گرامی باد سالگرد انقلاب ضد سلطنتی مردم ایران

گرامی باد

سالگرد انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران

مسعود رجوی

دانشگاه تهران  -  ۴بهمن ۱۳۵۷

من نیامدم اینجا که روند خودبه‌خودی قضایا را فقط ستایش کنم، ما نیامدیم که آنچه رو که هست و فقط هست تأیید کنیم، لختی هم باید به آن اندیشید که چه چیزی باید باشد، و چه چیزی هم نباید باشد. آیا ما میخوایم نسل ملعونی باشیم، نسل نفرین شده‌یی باشیم که فرصتها را از دست دادند. پیروز باد انقلاب دموکراتیک ایران.

سخنرانی آزادی، فلسفه انقلاب سخنرانی دانشگاه تهران ـ دیماه۱۳۵۸

تجمع امروز ما اساساً یادآوری و تذکار فلسفه انقلاب یعنی آزادی است. و کیست که نداند فلسفه هر انقلاب راستین در هرکجای جهان دریک‌کلام باز هم آزادی است.

 

آینده انقلاب - سخنرانی مسعود رجوی در دانشگاه تهران ۱۰بهمن۱۳۵۸

مگر ما چه کردیم جز تحمل رنج و اسارت، ولی بگذارید تأکید بکنیم، وای به روزی که تصمیم بگیریم، مشت را با مشت و گلوله را با گلوله پاسخ بدیم.

مسعود رجوی - رشت ۱۴ اسفند ۱۳۵۸

تا قله پیروزی نهایی ما آن جاودان آتش را هرگز اجاقش را سرد نخواهیم داشت، اگر لازمِه که خونهایمان برایش نثار بشوند، بگو بشوند، ما باز هم بیشتر و بیشتر شهدایی تقدیم خواهیم کرد تا این آتش مقدس هر چه شعله گیرتر بشه... آتش آزادی

مسعود رجوی در دومین سالگرد انقلاب ضدسلطنتی

قیام بهمن در هدف موضعی خود که همانا ساقط نمودن رژیم شاه بود موفق و به تمام خصوصیات یک قیام پیروزمند آراسته بود

اولاً: بر اوج موج انقلابی و خروشان تمام خلق استوار بود

ثانیاً: درست در نقطه‌ٔ چرخش کیفی سیر تاریخی انقلاب یعنی حداکثر گسستگی در نیروهای دشمن و حداکثر پیوستگی در صفوف خلق، پدید آمد

ثالثاً: پیشروترین اقشار و طبقات مردم  در آن به‌طور همه‌جانبه شرکت داشتند و به‌رغم همه‌ٔ بلندگوهایی که در خیابان گوش را کر می‌کردند که «هنوز اجازه‌ٔ جهاد مسلحانه داده نشده»  قیام را تا قله‌ٔ یک قیام مسلحانه ارتقاء دادند

اما افسوس!

افسوس که به‌دلیل انحصارطلبی و سیاست ”تفرقه و نفاق“ در زمینه‌ای از عقب‌ماندگی تاریخی  آن قشر اجتماعی که اکنون رو آمده و مسلط شده رشته‌های وحدت یکی پس از دیگری گسست

سؤال: در آستانه سومین سال انقلاب می‌خواهیم به تحلیل سیاستها و گروه‌های مختلف سیاسی بپردازیم.

آیا اصولاً می‌توان آنچه را که در ایران به‌وقوع پیوست، با همه معیارها و موازین انقلابی به‌معنی دقیق کلمه «انقلاب» نامید؟ چون گاهی اوقات تأکیدهای خاصی وجود دارد که به‌جای «انقلاب» از کلمه «قیام» استفاده کنند.

جواب: دقیقاً نمی‌دانم، و از خود انقلابیون یا نیروهایی که روی بکار بردن کلمه‌ٔ «قیام» تأکید خاصی دارند، نشنیده‌ام که منظورشان از این تأکید مشخصاً چیست؛ و شاید و به‌احتمال‌قوی، پرهیز از بکار بردن کلمه «انقلاب» نوعی اشاره یا تأکید بر ضعف تشکیلاتی و فقدان رهبری متشکل سازمان‌یافته و انقلابی در اوج گرفتن جنبش باشد؛ که در این صورت می‌خواهند بر فقدان یک حزب یا سازمان انقلابی سراسری، که می‌باید کنترل اهرم‌های جنبش را در دست داشته باشد، تأکید کنند.

ولی ما (مجاهدین) ضمن تأیید همه‌ٔ این حقایق (که بارها نیز به‌تصریح یا تلویح در موارد مختلف از آنها صحبت کرده‌ایم)، ازنقطه‌نظر انقلابی هیچ منعی در بکار بردن کلمه انقلاب نمی‌بینیم؛ و اگر می‌بینید که گاه در صحبت‌های سازمان کلمه‌ٔ قیام بکار برده می‌شود، ضمن تأکید بر حقایق فوق بیشتر به‌خاطر تأکید بر جنبه‌ٔ «عصیانی و شورشی» توده‌های مردم در نقطه اوج انقلاب در روزهای ۲۱بهمن به بعد است. یعنی قیامی که کاملاً در هدف موضعی خود که همانا ساقط نمودن رژیم شاه بود، موفق و به تمام خصوصیات یک قیام پیروزمند آراسته بود چرا که:

اولاً: بر اوج موج انقلابی و خروشان تمام خلق استوار بود.

ثانیاً: درست در نقطه‌ٔ چرخش کیفی سیر تاریخی انقلاب یعنی حداکثر گسستگی در نیروهای دشمن و حداکثر پیوستگی در صفوف خلق، پدید آمد.

ثالثاً: پیشروترین اقشار و طبقات مردم در آن به‌طور همه‌جانبه شرکت داشتند، و حتی چنانکه می‌دانیم، نگذاشتند به‌طوری‌که صاحبان جدید قدرت می‌خواستند، تحول، مسالمت‌آمیز پیش برود. بلکه آن را به‌رغم همه‌ٔ بلندگوهایی که در خیابان گوش را کر می‌کردند که «هنوز اجازه‌ٔ جهاد مسلحانه داده نشده. . ». ، تا قله‌ٔ یک قیام مسلحانه ارتقاء دادند. فقط شبکه‌ٔ پلیسی _نظامی و مراکز _استراتژیک دشمن را (البته در چند شهر مهم) از هم درید، بلکه حتی به نقطه‌ٔ ماکزیمم، یعنی عالی‌ترین و متکامل‌ترین نوک پیکان یک قیام توده‌یی _ انقلابی دست‌یافت که همانا «مجازات مستقیم عناصر خائن توسط توده‌ٔ مردم» در تعدادی از شهرها بود (اگر چه به‌فوریت هر چه‌تمامتر جلو این روند را گرفتند، تا مبادا سررشته‌ٔ کارها از دست در برود و به دست انقلابیون بیفتد)، یعنی قیام با هنرمندی انقلابی کامل، عمل کرد یعنی با رعایت همه اصول اساسی تاکتیکی، یعنی با درآمیختن حداکثر تفوق روحی با حداکثر تهور و آمادگی برای دادن همه گونه قربانی، بدونی کمترین هراس از مرگ.

لنگرورود عنصر مسلحانه به‌رغم عدم تجویز جهاد!

خوشبختانه پتانسیل و استعداد عظیم انقلابی، کاری را که به‌رغم آقایان می‌باید محقق می‌شد، محقق نمود. بله، اراده‌ٔ رزمنده و مسلح خلق در حرکت گروهی از فرزندان دلیرش تجلی کرد.

بله همافرها کبریت را کشیدند، جرقه‌ای در نیروی هوایی درخشید و سپس انفجار عظیم به‌وقوع پیوست، و از آن حریق‌ها برخاست و به بسیاری جاهای دیگر نیز سرایت کرد.

پس فی‌الواقع امواج آتش‌فشان سرکش انقلاب ایران، به تمام معنی آن‌چنان خیره‌کننده است که در تمام نسل‌ها و تاریخ آینده به یاد خواهد ماند. خلاصه تا آنجا که به درون جامعه و پتانسیل انقلابی آن برمی‌گردد، انقلاب مشروطیت در برابر انقلاب بهمن سخت کوچک می‌نماید و لذا ضعفهای تشکیلاتی- رهبری، هرگز نباید ما را به کوچک داشتن خود آن برانگیزد.

حتی بگذارید بگویم که این قیام و یا این انقلاب، در طول تاریخ انقلابات جهان نیز کم‌نظیر است. میلیون‌ها مردمی که هر روز و هر شب در سراسر کشور برمی شوریدند، میلیون‌ها زن و مرد ازجان‌گذشته‌ای که پیوسته در راهپیمایی حضور می‌یافتند، میلیون‌ها آدمی که تقریباً با دست‌خالی، یکی از بزرگ‌ترین ماشینهای جهنمی نظامی وابسته را واژگون کردند، میلیون‌ها انسانی که متحد و متفق حاضر بودند که چون تنی واحد بجنگند و بمیرند و... ، به‌راستی این را چه می‌شود نامید؟!

بگذارید این نکته را روشن کنم که «انقلاب» عظیم ما، نه مرده و نه خاکستر شده. به‌عکس، جریان دائماً عمیق شونده و روشنگر خود را، به‌رغم همه‌ٔ خاکسترهایی که بر سرش ریخته‌اند، هر روز و هر ساعت در هر کوی و برزن و در داخل هر کلاس و هر خیابانی و هر خانه و هر خانواده، دارد ادامه می‌دهد.

اما افسوس! افسوس که به‌دلیل انحصارطلبی و سیاست“ تفرقه و نفاق“، در زمینه‌ای از عقب‌ماندگی تاریخی آن طبقه و قشر اجتماعی که اکنون رو آمده و مسلط شده، رشته‌های وحدت یکی پس از دیگری گسست.

۲۲بهمن۱۳۷۶

و خوشا مقاومتی که تا امروز نگذاشته خمینی و رژیمش تمامی نیروهای آزاد شده در انقلاب ضدسلطنتی را منهدم و نابود بکنند. مقاومتی که نگذاشته مردم و تاریخ ایران ننگ تسلیم در برابر غاصب و دزد بزرگ قرن رو پذیرا بشوند - غاصب حق حاکمیت مردم ایران و دزد بزرگ رهبری انقلاب ضدسلطنتی. ‌می‌خواهم بگم که انقلاب عظیم مردم ایران بهش خیانت شده توسط خمینی و دار و دسته‌اش اما نه مرده و نه خاکستر شده. ‌

مقاومت به کوری چشم آخوندها شعله‌های سرکش تسلیم‌ناپذیری و انقلاب را همیشه فروزان نگه داشت تا روزی که انشاءالله، ارتش آزادی دست در دست تمامی مردم ایران بساط رژیم دجال و ضدبشر و طومار حیات ننگینش را در هم بپیچد.

سپاه پاسداران ارتجاع

ابزار اصلی حفظ نظام ولایت فقیه

مسعود رجوی-۲۲ بهمن ۱۳۷۷

تا این رژیم هست هیچ چیز حل نخواهد شد

نه شاه و نه خمینی، نه رفسنجانی و نه خاتمی و نه خامنه‌ای، هیچ‌یک هیچ‌کدام نتوانستند و نخواهند توانست در الگوها و استراتژیهای ارتجاعی و وابسته‌گرایانه، ایران را از مدار عقب‌ماندگی بیرون بکشند. بعکس بر عقب‌ماندگی می‌افزایند. چون که خودشون دقیقاً خودشون نخستین مسئولان فاجعه هستند.

در رژیم آخوندها و هر فرد و جریان و سیاستی که بخواهد آن را حفظ کند، هیچ راه‌حلی پیدا نمی‌شود برای انبوه مصائب ملت ایران هیچ راه‌حلی متصور نیست...

تا این آخوندها بر‌سر کار ند، کمترین کمترین قدمی برای کم شدن از ابعاد چپاول و ابعاد ویرانگری و غارتگری برداشته نخواهد شد.

دشمن کیه دشمن ملت ایران کی بوده؟

حاکمیت آخوندی رژیم آخوندی. فرق نمی‌کند این یکی‌اش یا آن یکی‌اش چون که سگ زرد برادر شغاله بحث هم بحث یک‌سال ودو سال وده سال نیست

اینها دشمن هستند اینها مانع هستند اینها سد تکامل جامعه ایران هستند اینها غاصب حقوق مردم ایران هستند و در رأسش غصب حق حاکمیت مردم ایران این دشمن. .. حاکمیت از آن خود مردم ایران است. خوب تا وقتی که ما دشمنمان برایمان حاکم است چطور می‌شود انتظار داشت دردهای ملتمان التیام پیدا بکنه. پیشرفت و توسعه اقتصادی او نهم توسعه پایدار متصور نیست. بدون برقراری آزادی، بدون حاکمیت مردمی، ‌بدون عدالت بدون دستگاه سالم قضایی، غیرممکن است. این جاست که میرسیم به سرچشمه سیاسی مشکلات اقتصادی و اجتماعی.

همه می‌دانند که فجایع ناشی از حکومت آخوندی، از جمله فاجعه اقتصادی، قبل از هر چیز ناشی از سیاست ارتجاعی و ضدایرانی این رژیم است و بنابراین راه‌حلش هم از سرنگونی دشمن ضد‌بشری و استقرار تنها جایگزین دموکراتیک و میهنی می‌گذرد

تمرکز قدرت سیاسی و مذهبی و مشروعیت ناشی از یک انقلاب عظیم مردمی در خمینی، اضافه بر پشتوانه ارتجاعیش که به‌درازای تاریخ ایران و اسلام بود، آن چنان نیروی «مهیب‌» و مخربی ایجاد کرد که آخوندها نه‌تنها به‌سلطه ابد‌مدت بر مقدرات مردم ایران فکر می‌کردند، بلکه حتی خواب احیای امپراطوری و خلافت مذهبی در سرتاسر دنیای اسلام را دیده بودند.

دیکتاتوری ولایت فقیه یک دیکتاتوری نظامی‌ـ‌پلیسی است. و این سپاه پاسداران ابزار حفظ نظام ولایت فقیه است که این رژیم عمدتاً به آن متکی است. پس سپاه پاسداران ارگان محوری اعمال قهر و سرکوب نظامی است. لنگر

اما دینامیسم یعنی موتور محرک سپاه یعنی روح حاکم بر آن صدور ارتجاع و جنگ‌طلبی مبتنی بر نظریه ولایت جهانشمول است.

می‌دانیم که سپاه پاسداران در هیأت ارتشی با تسلیحات سنگین ودارای نیروی هوایی و دریایی و قدرت موشکی، در همان جریان جنگ ۸ ساله شکل گرفت. واین هم که گفتم ابزار اصلی اعمال قهر نظامی و وسیله اصلی حفظ نظام ولایت فقیه هست دلیلش روشن است چون که سپاه در هرکجا درتظاهرات مردم در خیزش شهرها در هرکجا، از مشهد تا قزوین و شیراز و اسلامشهر، همیشه حاضر به یراق است برای سرکوب و اصولاً از طریق قرارگاههای مختلف خود شهرها را کنترل می‌کند.

هم‌چنان‌که با برگزاری انواع و اقسام مانورهای شهری سعی در کنترل فضای اجتماعی می‌کند واین‌که نگذارد فضای باز سیاسی ایجاد شود و مهار از دست نرود. پس سپاه ابزار اصلی اعمال قهر و سرکوب نظامی است.

۷۵درصد مانورهای سپاه هم ، توسط سپاه شهری یعنی اون «نیروی مقاومت بسیج»، اساساً تحت عنوان «دفاع شهری» برای تمرین مقابله با ارتش آزادیبخش و سرکوب حرکتها و اعتراضات مردمی صورت می‌گیرد. وقتی که خمینی می‌گفت «اگر سپاه نبود، کشور هم نبود» منظورش همین نقش محوری سپاه پاسداران بود در حفظ نظام ولایت از جهات مختلف .

ضمنا سپاه از روز اول، تضمین ارتش در برابر هر گونه کودتای محتمل هم بوده است. بگذریم که دوایر سیاسی‌ـ‌عقیدتی در این سالیان همه تغییرات مطلوب خودشون را در ارتش تحت‌امر وارد کردند

 

شیخ و شاه از بابت ارتجاع و واپسگرایی

از بابت مردم‌ستیزی و آزادی‌کشی

دوقلو و همزاد همدیگرند

شاه می‌گفت که سایه خداست و سلطنت موهبتی الهی است

که در ابنای ذکور او نسل بعد از نسل جریان پیدا می‌کنند

و بعد از آن هم پسرش هم ولیعهد و ولایت‌عهد است

مسعود رجوی ـ ۲۲بهمن ۱۳۷۹

آن بار، شاه که عرصه را تنگ دید، ادامه "مأموریت ضدتاریخی خودش" را به‌شیخ سپرد و رفت، تا که خرابکاریها و جنایتهای نکرده او را هم تکمیل کند.

در یک طرف، دیکتاتوری مفلوک ولایت فقیه به‌حضیض درماندگی و ضعف و تشتت درونی دچار است، و جز با تشدید دم‌افزون سرکوب و اعدام قادر به‌ادامه حیات نیست. در طرف دیگر، مردم به‌جان آمده، به‌جان آمده ازبیداد آخوندها بسا بیشتر از رژیم شاه، از رژیم آخوندی منزجزند و با قیامهای مستمر خود‌انگیخته و همین‌طور با مقاومت درخشان و سازمان‌یافته، به‌چیزی کمتر از سقوط تام و تمام این رژیم و به‌چیزی کمتر از جایگزین دموکراتیک یعنی استقرار آزادی و حاکمیت مردم، راضی نمی‌شوند.

بله اصل دعوا، بر سر آزادی و حاکمیت مردم به‌معنای واقعی کلمه است. همان چیزی که شهیدان انقلاب ضدسلطنتی، مشترکاًً به‌خاطرش بر چوبه‌های دار وتیرباران بوسه زدند.

همان چیزی که مردم ایران از زن و مرد و پیر وجوان، مشترکاًً به‌خاطرش به‌میدان آمدند و با گذار از سرفصلهای خونین، . مثل قیام تبریز و مثل ۱۷شهریور و مثل روزهای تعیین‌کننده ۲۱و۲۲بهمن سال ۵۷، سرانجام دیکتاتوری دست‌نشانده سلطنتی را سرنگون کردند.

همان چیزی که شیخ و شاه هرگز و هیچگاه با آن سرسازگاری نداشتند و ندارند.

آخر، شیخ و شاه از بابت ارتجاع و واپسگرایی، از بابت مردم‌ستیزی و آزادی‌کشی، دوقلو و همزاد همدیگرند

شاه می‌گفت که سایه خداست و سلطنت موهبتی الهی است که در ابنای ذکور او نسل بعد از نسل، جریان پیدا می‌کنند و بعد از آن هم پسرش هم ولیعهد و ولایت‌عهد است.

شیخ هم روی دست شاه بلند شده و می‌گوید ولایت و سلطنت مطلقه از آن اوست. ولی‌خداست، خلیفه پیغمبر و نایب امام زمان است.

پیام مسئول شورای ملی مقاومت

به‌مناسبت بیست‌و‌سومین سالگرد انقلاب ضدسلطنتی

۲۲ بهمن ۱۳۸۰

بعد از اون آتش‌بس تحمیلی در جنگ ضدمیهنی، ‌خمینی برای حفظ نظام به خط و امضای خودش همه مجاهدین زندانی را «محکوم به اعدام» کرد و با الگو برداشتن از اجداد مسلکی خود ابن ملجم ابن زیاد و آخوند شمربن ذی‌الجوشن، نوشت:

«رحم بر محاربین ساده‌اندیشی است. ‌قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظام اسلامی است. امیدوارم با خشم و کینه امیدوارم با خشم و کینه نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمایید. ‌آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند "اَشِدّاءُ‌علی الکفار"‌باشند …»

بعد هم در پاسخ به سؤال رئیس قضاییه خودش در مورد تعیین‌تکلیف زندانیانی که اصلاً هنوز محاکمه نشده بودند به دادگاه نرفته بودند و زندانهایی که حبسشون یا مقداری از حبسشون کشیده بودند و محکوم شده بودند، ‌خمینی اضافه کرد:

«در تمام موارد فوق، یعنی حتی اونهایی که محاکمه نشده‌اند اونهایی که محاکمه شدند حکم گرفتند و زندانشون رو به اتمامه یا حتی تمام شده در تمام موارد فوق... ‌ هر کس در هر مرحله، اگر بر سر نفاق باشد، مجاهد مقاومی اگر باشه حکمش اعدام است. سریعاً دشمنان اسلام را نابود کنید... سریعاً!- روح‌الله الموسوی الخمینی».

از اطلاعیه ارتش آزادیبخش شماره ۸ اول خرداد۹۷

وقتی رود خون شهیدان آزادی به جوشش می‌آید،

وقتی مردم ایران برای آزادی و رهایی از دیکتاتوری دجال دینی قیام می‌کنند،

و وقتی قیام بر شعبدهٔ «اصلاح‌طلب و اصول‌گرا» نقطهٔ پایان می‌گذارد،

تشت رسوایی مماشات و استمالت از بام‌ِ سیاست بین‌المللی فرو می‌افتد؛ استراتژی و سیاستها تغییر می‌کند.

سرنگونی و برقرار کردن دموکراسی و حاکمیت جمهور مردم البته کار مردم ایران و ارتش آزادی است. بر اساس اصل «کس نخارد پشت من» آنرا هرگز و هیچگاه از کس دیگری جز خلق محبوب و فرزندان رشیدش نخواسته‌ایم.

از اطلاعیه ارتش آزادیبخش شماره ۹ – ۴تیر ۹۷

در این راستا چگونه می‌توان شعله‌های قیام را به یکدیگر گره زد تا آتشفشانی برانداز و بنیان‌کن بپا شود؟

پاسخ در «هَمَه‌ با هم» باسمه‌ای خمینی در جریان انقلاب ضدسلطنتی نیست. منظور او «همه با من» بود.

اتحاد و همبستگی، در میدان عمل برای سرنگونی استبداد دینی موضوعیت پیدا می‌کند و محک می‌خورد.

این به‌گونه‌یی درون‌جوش و قانونمند، صفوف را تصفیه و از شیخ و شاه، از استبداد و وابستگی، و از فرصت‌طلبی و میوه‌چینی و موج‌سواری، پالایش می‌کند.

اینچنین، طلای نابِ وحدت از بوتهٔ آزمایش در میدان عمل عبور می‌کند والا سره از ناسره هیچگاه تمیز داده نخواهد شد.

بنابراین پاسخ پیشتاز، جنگ ِ صد برابر و شورشگری حداکثر است. آن‌قدر که دشمن را به عقب‌نشینی وادار کند. آن‌قدر که بند از بند رژیم بگسلد.

 

گرامی باد سالگرد انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران ـ ق۲

 

گرامی باد سالگرد انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران ـ ق۳

 

گرامی باد سالگرد انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران ـ ق۴

Picture2 

 

 

لطفا به اشتراک بگذارید: