تفاوتهای انقلاب دمکراتیک مردم ایران با انقلاب ضدسلطنتی
در انقلاب ضدسلطنتی، جامعهٔ آزادیجو و به ستوه آمدهٔ ایران، شاه را نشانه رفت اما از تهدید دوم یعنی شیخ و راست ارتجاعی غفلت کرد؛ به دو دلیل اساسی:
۱ـ شاه رهبران مجاهدین و فداییها را یا بهشهادت رسانده یا در زندان تا روزهای آخر سقوط خود به بند کشانده بود. در نتیجه حکومت او هیچ آلترناتیوی از نیروهای انقلابی و دموکراتیک نداشت.
۲ـ خمینی چهرهای وجیهالمله و فریبکارانه از خود ساخته بود و بهخصوص در روزهای لمدادن در زیر درخت سیب در پاریس، مواضعی متلون و مبهم اتخاذ میکرد. چنان مینمود که گویا با آخوندهای دیگر فرق دارد و مدافع آزادی بیان و فعالیت زنان است و مارکسیستها را حذف نخواهد کرد.
شاه سرنگون شد ولی جایگزین آن یک جمهوری دموکراتیک نبود، شیخ در غیاب نیروهای انقلابی، رهبری این انقلاب تابناک را به سرقت برد و چهرهٔ دوم استبداد یعنی سلطنت دینی را برقرار ساخت. بهعبارت گویاتر شاه اگر چه از کشور در رفت ولی ولیعهد خود، شیخ را بر ساختار قبلی حاکم کرد. بنمایهٔ استبداد دستنخورده باقی ماند. در این مسیر تصمیم قدرتهای خارجی در کنفرانس گوادلوپ، راه این جایگزینی را هموار نمود.