از پنج مهر تا پنج مهر ـ قیام سراسری مردم ایران
امروز وقتی از قلهٔ تحولات به حماسهٔ ۵مهر نگاه میکنیم، بیاختیار و با احترام در برابر عظمت آن سر تعظیم فرود میآوریم. در شرایطی که خمینی، رژیمش را یککاسه کرده و هر صدای مخالفی را در گلو خفه کرده بود، در روزهایی که نتقکشیدن در برابر دیو تنورهکش استبداد، مساوی با برهنه کردن خون خود بود، در روزهایی که بهنظر میرسید میهن ما به گورستانی خاموش تبدیل شده است، قهرمانانی از متن همین جامعه برخاستند تا کاری کارستان صورت دهند.
آنها مردان و زنانی آهنین و کالبدهایی ریخته شده از بتون مسلح نبودند. آنها مانند اسفندیار یا آشیل، رویینتن نبودند تا خنجر و گلوله و زوبین بر بدنشان کاری نباشد. انسانهایی نبودند که از دیگر کرات آسمانی به زمین فرود آمده باشند، نسل جوشیده از انقلاب ضدسلطنتی یا به عبارت دیگر نسل انقلاب ضدسلطنتی بودند. جرأت و ارادهٔ آنها برخاسته از تصمیمی بود که برای آزادی میهن گرفته بودند. این تصمیم وقتی با یک ایدئولوژی انقلابی گره خورد، آنها را تسلیمناپذیر کرد. آنها با حضور در خیابانها و زد و خورد با مأموران ساواک و نیروهای گارد سلطنتی به چشم دیده بودند که استبداد و سگهای زنجیری آن، چقدر از نیروهای انقلابی میترسند. آنها به نیروی تغییردهندهٔ خود باور داشتند.