به‌یاد مرجان شورشگر و آتش‌افروز در سالگرد جاودانگی‌اش

به‌یاد مرجان شورشگر و آتش‌افروز

در سالگرد جاودانگی‌اش

ببین سر سبز و خوشرنگ و برومندم ببین پربرگ و پر شاخو تنومندم اگر‌چه زخمی از کین تبرداران ولیکن ریشه در خاکم چنین ام من شکوهمندم

مرجان: سلام به اشرف و دلاوران ظلم ستیز مستقر در این دژ آزادی ستان.

گیرم چو باد هرزه شبگرد با های وهوی نعره مستانه در گذر باشد با صبح روشن پرترانه چه می‌کنید؟ چه می‌کنید؟

گیرم که میزنید گیرم که می‌برید گیرم که می‌کشید با رویش ناگزیر جوانه چه می‌کنید؟

مرجان: به‌زودی به‌دست پرتوان ارتش آزادی و کانونهای شورشی و قیام‌آفرینان ملت بزرگ ایران شاهد پیروزی را در آغوش می‌کشه

هشت ماه توی او انفرادی بودم از اونجا منو بردند توی بند عمومی که من با بچه‌های گل مجاهدین از نزدیک دیگه باهاشون ارتباط برقرار کردم و دیگه خودتون می‌دونید که...

سلام می‌کنم به سردار بزرگ شیر همیشه بیدار

 الآن دلم می‌خواد که یه ترانهٴ دیگه بخونم یه ترانه‌یی که بیشتر به‌دلم می‌چسبه. اسم این ترانه هست منم می‌خوام اشرفی‌باشم. امیدوارم که اشرفیها بپذیرن اینو از من که من هم اشرفی باشم.

لطفا به اشتراک بگذارید: