شوق آزادی
به هر کوچه تکثیر ما را ببین
فرا رفتن شعلهها را ببین
در آیینه پاشیده شد خون ما
صف سرخ بیانتها را ببین
فقط آنکه میجنگد او زنده است
که از شوق آزادی آکنده است
بهاران بپرس از شقایق چه کرد
که نامش به هر قصه پاینده است
راه پشت سر با خون بسته شد
تنها پیش رو را بنگرید
بیرون رفته ترس از دلهای ما
از دیوار شبها بگذریم
ببین شبنم نور و آگاهی است
که بنشسته بر روی یاران ما
ببین دشمن از ما چه ترسیده است
که میلرزد از تک سواران ما
حقیرانه خالی کند کینهاش
به وحشت به سنگ مزاران ما
راه پشت سر با خون بسته شد
تنها پیش رو را بنگرید
بیرون رفته ترس از دلهای ما
از دیوار شبها بگذریم
از دیوار شبها بگذریم