سخنرانی سفیر لینکلن بلومفیلد – معاونت پیشین وزیر امور خارجه آمریکا
متشکرم. خب ظهر بخیر متشکرم، خانم سامی، برای آن معرفی خوب. درود به دوستانمان از سازمان جوامع ایرانی آمریکایی. درود به قانونگذاران اینجا در کاپیتول هیل و کارکنان حرفه ای. از خدمات شما متشکرم. و از کسانی که قبلاً خدمت کردهاند، از جمله همکاران برجستهام در میز جلو، تشکر میکنم. ایستادن در کنار شما باعث افتخار است. و به کسانی که ممکن است پیام خانم رجوی ، شورای ملی مقاومت، مجاهدین خلق، و مردم شجاع ایران را که برای دفاع از حقوق خود میایستند بشنوند، به شما درود میفرستم. خوشحالم که امروز اینجا هستم. نوروز مبارک! امروز وظیفه من این است که جایزه افتخار را بدهم به کسیکه در مورد آنچه در چهار دهه گذشته با رژیم و مقاومت رخ داده است، از همه راستگوتر بوده است
نامزدها دولتها هستند، از جمله دولت خودمان، و دولتهای غربی، رسانهها، از معتبرترین رسانهها در اینجا، در بریتانیا، در اروپا و جاهای دیگر، یا آنهایی که از رژیم انتقاد میکنند، دانشگاهیان، برخی فمینیست ها که در مورد توانایی جابجایی حجاب کمی عقب تر صحبت می کنند و اینکه چرا این کار مجاز نیست و شاید سلطنت را به ایران برگردانند، یا شورای ملی مقاومت، سازمان مجاهدین خلق، سازمان جوامع ایرانی امریکایی و همه حامیان در این اتاق. از جمله قانونگذارانی که از قانونی که سناتور لیبرمن به آن اشاره کرد حمایت می کنند.
و این جایزه به شما، شورای ملی مقاومت، سازمان مجاهدین خلق، سازمان جوامع ایرانی امریکایی، و حامیان آنها در کنگره و ایالات متحده تعلق می گیرد. تبریک می گویم.
بگذارید به شما نشان دهم که چرا این درست است. کمربندها را محکم کنید. من خیلی سریع حقایقی را بررسی می کنم که آنچه را که گفتم توجیه می کند. این مردم، شما آن را حتی امروز می شنوید. شما ۴۰ سال است که آن را شنیده اید. بنابراین این یک تهمت علیه مجاهدین خلق است. آنها آمریکایی ها را در دهه ۷۰ نکشتند. نقش کلیدی در بحران گروگان گیری چطور؟ خوب شنیده اید که به خمینی کمک کردند تا سفارت آمریکا را نگه دارد. و ما در مورد اینکه چگونه آنها رقیب بودند نوشته ایم.
چگونه نخست وزیر به نشانه اعتراض استعفا داد. طرفدار مصدق، بازرگان بود . آنها در تضاد بودند. بگذارید برای شما از نیویورک تایمز ۱۴ ژوئن سال ۱۹۸۰ بخوانم. این در تهران است. شما به من بگویید که آیا مجاهدین خلق رجوی در بحران گروگانگیری به خمینی کمک کردند یا خیر. دیروز در اینجا نبردهای سنگینی بین اعضای مجاهدین خلق، بزرگترین گروه مخالف چپ ایران و حامیان مسلمان بنیادگرای آیت الله روح الله خمینی درگرفت. هواداران خمینی دیروز در حالی که می خواستند به زور وارد ورزشگاهی شوند که مجاهدین خلق در آن تجمع داشتند، فریاد می زدند " مرگ بر منحرف" و موضع آقای رجوی چه بود؟ خوب، جمعیت در راهپیمایی او با ریتم شعار می دادند ، ما مبارزه را دنبال خواهیم کرد. آقای رجوی پاسخ داد بله، مبارزه تا پیروزی ادامه خواهد داشت، تعداد شهدای ما هر میزان که باشد. آشنا به نظر می رسد. برای چه به ما حمله می شود؟ سخنران ادامه داد. ما مسلمانان خوبی هستیم. به ما می گویند که در جمهوری اسلامی زندگی می کنیم اما در محاصره چماقدارها و تروریست ها هستیم. قانون اساسی اساساً همه آزادی ها را تضمین می کند، اما دسترسی ما به روزنامه، رادیو، تلویزیون و مجلس ممنوع است.
می شنوید؟ آقای رجوی پرسید. خطاب او به حزب اللهی ها بود . آنطور که شما ادعا می کنید ما نه کمونیست هستیم و نه طرفدار شوروی. ما برای آزادی و استقلال کامل ایران می جنگیم. شما مسلمانان مرتجعی هستید که در پوشش اتهاماتی که به ما می زنید، سعی می کنید به امپریالیسم غرب خدمت کنید. میتوانم ادامه دهم. این نیویورک تایمز ۱۹۸۰ است. این حقیقت است. آنها درگیر بحران گروگانگیری نبودند و از آن حمایت نمی کردند. آیا آنها مارکسیست بودند؟ خب، من شرط می بندم که اکثر افرادی که این اتهام را تکرار می کنند که مارکسیست هستند، هرگز مانند من به عنوان یک دانشجوی کارشناسی در هاروارد که در حال مطالعه توسعه سیاسی بودم، مارکس را مطالعه نکردند. اما کسی که واقعاً به علاقه مسعود رجوی به مطالعه مارکسیستی نابرابری توجه کرد، استاد دانشگاه سیراکیوز مرساد بورژه بود. ۱۹۹۶. رجوی گسترده ترین تفسیر انتقادی خود را برای معرفت شناسی ماتریالیستی مارکسیستی ذخیره می کند. این گروه نسبت به اصول فلسفی مارکسیسم بدبین باقی ماندند و دکترین اصلی ماتریالیسم تاریخی را رد کردند که کمی پیچیده می شود. بر اعتقادات به وجود خدا وحی، زندگی پس از مرگ، روح، نجات، سرنوشت، تعهد مردم به این اصول ناملموس استوار بود. پس رجوی مارکسیست نبود. مجاهدین خلق یک گروه مارکسیستی نبودند.
آنها هرگز دفتری در یک کشور مارکسیستی نداشتند. اما اوه مجله تایم، ۲ آبان ۱۳۶۰. چه کسانی به تهران آمدند؟ گروه های کا.گ.ب که تعدادی از آنها توسط آیت الله خمینی دعوت شده بودند. چرا؟ برای کمک به آنها پس از شروع حکومت وحشت در سال ۱۹۸۱ که پروفسور ماروین زونیس از دانشگاه شیکاگو از آن به عنوان یک کمپین کشتار دسته جمعی یاد کرد. من مطمئنم که افراد ۴۰ گروه مختلف اویاک بستگانی داشتند که زندانی، شکنجه و کشته شدند. و به همین دلیل است که بسیاری از آنها به آمریکا آمدند و بسیاری از آنها عمر خود را برای این هدف سپری کرده اند. پس چه کسی مارکسیست بود. این سازمان مجاهدین خلق نبود. آیا آنها در کنار صدام جنگیدند؟ ما قبلاً همه اینها را رد کرده ایم. من استدلال خواهم کرد که خمینی جنگ را با تلاش برای ادعای نیمی از عراق و سرنگونی صدام حسین آغاز کرد. اما مهم نیست. نکته این است که وقتی صدام در سال ۱۹۸۰ حمله کرد، مجاهدین خلق به جبهه دویدند و از کشورشان دفاع کردند. بسیاری اسیر شدند. آنها تا سال ۱۹۸۹ آزاد نشدند. آنها متحدان صدام حسین نبودند. آنها حتی تا اواسط سال ۱۹۸۶ هم آنجا نبودند.
آنها هرگز دوشادوش عراقی ها نجنگیدند و کاری به کردها و شیعیان نداشتند. تنها شاهد آن، تلاش برای عملیات پرچم دروغین برای سرزنش مجاهدین خلق به خاطر کارهایی است که ایرانی ها علیه کردها انجام می دادند. آنها در کنار صدام نجنگیدند. در مورد پول چطور؟ چند بار شنیدیم؟ این همه پول برای این تجمعات عظیم در اروپا را از کجا می آورند؟ این پول از کجا آمده است؟ آیا این سازمان سیا است؟ آیا موساد است؟ نه، باید سعودی ها باشند. یک دقیقه صبر کنید. این صدام حسین است که میلیاردها دلار به آنها داده است. گوش کنید، این رویداد از تلویزیون ایران پخش خواهد شد. آن شبکه از سال ۲۰۰۴ تاکنون هر سال دو همیاری برگزار کرده است. این افراد موفق در غرب به جز 15 سالی که مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت در لیست تروریسم قرار داشتند، آشکارا و دائماً از آنها حمایت کرده اند. رژیم بسیار باهوش بود که از ارسال پول به آنها جلوگیری کند. اما حمایت بزرگی از کل ایرانیان در تبعید وجود دارد.
درضمن پسر شاه رضا پهلوی فقط یک کلمه در این مورد بگویم. نیویورک تایمز گزارش داد که خانواده او در زمان انقلاب دو تا چهار میلیارد دلار از ایران خارج کردند. مردم، حامیان او خواهند گفت که همه چیز در دادگاه ها بسته شده است. اما خودش گفت که حدود ۶۲ میلیون دلار دارد که در سال ۲۰۲۳ حدود یک چهارم میلیارد است. چقدر از آن به ایران برگشته است؟ چه مقدار از آن برای حمایت از قیام تلاش کرده است؟ به جرأت می گویم صفر. بنابراین بیایید نگاه کنیم که دولت ایالات متحده چگونه این موضوعات را توصیف کرده است. در ۱۹۸۵. یکی از همکاران برجسته من، دستیار وزیر امور خارجه، دیک مورفی، در برابر کمیته فرعی مجلس نمایندگان در مورد اروپا و خاورمیانه، کمیته لی همیلتون شهادت داد. او در پایان آن اظهار نظر تحقیرآمیزی درباره مجاهدین خلق کرد. رئیس همیلتون گفت، ببخشید ، این موضوع برای چه بود؟ و وزیر مورفی گفت، خوب، کارکنان من گفتند که در پایان باید چیزی بگویم. جالب است. خوب، حالا می دانیم که اتفاقی که افتاد چه بود. این اتهامات علیه مجاهدین شرط چهارم از ماجرای سلاح در برابر گروگانها بود و از لیست امتیازهایی که قرار بود به رژیم ایران داده شود. این گزارش کمیسیون تاور است. این شرط عبارت بود از یک اطلاعیه رسمی برای نام بردن از سازمان مجاهدین خلق به عنوان تروریستی و مارکسیستی، صدور بخشنامه ای به کنگره و تمامی بنگاه ها و مؤسسات آمریکایی و غیره. یعنی این اتهامات را برای رژیم ایران و به دستور آنها وارد کردند
۱۹۹۷: آنها در لیست تروریسم قرار گرفتند. اکنون می دانیم که هیچ گاه از قبل به FBI گفته نشده بود. بعد از این اتفاق به خود مدیر نیز گفته شد. هیچ پرونده ای وجود نداشت که منجر به این نامگذاری شود. این کاملاً یک ژست به دولت خاتمی بود که به تازگی آمده بود. سفیر بولتون از این موضوع خوشحال خواهد شد، زیرا دو سال قبل از آن شورای ملی مقاومت وجود غنی سازی مخفی نشان داده بود . بنابراین، دو سال بعد، دیپلماسی دیوانهوار در تلاش برای رسیدن به توافق بود. و این یک بخشنامه آژانس بین المللی انرژی اتمی به تاریخ ۲۶ نوامبر ۲۰۰۴ است. این بخشنامه می گوید صرف نظر از پیشرفت در موضوع هسته ای، سه کشور اتحادیه اروپا(آلمان و انگلیس و فرانسه) و ایران عزم خود را برای مبارزه با تروریسم، از جمله فعالیت های القاعده و سایر گروه های تروریستی مانند مجاهدین خلق تایید می کنند. آنها همچنین حمایت مستمر خود از پیشرفت در عراق را تایید می کنند. واقعا؟ این جالب است زیرا حتی یک سال قبل در عراق، تک تک اعضای مجاهدین خلق که در کمپ اشرف در عراق بودند، توسط یک گروه بین سازمانی متشکل از هفت سازمان مجری قانون و عدالت جنایی از واشنگتن بازجویی شده بودند.
تک تک افراد. و سابقه آنها آنقدر تمیز بود که آمریکا با همه قرارداد بسته بود. این سرلشکر جفری دی میلر است. ۲۱ ژوئیه ۲۰۰۴، همزمان با این بیانیه، می نویسم که به هر فردی که در کمپ اشرف زندگی می کند، به رسمیت شناختن آنها به عنوان افراد حفاظت شده تحت کنوانسیون چهارم ژنو و آنرا تبریک می گویم. این شناسایی به تسریع تلاش های سازمان های بین المللی برای استقرار آنها و غیره کمک می کند.
وزارت امور خارجه تأیید کرد که آنها هرگز در طول آن درگیری ستیزه جو نبودند. با این وجود، دولت آمریکا و اروپایی ها آنها را تروریست می خواندند. حالا ببینید، من وقت گذاشتم و ۱۹ سال گزارش سالانه درباره تروریسم را مرور کردم. و تنها باری که آنها حقیقت را گفتند گزارش سال ۲۰۰۵ بود که در آن گفتند یک عنصر مارکسیست از گروه مجاهدین خلق به قتل چند تن از مشاوران امنیتی شاه در ایالات متحده قبل از انقلاب اسلامی کمک کرد. خب جالبه که سال بعد ناپدید شد و دیگر تکرار نشد. اما آنها اعتراف کردند که این یک گروه انشعابی بود. مجاهدین خلق رجوی نبود . بنابراین در سال ۲۰۰۶ ما گزارش سالانه را داریم. اجازه دهید یک اسلاید دیگر را در اینجا نشان بدهم. به آن عکس نگاه کنید. این به شما ایده میدهد که چه احساسی داشتم وقتی داشتم این گزارشهای تروریسم را میخواندم، به اطلاعات واقعی نگاه میکردم، و سپس خطی مانند این را در گزارش سال ۲۰۰۶ پس از مشارکت آن در انقلاب اسلامی ۱۹۷۹، یعنی سازمان مجاهدین خلق میخواندم. این گروه به سرعت مورد توجه مردم ایران قرار گرفت. یعنی ۵۰۰۰۰۰ نفر در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ به فراخوان مسعود رجوی به خیابان آمدند . تظاهرات مشابهی در شهرهای سراسر کشور برگزار شد.
حتی در سال ۲۰۲۳، من و شما هنوز این صداها را می شنویم که شیطان سازی مسموم علیه شورای ملی مقاومت، مجاهدین خلق و خانم رجوی را تکرار می کنند . پس بیایید فقط نگاهی بیندازیم. منظورم این است که آیا واقعا فکر می کنید که سناتور بزرگ و فقید جان مک کین، نماینده وقت کنگره ، در سال 1984 حاضر بود نامه ای به مسعود رجوی بنویسد و بگوید تلاش های شورای ملی مقاومت برای پایان دادن به وحشیگری در ایران واقعا قابل ستایش است؟ و از شما و هموطنانتان به خاطر شجاعت در تلاشتان تجلیل می کنم. امید همه آمریکایی ها برای ایران بهتر با شماست. ۱۹۸۴ جان مک کین. آیا واقعا فکر می کنید که سناتور تد کندی از ایالت من، که این اتاق زیبا به نام او نامگذاری شده است، در سال ۱۹۸۴ حاضر بود در نامه ای به مسعود رجوی درباره آمادگی مردم ایران برای تغییر صحبت کند؟
آنها آماده پایان دادن به جنگ مخرب و پرهزینه با عراق هستند، جنگی که در خدمت نابودی آنچه از اقتصاد کارآمد آنها باقی مانده است. آنها آماده پایان دادن به حکومت ترور هستند که طی چند سال گذشته کشور را با شدت فزاینده ای گرفتار کرده است. شما نمی شنوید که سناتور کندی مجاهدین خلق را تروریست بخواند. برای مسعود رجوی می نویسد، مانند رئیس جمهور منتخب بیل کلینتون، که در دسامبر ۱۹۹۲، در یک حالت گذار بود که مردم در اطراف او بودند و مطمئن بودند که هر تماس تلفنی، هر نامه به جای اشتباهی نمی رود. او رئیس جمهور آینده بود و به مسعود رجوی ، مسعود عزیز، در آدرس پاریسش در شمال پاریس نامه نوشت . همه می دانیم کجاست. ما آنجا بودیم و به تخصص او در مورد حقوق بشر ستایش کردیم. و سپس کنگره است. یعنی امروز هم شنیده ایم یکی از اتفاقاتی که می گویند مربوط به سال ۱۹۹۲ است که گویا همه دوستان شما در بسیاری از کشورها به سفارتخانه های ایران حمله کردند و عصبانی شدند. و حتی امروز توسط شخصی که یکی از مقامات اصلی ضد تروریسم بود، این یک حمله تروریستی هماهنگ شده توسط مجاهدین خلق نامیده شد.
راستی اگر به صفحه اول نیویورک تایمز نگاه کرده باشید و من اینجا ندارم، یک هواپیمای اف-4 که کمپ اشرف را بمباران کرد سرنگون شد. آنها ادعا کردند که مسعود رجوی را کشته اند. آنها اشتباه می کردند. ولی این باعث اعتراض جهانی شد. و بنابراین، به جای شیطان جلوه دادن مجاهدین خلق، کنگره ایالات متحده، بسیاری از اعضای کنگره ایالات متحده به پا خاستند. ۲۱۹ عضو در تیر ۹۲ به نفع این گروه. ما متقاعد شده ایم که حمایت از شورای ملی مقاومت به دستیابی به صلح و ثبات برای همه کشورهای منطقه کمک خواهد کرد. همین امر برای ۲۳۰ قانونگذار بریتانیایی و هزاران نماینده پارلمان در 20 کشور جهان بود. پس در تمام مدت حق با شما بوده است. و مطبوعات ما کجا بوده اند؟ و این آخرین قطعه است. آنها به خوبی از مخالفان روسیه، چین، سوریه و برمه گزارش میدهند. ولی ایران؟ ...
مطبوعات آلبانیایی، ژوئیه سال گذشته، گزارش دادند که سرویس امنیتی آنها، SPAC، ۲۰ ایرانی که قبلاً اعضای سابق مجاهدین خلق بودند، توسط SPAC به دلیل جاسوسی در خدمت رژیم ایران تحت بازجویی قرار دارند.
حسن حیرانی یکی از همین هاست به اصطلاح «اعضای سابق مجاهدین»است .ممکن است به سراغ اصلیها هم برویم نیویورک تایمز.
آخرین باری که آنها جرات کردند به نزدیکی مجاهدین خلق بروند۱۶ فوریه ۲۰۲۰ بود. آنها یک نفر را به آنجا فرستادند و تیتر این بود که شورشیان ایرانی در آلبانی مخفی و سپس، بسته به اینکه از چه کسی بپرسید، جهادیهای خلق، دولت در انتظار ایران یا یک فرقه تروریستی دوگانه هستند ..... این مایه شرمساری است. این مایه خشم است..... مطبوعات خود را رسوا کرده اند که به این دیکتاتوری آخوندی اجازه داده اند فیلمنامه آن را بنویسد. این باید متوقف شود. پس قطعنامه نوروزی من دیگر تکرار تبلیغات رژیم نباید باشد. اجازه ندهید کسی برایتان سخنرانی کند. آه، مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت. در ایران هیچ حمایتی ندارند.
آنها در ایران آینده ای ندارند. آنها جایی در آینده ندارند. جالب نیست همه عجله دارند توضیح دهند که مردم ایران از چه کسانی حمایت نمی کنند و آنقدر سریع ادعا می کنند که خانم رجوی و مقاومت در تلاش برای به دست گرفتن قدرت در تهران هستند. این بزرگترین دروغ است. . بیایید به سخنان مسعود رجوی در سال 1359 گوش کنیم. آزادی یک هدیه الهی برای بشریت است. هر کس بخواهد آزادی بحث و نقد را لغو کند، اسلام را درک نمی کند. و این کافی نیست که محاکمه های سرکوب، زندان، شکنجه و اعدام در زمان شاه و ملاها را پشت سر گذاشته باشید. مجاهدین باید از آزمون انتخابات سراسری هم بگذرند. ۱۹۸۰، ۳۱ سال بعد من با بسیاری از دوستانم در پاریس نشسته بودیم که خانم رجوی همین را گفت. او نگفت که ما دولت را به دست می گیریم. او گفت که ما مفتخریم که در یک ایران دموکراتیک در موضع اپوزیسیون وفادار باشیم و شما از همکاران برجسته من در اینجا شنیده اید که این را از نزدیک درک می کنند. آنها متخصصان دموکراسی هستند، که این موضع آنها در تمام مدت بوده است، آخرین باری که من آنچه را که آنها از ابتدا و در طول این دهه ها توصیف کرده اند بررسی کردم، همان تعریف دموکراسی و حکومت مشروع است، همان دلیلی که همه مردم آمریکا در این اتاق برای آن زندگی حرفه ای خود را وقف کرده است. شورای ملی مقاومت تنها صدایی است که برای مردم ایران و آرمان آنها صحبت می کند. بحث حجاب نیست این نیست که آیا آنها می توانند موهای خود را بپوشند، چهار اینچ از جلوی موهای خود را نشان دهند. این در مورد واگذاری قدرت به پسر یک ظالم فاسد مخلوع نیست که اتفاقاً پس از مرگ پدرش خود را پادشاه اعلام کرد. این قیام و آرمان مقاومت سازمانیافته از زمان تأسیس مجاهدین خلق توسط روشنفکران دانشجو در دهه ۱۹۶۰، هرگز برای ایجاد حاکمیت مردمی و رضایت حکومتشوندگان تحت یک روند قانونی قانون اساسی با کنترل و تعادل، درست مانند ما، تزلزل نکرده بود.رضا پهلوی را در کنفرانس امنیتی اخیر مونیخ دیدیم. حامیان او بیرون سالن عکس های پرویز ثابتی را در دست داشتند، نفر شماره دو نیروی مخوف ساواک پدرش، با عنوان، نقل قول، با این عنوان نقل قول میکنم کابوس تروریست های آینده. نمی توانم به شما بگویم که آیا این کار به درخواست شخصی رضا پهلوی انجام شده است یا خیر، ولی مطبوعات حداقل باید بدانند که ایو بونه مشاور فرانسوا میتران در مبارزه با تروریسم یک کتاب ۴۵۰ صفحه ای نوشته است ، بله، شما باید آن را به زبان فرانسه بخوانید. این توضیح می دهد که چطور به ساواک پیشنهاد معامله داده شد: همه چیز را از دست می دهید یا برای ما کار می کنید. و تبدیل به واواک شدند. آنها افرادی را در سراسر اروپا مستقر کرده بودند. آنها این ارتباطات را می خواستند و چهار دهه است که برای آیت الله ها کار می کنند. پس وقتی دیدید یک نفر از ساواک ایستاده و می گوید بله این همان چیزی است که ما می خواهیم و از سر راه من بروید کنار، باید عمیق تر شوید و بفهمید. آیا مردم برای این در ایران جان خود را به خطر می اندازند؟ بنابراین برای نوروز ، وقتی به استقبال این سال نو میرویم، نه تنها باید یک شروع جدید را رقم بزنیم، بلکه نباید اجازه دهیم که برای چهار دهه دیکتاتوری تهران ما را مجبور کند حقیقت را فراموش کنیم، دروغها و تبلیغات را تکرار کنیم و در ترس از توهین به بی قانون ترین بازیگر دولتی جهان زندگی کنیم. مردم ایران به رهبری زنان و دختران ایران زندگی خود را به خطر می اندازند، با ضرب و شتم، گاز سمی، حبس های طولانی مدت و به دار آویخته شدن مواجه هستند. کار ما به شجاعت بسیار کمتری نیاز دارد. حقیقت را مطالبه کنید. اصرار کنید که رسانه ها از تقویت تاریخ دروغین دست بردارند. از دادن مجوز به این جنایتکاران وحشی دست بردارید. یک سال جدید فرا رسیده است.
مردم ایران در شورش آشکار هستند. رژیم درگیر در تهران هیچ مشروعیتی ندارد و باید پاسخگوی جنایات خود در داخل و خارج باشد. همه ما در کنار مردم شجاع و نجیب ایران نقش داریم. و برای این منظور، افتخار من این است که در کنار همه شما باشم. متشکرم.
لطفا به اشتراک بگذارید: