه حالا مهم نیست اما مضمون همان مضمون دنیاطلبانه بود. در حالیکه انقلاب جدید با پیامهای جدیدش تونسته بود امپراطوری ساسانی رو بر اندازه، سرنگون بکنه، در حالیکه تونسته بود قسمتهایی از امپراطوری بزرگ روم رو مضمحل بکنه، جداش بکنه، اما خودش تحت تأثیر دستآوردهای این دو امپراطوری تقریباً از نفس افتاده بود.
در شام، سوریه کنونی، از سالها پیش، تقریباً از بیست سال پیش، معاویه حکومت میکرد. حواسش هم بسیار جمع بود. چهار سپاه نیرومند فراهم کرده بود و درباری بهم زده بود، در حالیکه در اسلام دربار وجود نداشت. اما او مدعی بود که چون در برابر امپراطوری روم قرار داره، همسایه روم هست، میباید که جاه و جلال و زرق و برق دنیویش برای رومیها چشمگیر باشه. در حقیقت بهنام اسلام خط خودش رو میرفت و اسباب امپراطوری خودش رو فراهم میکرد. در زمانی که شورش علیه خلیفه سوم، عثمان، بالا گرفت معاویه سپاهیانش روآورد ولی نیاورد به دفاع از عثمان، چون حواسش جمع بود، خط خودش رو میرفت. بلکه در حوالی مرزهای شامات نگه داشت بعد اومد پیش عثمان و گفت که من سپاهیانم آماده اند اگر بگی بیایند. عثمان هم دستش رو خونده بود گفت تو دروغ میگی. چون قضیه روشنتر از این حرفها بود. گفت به این دلیل تو خودت میخواهی که به کام دل خودت برسی و اینها بهانه است. حالا اما حضرت علی میباید معاویه رو که با حزب سیاسی خودش در رأس اشرافیت اموی خواب بلعیدن دنیای اسلام رو میدید پس براند. اما معاویه هم سفت و سخت پشت اسلام سنگرگیری کرده بود، خودش رو هم کاتب وحی معرفی میکرد و از موضع اسلام تهاجم سیاسی و نظامی و تبلیغاتی میکرد به حضرت علی. شش ماه بعد از جمل، خود جمل شش ماه بعد از روی کار آمدن حضرت علی بود، ناگزیر حضرت علی میباید به جنگ با معاویه رو میآورد. جنگ بزرگ صفین ۱۱۰ روز طول کشید. در طول این ۱۱۰ روز ۹۰ بار، ۹۰ دور، جنگ انجام شد. ۱۲۰ هزار نفر معاویه آورده بود. از تمامی اون ثروتهای به یغما رفته، تحت نام اسلام، حضرت علی سپاهش ۹۰ هزار نفر بود، در صحرای صِفین که در خاک سوریه واقع هست، حوالی شهر رقه، دو سپاه درگیر شدند، ۴۵ هزار معاویه کشته داد، ۲۵ هزار شهدای علی بود، مجموعاً ۷۰ هزار خونی که معاویه ریخت، یعنی یا کشت، شهید کرد از این سو، از اردوی علی یا به کشتن داد از افراد خودش، ۷۰ هزار.
بعضاً میگویند که با زخمی هایی که بعداً از دست رفتند صفین یکصد هزار کشته داشته. در حالیکه از بابت نظامی حضرت علی دست بالا رو داشت، اما سرانجام با حیله ارتجاعی که معاویه اندیشید و عمروعاص، یعنی بر سر قرآنکردن. بر سر نیزه کردن قرآنها، تونست در سپاه شقه بیندازه، در سپاه علی.
در حالیکه جنگ رو باخته بود بعد از نود دور درگیری در ۱۱۰روز. از اینجا فتنه خوارج یا خارجی گری بلند شد، سطحی ترین برداشت، قشری ترین و خارجی ترین نوع برداشت از اسلام. علی ابتدا تن به حَکمّیت نمیداد، بعد ناگزیرش کردند و بعد ابو موسی اشعری که از قبل در کوفه حکومت داشت، قبلاً و معاویه خوب اون رو طی این مدت ساخته بود علی رو عزل و معاویه رو نصب کرد. حکمّیتی که طبعاً مورد قبول حضرت علی نبود، اما این فتنه خوارج یک خونریزی داخلی بود، هر چقدر هم که حضرت علی تلاش میکرد جنگ رو سمت و سویش رو برگردونه به سمت خود معاویه، همون رفاه طلبی و بهخصوص اینکه حضرت علی در این جنگها، از جمله جنگ جمل، دو چیز رو که خیلی انگیزه داشتند برایش نهی کرده بود، مجاز نکرده بود، غارت و غنیمت رو، انگیزه ای برای جنگ باقی نمیگذاشت. چون در جنگ جمل گفت غنیمت و غارت نداریم. محققان از جمله طه حسین مصری میگوید که هر چقدر که علی دعوت میکرد به جنگ، عین جملهاش رو میخونم:
«سرانشان از حیلهگر دروغزن تا راستگوی ایشان بهانه میآوردند. پای پیش نهاده به وی» _ یعنی به علی_ «میگفتند پیکانها تمام شده، شمشیرها شکسته، نیزهها را کندی گرفته» _ یعنی فشنگ نداریم، تفنگ هم نداریم_ «پیکانها تمام شده، شمشیرها شکسته، نیزه ها را کندی گرفته. ما را به شهرمان بازگردان تا کمی بیاساییم، ساز و برگ نو کنیم، سپس با تو بسوی دشمن رهسپار گردیم». چون که برخلاف رسم رایج حضرت علی کسی رو به اجبار وارد اردوگاه جنگیش نمیکرد. میخواست که جنگ آگاهانه و داوطلبانه باشه.
در چنین شرایطی بود که حضرت علی ترور شد و چه چیز بهتر از این برای معاویه، او نهم بهدست اشقی الاشقیای زمان، یکی از خوارج. پس شش ماه بعد از اینکه روی کار اومد، جمل بود. شش ماه بعدش صفین، از توی صفین خوارج در اومدند. یکسال بعد، یکسال بعد از صفین، در همینجا، نقطهای در نهروان، نقطهای بین بغداد و استان واسط، سرانجام با خوارج مصاف داد و اونها رو منکوب کرد و بعد هم که خودش رو «ابن ملجم» ترور کرد. در بیست و یکم رمضان سال ۴۰، امام حسن که اون موقع ۳۷ ساله بود، به خلافت نشست. از این تاریخ، یعنی از بیست و یک رمضان تا ربیع الاول، حدود شش ماه، شش ماه قدری کمتر، دورهٔ بسیار پرفتنهای است، چون حضرت حسن بهشدت تلاش میکنه که یک سامان جنگی پدید بیاره، یک دستگاه جنگی و کار حضرت علی رو تمام کنه با معاویه. در این شش ماه فراز و نشیب خیلی زیاد هست، درگیریها خیلی زیاده، حوادث خیلی زیاده، چند تلاش هست برای ترور خود امام حسن به تحریک معاویه. روز اول با اتکاء به ثَقَلِین، حدیث پیغمبر، سعی میکرد اول نیروهای خودی رو روشن کنه که بحث چی هست. چون فی الواقع ابهام زیاد بود، سطح آگاهی و دانش بسیار پایین، یک کسی مثل سعدبن ابی وقاص، فاتح ایران، به کمک حضرت علی نیامده بود. حضرت علی فرستاد دنبالش، گفت تا وقتی که شمشیرم شروع به صحبت نکنه بگه حق با تو است یا با معاویه من نمیآیم. چون طرفین هر دو به ظاهر مسلمون، هر دو به ظاهر دعوی اسلام و پیامبر، از جهاتی شبیه به جنگی که شما با خمینی و رژیمش پیش بردید. سعی میکرد نیروی خودی رو حضرت حسن اول آگاه بکنه، طبعاً وسایل ارتباطی امروز نبود، پس کار شاق و طاقتفرسایی پیش رویش بود. طرف مقابلش هم معاویه بود که از سال بیستم، بیست هجری، حاکم بوده در شام در رأس ارتجاع و اشرافیت اموی. اونقدر غارت کرده و چپاول کرده و جنگافروزی کرده و پول بهدست آورده و سپاه عوامل مادی و عینی تماماً به نفع او هستند. حالا معاویه هست با حضرت علی که ترور شده و امام حسنی که بر جای او نشسته. شروع کرد یک به یک آدمها رو، افراد رو، خریدن و نفوذ کردن در صفوف مقابل، صفوف این جنبش. بهعنوان مثال حاکم حضرت علی در فارس «زیاد» بود. «زیاد» که معلوم نبود پدرش کی هست، زیاد بن ابیه. بهش میگفتند «زیاد» بچه باباش، زیاد بن ابیه. یک مردی بود بسیار کاردان، با عرضه، متهور، جسور، فرماندار حضرت علی بود در فارس. اون میخواست این رو بخره. اول با تهدید وارد میشد، نامه مینوشت سراپا تحقیر، فحش و تهدید. وقتی که «زیاد» مرعوب نشد این بار از در تطمیع وارد شد، با پول، با رشوه، با وعده مقام، دعوتش به شام. یکبار حتی معاویه خواهر خودش رو فرستاد که حجابش رو جلوی این برداشت و گفت تو برادر منی، گفت از کجا میدونی؟ گفت بابام خبر داده. چون این «زیاد» معلوم نبود باباش کیه، گفت برادرمی، زیاد ابن ابیه بعد «ابن زیاد» هم که پسر این هست. چون میخواست که پایههای حاکمیت حضرت حسن رو بزنه. از این پیشتر که قدرت نظامی داشت، قدرت سیاسی داشت معاویه، حزب سیاسی اموی رو داشت در مقابل شیعه و دستگاه حضرت علی، سرانجام وقتی که «زیاد» در هم شکست، فرو ریخت و پیش معاویه آمد رسماً اون رو برادر خودش خطاب کرد، یعنی به این قیمت. یعنی منبر درست میکردند، می رفتند رویش، صحبت میکردند بعد روایت و حدیث و از اینطور چیزها جعل میکرد بلکه اثبات کنه که «زیاد» پسر پدر اوست، یعنی پسر ابوسفیان. حالا با داستانهایی، با ماجراهایی عجیب و غریب. مورد دیگه مال یکی از فرماندهان امام حسن به نام حکم کندی که با چهار هزار نفر بهعنوان مقدمه سپاه امام حسن فرستاده بودش به همین استان الانبار، معاویه ۵۰۰هزار درهم بهش داد با وعده حکومت یکی از ولایتهای شام و نیمه شب این موجود هم با ۲۰۰ نفر از قوم و خویشهای خودش و هر کی رو که تونسته بود با خودش همراه کنه پیوستند به معاویه. بعد از اون حضرت حسن یکی رو از قبیله بنی مراد فرستاد به انبار، باز هم معاویه با ۵۰۰ هزار درهم و بعدی که فرمانده سپاه بود، سپاه امام حسن، عبیدالله بن عباس اون رو هم با یک میلیون درهم، اون هم شبانه پیوست. یعنی تعادلقوا اینچنین بود. کسانی نبودند که مثل صدر اسلام در ابعاد کلان بتونن جلوی ارتجاع، جلوی شرک و جاهلیت بایستند، مرعوب نشند یا تطمیع نشند....ادامه دارد
۳-جان باختن دو هموطن بر اثر سیل در استان یزد
بهدنبال بارندگیهای روز دوشنبه ششم فروردین و وقوع سیل در ییلاقات استان یزد، در تفت یک خودرو در آب غرق شد و دو هموطن جان باختند.
همچنین بارش باران در یاسوج، مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد موجب جاری شدن سیل، طغیان روخانهها، و آبگرفتگی معابر عمومی شهر شده است. سیل یاسوج همچنین به برخی از منازل مسکونی و ساختمانها و تأسیسات فنی خسارت وارد کرد و باعث قطعی برق در برخی مناطق شد.
۴-شلیک پاسداران خامنهای به کولبران در مرزهای بانه و نوسود قتل یک کولبر زحمتکش کرد
روز یکشنبه پنجم فروردین ۱۴۰۳ با شلیک پاسداران جنایتکار خامنهای به جمعی از کولبران در مرزهای بانه و نوسود، یک کولبر زحمتکش کرد بهقتل رسید و یک کولبر دیگر مجروح شد.
۵-زاهدان ـ قتل دو برادر سوختبر بلوچ با شلیک مزدوران خامنهای
به گزارش رسانههای محلی روز یکشنبه ۵ فروردین یک سوختبر بلوچ به نام اسماعیل صالح نژاد که چند روز پیش توسط مزدوران جنایتپیشه خامنهای در منطقه پوگی حاجی آباد در محور زاهدان مورد شلیک مستقیم قرار گرفته و مجروح شده بود، جان باخت. برادر وی نیز روز شنبه چهارم فروردین جانباخته بود.
۶-میرجاوه ـ هلاکت یک سرکرده نیروی انتظامی
به گزارش خبرگزاری نیروی تروریستی قدس شامگاه یکشنبه یک سرکرده نیروی انتظامی در یک درگیری مسلحانه در منطقه مرزی میرجاوه در استان سیستان و بلوچستان به هلاکت رسید.
۷-تحولات جنگ در منطقه ـ ۶فروردین ۱۴۰۳
به گزارش خبرگزاری فلسطینی وفا بمبارانها و عملیات نظامی اسراییل در مرکز و جنوب نوار غزه، دهها کشته و مجروح دیگر بر جای گذاشت. این حملات مناطق شرق شهر رفح، شهرک حـَمـَد در خان یونس و نواحی اطراف شهر غزه را شامل شده است.
بهگفتهٔ وزارت بهداشت فلسطین در غزه در روز دوشنبه، آمار قربانیان حملات اسراییل طی ۲۴ساعت گذشته ۱۰۷تن و آمار مجروحان ۱۷۶نفر بوده است. شمار کل قربانیان تاکنون به ۳۲ هزار و ۳۳۳ فلسطینی کشته و ۷۴ هزار ۶۹۴ تن مجروح رسیده است.
رویترز با انتشار فیلمی خبر داد: روز دوشنبه با هدف قرار گرفتن غیرنظامیانی که در غزه منتظر دریافت کمک بودند، توسط سربازان اسرائیلی، تلفات بیشتری به فلسطینیان این منطقه وارد شد. تصاویر دریافتشده مجروحانی را نشان میدهد که در فاصله دور، روی زمین افتادهاند.
در همین حال خبرگزاری فرانسه از تداوم درگیریهای بین نیرویهای اسراییلی و حماس از جمله در اطراف دو بیمارستان غزه در روز دوشنبه خبر داد و افزود: «یک هفته است نیروها و تانکهای اسراییلی بیمارستان شفا. را محاصره کردهاند و بهتازگی بهسمت بیمارستان امل هم رفتهاند»...
شورای امنیت ملل متحد روز دوشنبه با تصویب قطعنامهیی، خواهان برقراری آتشبس فوری میان اسراییل و حماس و آزادی فوری و بدون قید و شرط همه گروگانها شد.
این قطعنامه که توسط موزامبیک از طرف۱۰ عضو شورای امنیت ارائه شده بود، با ۱۴ رأی مثبت از ۱۵ عضو شورای امنیت و یک رأی ممتنع آمریکا، به تصویب رسید.
قطعنامهٔ مصوب شورای امنیت بر نیاز فوری به گسترش جریان کمکهای بشردوستانه به غزه و حفاظت از جان غیرنظامیان در کل نوار غزه تأکید میکند.
آنتونیو گوترز، دبیرکل ملل متحد در جریان سفر به اردن در یک کنفرانس خبری گفت: اجماع بینالمللی روبه افزایشی وجود دارد تا به اسراییل بگوییم آتشبس لازم است و حمله به رفح به یک فاجعه انسانی منجر میشود.
کاملا هریس، معاون رئیسجمهور آمریکا در مصاحبه با تلویزیون ای.بی.سی، نسبت به عواقب حمله زمینی اسراییل به شهر رفح هشدار داد و آنرا یک اشتباه بزرگ نامید.
وی گفت: من نقشهها را بررسی کردهام. جایی برای رفتن ساکنان رفح وجود ندارد. ما در مورد ۱.۵ میلیون آواره صحبت میکنیم که به آنها گفته شده به آنجا بروند. بنابراین بهوضوح روشن ساختهایم که هر گونه حرکت نظامی در رفح یک اشتباه بزرگ است».
امانوئل ماکرون رئیسجمهور فرانسه در تماس تلفنی با نخستوزیر اسراییل به آتشبس فوری و پایدار در غزه فراخوان داد و نگرانی عمیق خود را نسبت بهعملیات ارتش اسراییل در بیمارستان شفا ابراز کرد.
کاخ الیزه در بیانیهٔ خود دربارهٔ این تماس نوشت: امانوئل ماکرون بار دیگر مخالفت قاطع خود را با حملهٔ اسراییل به رفح ابراز کرد. وی خاطرنشان کرد که جابهجایی اجباری جمعیتها، طبق قانون بینالملل یک جنایت جنگی است و آینده غزه فقط میتواند در چارچوب یک دولت آتی فلسطینی و تحت مسئولیت دولت فلسطین تعیین شود. رئیسجمهور همچنین اعلام شهرکسازیهای جدید توسط اسراییل را قاطعانه محکوم کرد»...
در بیانیهٔ کاخ الیزه همچنین آمده است: «رئیسجمهور به نخستوزیر اسراییل از قصد فرانسه برای ارائه پیشنویس قطعنامهیی به شورای امنیت جهت درخواست آتشبس فوری و پایدار اطلاع داد. راهحل دو کشوری تنها راهحلی است که میتواند نیازهای امنیتی اسراییل و خواستههای مشروع فلسطینیان را برآورده کند.
وزیر خارجه آلمان در آستانه سفر به خاورمیانه طی بیانیهیی ضمن هشدار نسبت به وضعیت وخیم انسانی در غزه تأکید کرد: فقط یک آتشبس فوری بشردوستانه که به یک آتشبس دائمی منجر شود میتواند امید برای صلح را زنده نگه دارد. مذاکرات دوحه باید سرانجام به موفقیت برسد.
تایمز اسراییل روز دوشنبه در گزارشی از روند مذاکرات اسراییل و حماس در دوحه نوشت: یک مقام اسراییلی میگوید در حال حاضر شانس رسیدن به یک توافق ۵۰-۵۰ است.
این منبع بهنقل از دیگر مقامات رسمی اسراییل افزود اسراییل مایل است در ازای آزادی ۴۰ گروگان زن و کودک اسرائیلی، در اولین مرحله آتشبس ۶ هفتهیی، ۸۰۰ اسیر فلسطینی را آزاد کند.
واشنگتنپست گزارش داد: «وزیر دفاع اسرائیل. و یک هیأت جداگانهٔ اسراییلی در این هفته در واشنگتن بهسر میبرند، این در حالی است که دولت بایدن به اسراییل فشار میآورد به شهر جنوبی رفح در غزه حمله نکند»...
۸- جمعی از بازنشستگان مخابرات و تأمین اجتماعی در تبریز، سنندج، بندرعباس، اهواز و مریوان در اولین تجمع خود در سال جدید در اعتراض به پرداخت نشدن مطالباتشان و علیه چپاول و غارتگری رژیم آخوندی تجمع کردند.
هم مجلس هم دولت ظلم میکنند به ملت
نه مجلس نه دولت نیستند به فکر ملت
۹- رئیسی جلاد در جلسهیی با کارگزاران دولتش، ضمن تکرار آمارها و دعاوی دروغ رشد اقتصادی، بهنحو مضحکی مدعی شد که ابر پروژه و طرح دولت او ایجاد و ارتقای اعتماد و امید در مردم است!
رئیسی-گردهمایی مدیران-۱۴۰۳۰۱۰۶-۰۸۳۰
رشد اقتصادی داریم رشد تولید داریم رشد نقدینگی کنترل شده تورم کاهشی شده ...و آقایان محترم و خانمهای گرامی وحدت و انسجام در کشور بسیار مهم است هم در دولت هم در مجلس هم در تمام دستگاهها و نهادها در کشور وحدت و انسجام بسیار مهم است مطلقاً گرفتار حاشیهسازی نشوید نشاط سیاسی لازم است اما نزاع سیاسی هرگز نشاط سیاسی برای کشور لازم است اما نزاع سیاسی اما تخریب اتهام که شایسته نظام اسلامی نیست هرگز نباید باشه این چیزیست که برکت کار را به تعبیر رهبری فرزانه انقلاب از بین میبره.. ...و اما ابر پروژه و طرح دولت ایجاد و ارتقای اعتماد و امید در مردم است این ابر پروژه ما ابر پروژه دولت عبارت است ارتقا اعتماد مردم و امید مردم وقتی میگیم مردم یعنی تمام آحاد جامعه تمام آحاد جامعه شهر و روستا اینها باید اعتمادشون به امیدشون روز به روزافزون بشه....
۱۰- یک کارشناس حکومتی اعتراف کرد کشوری که در ۱۰ ماه رکورد تورم ۴۳ درصد را در کارنامه دارد، نمیتواند نرخ ارزی باثباتی داشته باشد.
در همین مدت، تراز تجاری کشور هم منفی ۱۴ میلیارد دلار شده است. تراز تجاری منفی، رشد ۲۳ درصدی نقدینگی و تورم ۴۳ درصد، بحرانزاست.
۱۱- در جریان جنگ گرگها، سایت حکومتی دیدهبان ایران با عنوان یک سند جدید از باغ ۱۰۰۰میلیاردی صدیقی و پسران نوشت:
سؤال اینجاست که اگر آقای صدیقی مدعی است که در جریان سوءاستفاده جواد عزیزی و جعل امضای خودش و بقیه شرکا قرار گرفته و در تاریخ ۴ آذر هم برای این کار مجمع عمومی هم تشکیل دادهاند، چرا درست ۱۵ روز از تاریخ ادعایی، پا شده و با همان کسی که به ادعای خودش سوءاستفاده و جعل کرده، بهمحضر رفته و با او و پسرش بهعنوان مدیران مؤسسه پیروان اندیشههای قائم، معامله کرده و باغ را به مؤسسه منتقل کرده است؟