گرانی عید و سفرههای خالی از شور و حال نوروز
در روزهای نوروز، اما تورم افسارگسیخته، گرانی و فروپاشی اقتصادی در ایران آخوندزده، نشانی از نشاط عید در شهرهای میهن ندارد. آنقدر که رسانههای حکومتی هم با تیترهایی چون «قیمتهای میوة شب عید/ رکورددار گرانی»، «گرانی و تورم مهمان ناخواندة» عید، «تلاطم دلار یقة بازار شب عید را گرفت» و... بهآن اذعان میکنند.
روزنامة حکومتی تعادل نیز گزارشی با عنوان «بازار سوت و کور شب عید» نوشته است. این سایت حکومتی مینویسد: «این روزها نه بوی بهار میآید و نه شوق از راه رسیدن نوروز را میتوانی در خیابانهای شهر ببینی... خیابانها شلوغ هستند و مغازهها خالی. کسی سراغ خرید لباس و کفش و... نمیرود، روح عید در جامعه جاری نیست. گرانیهای کمرشکن امان مردم را بریده. خیلیها حتی توان خرید لباس برای فرزندانشان را هم ندارند. هر چه هست تهیه مایحتاج روزانه و تأمین معیشت است که مردم را از گرسنه ماندن رها کند. حقوقها و عیدیها در برابر این ابر تورم کم آوردهاند و نمیتوانند یاری رسان باشند».
گرانی عید، هم فروشنده و هم مردم خریدار حسرت بهدل فضای نوروز
تعادل میافزاید: «بسیاری از مغازهداران از فروش شب عید ناراضیاند، میگویند اصلاً فروشی نداشتهایم، انگار نه انگار که عید دارد از راه میرسد، هیچکس دلخوشی برای این نوروز ندارد، جیبها خالی است مردم همین که بتوانند هزینههای معیشت خود را پرداخت کنند، راضیاند... دستفروشها در حاشیه خیابان فریاد میزنند، مردم میگذرند و میروند، کمتر کسی پای بساط دستفروشها توقف میکند، مغازهها که عملاً خالی از مشتری است، اگر کسی هم داخل میرود قیمتی میپرسد و بعد پشیمان و دست خالی باز میگردد. مادری دستان کودکش را گرفته و او را میکشاند تا کنار هیچ دستفروشی توقف نکند، اینجا اسباب بازی هم میفروشند و کودک دلش چیزی میخواهد و مادر کیفش خالی است. مردم میآیند و میروند، اما کمتر کسی را پیدا میکنی که کیسه خرید به دست داشته باشد، همه سر در گریبان و ناراحت از کنار هم عبور میکنند».
روزنامة حکومتی تعادل در ادامه وضعیت یک مغازهدار را بهتصویر میکشد. تعادل مینویسد: «مرتضی در راسته لباس فروشهای بازار مغازه دارد، روی یک صندلی نشسته و به رفت آمد مردم نگاه میکند، گاهی کسی قدم کند میکند و قیمت لباسی را میپرسد و او هم با بیحوصلگی جواب میدهد. میگویم فروشنده باید خوش انرژی باشد که مشتری جذب کند، با لبخند تلخی میگوید: کدام مشتری، هر کسی برای خالی نبودن عریضه قیمت میپرسد و میرود، مردم الآن بیشتر به فکر خرید مایحتاج خوراکیشان هستند تا به فکر خرید کفش و لباس. مرتضی میافزاید: انگار نه انگار شب عید است، همیشه این وقت سال خیابان پر بود از آدم، مردم میآمدند و میرفتند و خرید میکردند، اما حالا دیگر کسی نمیتواند یک شلوار بچه گانه را با قیمت ۴۰۰هزار تومان بخرد.
ترجیح میدهد با این پول یک کیلو گوشت بخرد. کسی برای خرید لباس و کفش به بازار نمیآید. این فروشنده میگوید: ما هم دست و دلمان به فروختن اجناس نمیرود، معلوم نیست این جنسی را که الآن به این قیمت میفروشیم سال بعد باید به چه قیمتی تهیه کنیم و در مغازه بگذاریم. خلاصه که نه ما دل و دماغ فروختن داریم و نه مشتری پول خریدن».
تعادل مینویسد «حراجی هم فایده ندارد» و حتی «قیمتهای حراج هم به قدری زیاد است که برخی از افراد واقعاً توان خرید ندارند». برای نمونه «برای کارگری که تنها یک میلیون و ۸۰۰هزار تومان عیدی گرفته است خریدن یک مانتو ۲۰۰هزار تومانی هم سخت است. برخی اجناس به قدری بیکیفیت هستند که اصلاً کسی نگاهشان نمیکند».
گرانی عید و لاکچری شدن آجیل
خبرنگار روزنامة حکوتی تعادل در ادامة گزارش خود بهبازار آجیل فروشی میرود و مینویسد: «حتی نگاه کردن به قیمتها هم دود از کلهات بلند میکند، پسته از کیلویی ۵۰۰هزار تومان شروع میشود. تخمه آفتابگردان کیلویی ۱۶۰هزار تومان. تخمه هندوانه کیلویی ۳۰۰هزار تومان، بادام پوستکنده کیلویی ۳۵۰هزار تومان به بالا. قیمت مغز گردو بالای ۴۰۰هزار تومان... خریدها شده ۲۰۰ گرم و ۳۰۰ گرم دیگر کسی کیلویی آجیل نمیخرد. اصلاً صرف نمیکند، خیلیها میگویند دیگر آجیل برای عید نمیخریم».
گرانی عید و نقش مافیا و دلالان حکومتی
روزنامة حکومتی تعادل علت ریشهیی این گرانیهای سرسامآور را کنترل بازار توسط «دلالان» که همان مافیای بازار است عنوان میکند. دلالان نام دیگر «مافیای حکومتی» است که بهویژه در مورد بازار بهبیت خامنهای و افراد دور و بر او، مانند مخبر و حداد عادل وصل هستند.
تعادل مینویسد: «متأسفانه در دلال پروری ید طولایی داشتهایم. الآن دور دور دلالان است، از کفش و لباس بگیر تا خشکبار و گوشت و مرغ. بازار را دلالها میچرخانند و هر چقدر دلشان بخواهد به قیمتها پر و بال میدهند.