از دروغ ساخت یک میلیون مسکن تا واقعیت تلخ حاشیهنشینی
سالهاست که در حکومت آخوندی تهیهٔ مسکن در کلانشهرها به مشکل جدی برای مردم تبدیل شده و هر سال این مشکل حادتر و بحرانیتر شده؛ اما اکنون بحران مسکن از کلانشهرها گذشته و به شهرها و شهرستانهای کوچک هم رسیده است.
اکنون در کوچکترین شهرها هم اجارهبها آنقدر بالاست که بخش عمدهٔ سفرهٔ کارگران را میبلعد و به سختیهای زندگی میافزاید.
روز ۲۹ آبان ۱۴۰۲ روزنامه حکومتی دنیای اقتصاد نوشت اجارهبهای مسکن در شهرهای کوچک بهسرعت افزایش مییابد.
علت چیست؟
مهاجرت اجباری ساکنان شهرهای بزرگ به شهرهای کوچک در گریز از اجارهبهای مسکن در تهران و دیگر کلانشهرها.
مهاجرت اجباری هموطنان روستایی به شهرها پس از نابودی زندگی در روستاهای کشور!
به این مشکلات خالی شدن روستاها را به دلایل مختلف اضافه کنید.
تخلیهٔ ۳۳هزار روستا که منجر به حاشیهنشین شدن ۱۱میلیون از مردم این روستاها در حاشیهٔ شهرهای کوچک بزرگ بوده.
روزنامه حکومتی شرق هم روز ۱۵ آبان ۱۴۰۲ مینویسد: طبق آماری وزارت کشور طی سالهای گذشته، بیش از ۲۰۰۰ روستا از سکنه خالی شدند. آماری هم نشان میدهد که جمعیت حاشیهنشین شهرهای ایران در یک دوره ۳۰تا ۳۵ ساله از ۶۰۰ هزار نفر به بیش از ۲۵ میلیون نفر افزایشیافته. اینها فاجعه است؛ هم از نظر ملی، هم از نظر فرهنگی، هم از نظر اقتصادی
این تنها گوشهیی از واقعیت است. در سالهای گذشته آمار ۲۸میلیون حاشیهنشین هم توسط کارشناسان و رسانههای حکومتی منتشر شده این در حالی است که حداقل ۳میلیون خانهٔ خالی در کشور وجود دارد که دستکم ۱۲میلیون نفر را میتواند از بحران بیسرپناهی برهاند؛ اما این خانههای خالی متعلق به بانکها و شرکتهای حکومتی است که احتکار میکنند و با کسب درآمد از این روش زندگی میلیونها نفر از مردم ایران را به حاشیهنشینی تبدیل کردهاند. این است راهکارهای اقتصادی حکومت آخوندی و بهطور مشخص دولت آخوند رئیسی.
این است فاصلهٔ واقعی میان دروغ ساخت یکمیلیون مسکن تا واقعیت تلخ حاشیهنشینی