استراتژی قیام و سرنگونی- سلسله آموزش برای نسل جوان در داخل کشور مسعود رجوی ۳۰دی ۱۳۸۸
خمینی برای مهار کردن مجدد اوضاع و به تصویب رساندن قانون اساسی ولایت فقیه در ۱۲ آذر ۵۸، درست یک ماه قبل از آن، در روز ۱۳ آبان به گروگانگیری در سفارت آمریکا مبادرت کرد. هدف چنانکه بارها سردمداران رژیم و دستاندرکاران درجهٔ اول گروگانگیری گفتهاند، از دور خارج کردن مجاهدین و لیبرالها یعنی دولت بازرگان و در بنبست قرار دادن آنها در برابر دست پخت خبرگان در آستانهٔ رفراندوم قانون اساسی ولایت فقیه بود. خمینی با دجالیت گروگانگیری را «انقلاب دوم» خواند تا در زیر پوشش «ضداستکباری» و «ضدامپریالیستی»، به ثبت دادن دیکتاتوری دینی در قانون اساسی بعد از انقلاب ضدسلطنتی، تحتالشعاع قرار بگیرد و کسی نتواند در برابر آن به مخالفت برخیزد و سینه سپر کند. کارکرد دجالگرانهٔ شعار «مرگ بر آمریکا» برای فاشیسم دینی آنقدر حیاتی و تعیینکننده بود که حتی همین آقای میرحسین موسوی در مقام نخستوزیر خمینی تا شهریور سال ۶۷ یعنی پس از آتشبس و پس از قتلعام زندانیان سیاسی هشدار میداد «در شرایط جدید و بعد از جنگ باید بسیار دقت کنیم اهداف و شعارهای انقلاب نباید تغییر کند». زیرا «شعار مرگ بر آمریکا … مهمترین ابزار برای مقابله با گروههای کمونیستی، مائوئیستی و منافقین بود و شعار مرگ بر آمریکا بیش از دستگاههای اطلاعاتی در از بین بردن این گروهها نقش داشته است» (جمهوری اسلامی - ۱۲ شهریور ۶۷).
اما مجاهدین بیدی نبودند که به این بادها بلرزند. درست ۱۰ روز بعد از گروگانگیری و یک روز قبل از پایان کار خبرگان ارتجاع در سال ۵۸، مجاهدین در روز ۲۳ آبان در یک تلگرام فوری، با خبرگان ارتجاع اتمامحجت کردند و با مشخص کردن مواردی که باید وارد قانون اساسی شود، نوشتند:
«در این میهن نسل مشتاق و بخون نشستهای چشم انتظار است که حتی با صرفنظر کردن از نحوهٔ انتخاب و ترکیب گروهی آقایان و طول مدت قانونی وکالتشان (یکماه)» چنانچه این موارد «در نص قانون مراعات نگردد، از دادن رأی مثبت به آن معذور» هستند. تحریم رفراندوم قانون اساسی ولایت فقیه بمثابه نفی آشکار اصل ولایت فقیه از سوی مجاهدین بهعنوان نیروی اصلی اپوزیسیون و مخصوصاً بهعنوان تنها نیروی جنگنده انقلابی با ایدئولوژی اسلام در روزگارشاه، برای خمینی بسیار سوزناک و دردآور بود. مهمترین مواردی که مجاهدین بر آن انگشت گذاشتند که باید در قانون اساسی وارد شود و برای خمینی تلخ و گزنده بود، عبارت بودند از:
- «تصریح حاکمیت مردم که جملگی خلیفه و جانشین خدا در زمیناند و اراده خود را تنها از طریق یک مجلس و یک قانون واحد انقلابی و اسلامی بیان میکنند»
- «اداره و تصدی کلیهٔ امور کشور از طریق شوراهای واقعی»
- «اعادهٔ حقوق همهٔ ملیتها و اقوام مبنی بر تعیین سرنوشت و ادارهٔ کلیه امور داخلیشان در چارچوب تمامیت ارضی خدشهناپذیر کشور»
- «تضمین آزادی همهٔ احزاب و گروهها تا مرز قیام مسلحانه که تنها معنی واقعی کلمهٔ چند پهلوی“ توطئه ”است»
بله، خمینی کور خوانده بود. پاتک مجاهدین در قدم بعد تشکیل و تأسیس میلیشیای مردمی در برابر سپاه پاسداران ارتجاع بود. بعدها رژیم، چریکهای نیمه وقت مجاهدین را ۵۰۰ هزار تن برآورد میکرد.