بچه شاه علاوه بر ادعای وکالت و نمایندگی اکنون زیر فشار افکار عمومی با یک فقره عقبنشینی تحمیلی نعل وارونه زده و متقاضی شلهقلمکار «سلطنت انتخابی» شده است!
به لاف و گزاف مضحک بچهٔ شاه دیکتاتور و دستنشانده درباره دموکراسی و حقوق بشر در ۲۶دی سالروز اخراج پدرش از ایران
در تلویزیون بقایا و زادگان ساواک شکنجهگر
لعنت بر خمینی و مرگ بر خامنهای که در اثر کثرت جنایتهایشان کاری کردند که حتی بچهشاه هم از ملت ایران طلبکار شده و ارث پدرش را میخواهد!
این در حالی است که مجاهدین هنوز هم آثار شکنجههای شاه را بر بدنهای خود دارند.
لاف در غربت دربارهٔ دموکراسی و حقوقبشر، در شرایطی انجام میشود که ورثهٔ ساواک بهرسم فئودالی بچه شاه را بهنحو مسخرهای هنوز ”شاهزاده“ خطاب میکنند که اهانت آشکار به انقلاب ضدسلطنتی و حاکمیت جمهور مردم ایران است. مردمی که شاه خائن را در روز ۲۶دی ۱۳۵۷ برای همیشه به زبالهدان تاریخ انداختند. شعارهای ”مرگ بر شاه“ تودههای میلیونی مردم را در جریان انقلاب ضدسلطنتی همه میدانند.
امروز هم در جریان انقلاب دمکراتیک نوین، شعار ”مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر“ یک شعار فراگیر برای همه کسانی است که به واقع خواهان سرنگونی رژیم ولایت فقیه و خواهان آزادی و دموکراسی و استقلال هستند
بچه شاه پرسیده است آیا اعضا یا رهبران مجاهدین آمادگی دیالوگ با دیگر نیروهای دموکراتیک را دارند؟ جواب این است که تو را چه به دموکراسی؟
قبل از هر چیز باید دهان خود را از کلمة شاهزاده آب کشیده و سپس جنایتهای دیکتاتوریهای دستنشاندهٴ ارتجاعی و استعماری (شاه و رضاشاه) را یک به یک محکوم کنی.
میلیاردها پول ربوده شده را هم باید به مردم ایران برگردانی.
سپس مرزبندی ملی و تاریخی ایرانیان با شیخ و شاه، ارتجاع و استعمار و مشخصاً دیکتاتوری و وابستگی را قبول کنی.
سپس به ارتباطات دیرین با پاسداران میرسیم و این که گفتی سپاه و بسیج «اولین نیروی تضمینکننده امنیت و ثبات آینده ایران در واقع خودشان هستند» (۲۴آذر ۹۷).
لطفا به اشتراک بگذارید: