نظرسنجی غیرعلمی با اهداف سیاسی به قلم دکتر حسین سعیدیان و دکتر کاظم کازرونیان ـ قسمت اول
نظرسنجی غیرعلمی با اهداف سیاسی به قلم دکتر حسین سعیدیان و دکتر کاظم کازرونیان ـ قسمت اول ـ ۳۱اردیبهشت۱۴۰۱
به قلم دکتر حسین سعیدیان، پروفسور و مدیر برنامه انفورماتیک، دانشگاه کانزاس آمریکا و دکتر کاظم کازرونیان، پروفسور و رئیس دانشکده مهندسی، دانشگاه کانتیکت آمریکا
پیشگفتار
گرداننده ”گمان“ در یک توئیت مدعی شده است که رضا شاه دیکتاتور "جمهوری خواه" بوده است. رضا شاه یک دیکتاتور تمامعیار و دستنشانده استعمار بود و قربانیان دیکتاتوری او از همه اقشار مردم ایران بودند؛ برای مثال، مخالفان دیکتاتوری رضا شاه که بهدستور او بهقتل رسیدند شامل میرزاده عشقی، سید حسن مدرس و دکتر تقی ارانی میباشند. عمار ملکی قبلاً هم رضا شاه و پسرش محمدرضا شاه را از درون نظرسنجی خود محبوب تر از دکتر مصدق فقید بیرون آورده بود. اینها توهینهای غیرقابل بخشش به تاریخ و شعور مردم ایران میباشند. هر دو دیکتاتور پهلوی دستنشانده غرب بودند، هر دو با کودتا به حاکمیت رسیدند، و هر دو به دستور اربابانشان ایران را ترک کردند. اگر این دو دیکتاتور کوچکترین پایگاهی در بین مردم یا حداقل در میان ارتششان داشتند دست به یک مقاومت هر چند ناچیز میزدند.
نظرسنجی گروه موسوم به "گمان"[۱]. از جهات مختلف قابل تأمل است. هم منشاء و خاستگاه این گروه و چگونگی تأمین مالی آن، هم اهداف و دینامیزم پشت این نظر سنجی و هم روشها و استانداردهای بهکار گرفته شده در آن، که بالطبع از دو موضوع اول سرچشمه میگیرند، یک هدف مشخص سیاسی را القا میکنند. در اینجا ما میخواهیم بیشتر به جنبه سوم یعنی روشها و استانداردهای بهکار گرفته شده بپردازیم که به درجاتی بر دو موضوع اول هم نور می اندازد.
اشکالات پایه ای علمی و تکنیکی این نظرسنجی آن اندازه است که هرکسی که کمتر آشنایی با مقوله آمارگیری و نظرسنجی داشته باشد به این نتیجه میرسد که این اشکالات نه ناشی از اشتباهات مسئولان و دستاندرکاران این نظرسنجی یا عدم آشنایی آنها با قوانین مربوطه است بلکه ناشی از اینست که نتیجه نظر سنجی از پیش تعیین شده بوده و برای رسیدن به آن نتیجه میبایست صورتسازیهای لازم انجام میشده است.
ما در این مقاله به چند اشکال بنیادی در این نظرسنجی میپردازیم. نخست، به این سؤال میپردازیم که آیا نظر سنجی در دوران دیکتاتوری آن هم از نوع وحشتناک مذهبی آن میتواند بهطور نسبی و تقریبی هم که شده تمایلات واقعی یک جامعه را منعکس کند؟ سپس به طرح سؤالهای جانبدارانه گروه گمان میپردازیم. در قسمت بعدی، یک نگاه سریع به ابتداییترین استانداردها و ویژگیهای یک نظرسنجی علمی و قابل اعتماد خواهیم انداخت و میزان انطباق نظر سنجی مورد بحث با این استانداردها را ارزیابی میکنیم. سپس به بررسی دینامیزم نظرسنجی های غیرعلمی، کارکرد و خروجی آنها خواهیم پرداخت. در انتهای مقاله نتیجهگیری خود را ارائه خواهیم داد و آنرا با یک یادآوری خاتمه خواهیم داد.
۱. نظرسنجی علمی فقط در یک فضای آزاد ممکن است
نخست، به این سؤال میپردازیم که آیا نظر سنجی در دوران دیکتاتوری آن هم از نوع وحشتناک مذهبی آن میتواند بهطور نسبی و با تقریب، تمایلات واقعی یک جامعه را منعکس کند یا نه؟ جواب قطعاً منفی است. زیرا بهلحاظ روششناسی علمی که خواه و ناخواه، معیار آن تجربه غیرقابل انکار علمی است، چنین چیزی امکانپذیر نیست.
از اینروست که چه در ایران و چه در کشورهای دیگر جهان که تحت دیکتاتوری یا اشغال بهسر میبرند، مشروعیت و مقبولیت، تابع بلافصل مبارزه و مقاومت هر شخصیت یا نیروی سیاسی در برابر اختناق و دیکتاتوری یا اشغالگری است. آنگاه پس از سرنگونی دیکتاتوری و استقرار یک نظام دموکراتیک یا پایان اشغالگری، نوبت سنجش محبوبیت و پایگاه اجتماعی هر کس و هر نیرو، بر اساس تعداد آرا و صندوق رأی و انتخاب آزادانه فرا میرسد. در همین ایام به روشنی میتوان در نمونهٴ اوکراین مشاهده کرد که محبوبیت ملی و جهانی زلنسکی (فراتر از نتایج انتخابات ۲۰۱۹ در اوکراین) ناشی از ایستادگی و مقاومت اوست.
در مورد مبانی مشروعیت، شورای ملی مقاومت نظرگاه بسیار روشن و بی ابهامی دارد. برای دولت موقت بعد از سرنگونی رژیم دیکتاتوری کنونی تنها شش ماه وقت قائل میشود که مشروعیت ناشی از مقاومت را به مشروعیت ناشی از رای منتقل کند. دولت موقت مهمترین وظیفهاش اینست که در عرض ماکزیمم شش ماه انتخابات آزاد برای تشکیل مجلس مؤسسان برگزار کند. با این انتخابات مسئؤلیت شورای ملی مقاومت و دولت موقت پایان میپذیرد. مجلس مؤسسان قانون اساسی جمهوری جدید را تدوین میکند، دولت بعدی را تعیین میکند، برای اداره امور جاری کشور تا تشکیل نخستین مجلس ملی، قانونگذاری و بر اداره امور نظارت میکند.
ما در اینجا استدلال نمیکنیم که در دوران اختناق و دیکتاتوری هرکس بیشتر مقاومت میکند رای بیشتری دارد، این موضوع بحث دیگری است که جداگانه میشود به آن پرداخت. ما استدلال میکنیم که ارزیابی محبوبیت یا رای یک حزب یا نیرو یا شخصیت در دوران دیکتاتوری را نمیتوان از طریق نظر سنجی بهدست آورد و میگوییم که این ادعا، یعنی ارزیابی محبوبیت یک حزب یا نیرو در دوران دیکتاتوری، غیرقابل اجرا، جعلی، و با اهداف مشخص سیاسی است.
استدلال ما به شرح زیر است: اولا، در دوران اختناق مردم تحت اختناق اعتماد نمیکنند که تمایل مثبت یا منفی خود را مطرح کنند. نظر سنجی وقتی میتواند اعتبار داشته باشد که مردم ترس نداشته باشند که در دفاع از حزب یا شخصیت مورد علاقهشان دست به تظاهرات بزنند و برای چنین تظاهراتی مورد اذیت و آزار و زندان و شکنجه واقع شوند. ثانیا، اطلاع رسانی آزاد وجود ندارد، اما حکام و صاحبان منافع، در ابعاد کلان اطلاعات دروغ و گمراه کننده در جامعه پمپاژ میکنند. این وضعیت نظرسنجی را بهطور مضاعف بغرنج و غیر واقعی میکند. نسل ما به چشم دیده است که تمایلات و آراء اجتماعی سه یا شش ماه قبل و بعد از سقوط رژیم شاه تا چه اندازه متفاوت بوده است. شش ماه بعد از سقوط شاه با واقعیاتی در صحنه اجتماعی و حتی انتخابات آن زمان روبهرو بودیم که شش ماه قبل از سقوط شاه تصور نمیرفت.
۱.۱نمونه نظرسنجیهای نادرست
مقالههای متعددی از شخصیتهای برجسته درباره نظرسنجی در دیکتاتوریها (مثل ایران، سوریه، کره شمالی، و بعضی از کشورهای آفریقایی) که مردم از ابراز بیان و احساس خود وحشت دارند منتشر شده است. مثلا، مقالههای بسیاری درباره نظرسنجیها و یا انتخابات "بدون هیچ اعتبار"،"غیرقابل اعتماد"، و"مسخره"در حکومت دیکتاتور خونریز سوریه منتشر شدهاند، از جمله در روزنامه گاردین تحت عنوان"نظرسنجی سوریه که از اسد حمایت میکند هیچ اعتباری ندارد" [۲، ۳، ۴، ۵].
در مورد روسیه نیز مقالههای متعددی هم در گذشته و هم اخیراً بچاپ رسیدهاند. برای مثال، در تحلیلی تحت عنوان "در روسیه، نظرسنجی یک سلاح سیاسی است" در ماه مارس دو هزار بیست و دو از طرف مؤسسه دموکراسی باز، ماکسیم الیوکو تحلیگر مسایل مسکو تأکید میکند که نظرسنجی افکار عمومی در حکومتهای استبدادی مثل روسیه، مردم از ترس مواجهه با سرکوب یا انحراف از دیدگاه اجماع، نظرات خود را پنهان میکنند و پاسخهای اجتماعی مطلوبی میدهند که با موضع رسمی دولت مطابقت دارد و همآهنگ کنندگان تحت کنترل مسکو، نظرسنجیها را دستکاری میکنند تا نتایجی را که رژیم میخواهد ارائه دهند [۱۸].
حتی قبل از جنگ اوکراین هم مقالههای متعددی درباره نظرسنجیهای جعلی در روسیه منتشر شد. برای مثال، در مقالهایی با عنوان "صنعت نظرسنجی روسیه بهشدت اشتباه است"، در تاریخ سپتامبر ۲۰۲۱، نویسنده مقاله، سرگی اروفیو [۶] میگوید که "ابزارهای اساسی مورد استفاده توسط جامعهشناسان روسی حتی برای سنجش افکار عمومی سطحی ناقص هستند، چه رسد به اینکه احساسات عمومی را به تصویر بکشند. در واقع، این روحیات عمیقتر مردم است، نه نظرات، که اغلب سطحی هستند و بهدلیل ترس از دادن پاسخی غیرقابل قبول اجتماعی تحریف میشوند. در این رابطه، مقاله اولکسی گانچرنکو از شورای آتلانتیک بهنام "چرا ما نباید انتخابات تقلبی روسیه را بهرسمیت بشناسیم"نوشته سپتامبر دوهزار و بیست یک را نیز توصیه میکنیم [۷]. تحلیلهای زیر را هم به خوانندگان توصیه میکنیم:"معضل دیکتاتور: برنده شدن با ۹۵درصد یا ۹۹درصد؟"، بقلم جاشوا کیتینگ، از مؤسسه سیاست خارجی [۸]، و"چگونه استبدادیها در انتخابات تقلب میکنند تا در قدرت بمانند"، نوشته نیک چیزمن و برایان کلاس [۹].
بهطور کلی، در یک فضای غیرآزاد و در یک حکومت دیکتاتوری و استبدادی که عقاید مخالف مخصوصاً در حمایت از اشخاص و سازمانهای اپوزیسیون را تحمل نمیکند، نمیتوان از طریق نظرسنجی به تمایلات مردم پی برد و عملاً هیچ بررسی مستقل سیاسی را نمیتوان انجام داد.
۱.۲ایران یک نمونه ویژه
در حکومت فاشیست مذهبی ولایت فقیه، مطلقاً نباید انتظار یک نظرسنجی بیطرفانه و مستقل و علمی داشت. بهعنوان نمونه حتی در خارج از کشور وقتی کسی علناً از سازمانی مانند مجاهدین حمایت میکند باید انتظار داشته باشد که خانواده و اموالش در داخل ایران مورد تعرض رژیم قرار گیرد، یا خودش در خارج مورد اذیت و آزار واقع شود. در عین حال در خارج از ایران میبینیم که چون حمایت و شرکت در میتینگ های این سازمان، به خلاف داخل کشور به شکنجه و اعدام منتهی نمیشود، حمایت از آنها در تظاهرات و میتینگهای دهها هزار نفره ایرانیان با هیچ جریان دیگری قابل مقایسه نیست.
در فروردین امسال بیش از ۵۰۰ دانشمند، پزشک، استاد، متخصص، و بیزینسمن ایرانی-آمریکایی، نامه سرگشاده ای را خطاب به رئیسجمهور آمریکا برای حفظ سپاه پاسداران در لیست سازمانهای تروریستی خارجی آمریکا امضا کردند که توسط یکی از نویسندههای همین مقاله، مدیریت گردید. امضاکنندگان بهخاطر اعتبار او با اعتماد این نامه را امضا کردند. انجام پروژهایی مانند این و یا حتی نصف یا یک چهارم از ان در توان هیچ شخص و جریان سیاسی دیگر نیست.
شایان توجه است که نظر سنجی مورد بحث ما از طریق اینترنتی انجام شده است که اعتبار آنرا باز هم پایینتر میآورد چون ترس از مانیتورینگ به بقیه ترسها افزوده میشود. اما حتی اگر امکان داشت که بهصورت حضوری این نظر سنجی انجام میگرفت و اگر شخص مصاحبه کننده از اعتبار سیاسی و اعتماد صددرصد سوژههای نظرسنجی برخوردار میبود، شاید میشد به نتایج کمتر غلطی رسید اما باز هم از یک نظر سنجی واقعی فاصله زیادی داشت. اگر همه افراد مورد مصاحبه به مصاحبهکننده اعتماد داشته باشند، پس قطعاً به یک قشر خاصی از جامعه تعلق دارند، چون هیچکس نمیتواند مورد اعتماد همه باشد. بهخصوص که این روش در کشوری بوسعت ایران و دیکتاتوری سرکوبگر و وحشتناک چهل ساله غیرواقعی تر است.
یک مثال بسیار گویا اظهارات دژخیم حمید نوری است که هماکنون به جرم مشارکت در جنایت علیه بشریت در دادگاهی در سوئد زیر محاکمه میباشد و دادستان برای او تقاضای حبس ابد کرده است. حمید نوری در جریان قتلعام ۱۳۶۷ یک عضو فعال کمککار هیأت مرگ در زندان گوهردشت بود و بنابه گفتهٔ شاهدان او در بردن زندانیان نزد هیأت مرگ و سپس هدایت آنها به سالن اعدام و حلقآویز آنها نقش جدی داشت. حمید نوری چند بار در دادگاه و در حضور قاضی دادگاه اعلام کرد که نمیتواند صریحاً نام سازمان مجاهدین بگوید زیرا برای او بهای بالا دارد و در صورت برگشت به ایران باید برای آن به وزارت اطلاعات پاسخگو باشد. حال چه انتظاری میتوان از افراد عادی جامعه داشت که بخواهند صریحاً حمایتشان از سازمان مجاهدین را بیان کنند؟
وجه دیگر نظرسنجی گمان تقویت نمودن انتخابهای پوپولیستی است که حتی در مجامع دمکراسی مردود شناخته شدهاند (چونکه استبداد را توجیه میکنند)، چه برسد به جامعهایی مثل ایران که درصد سال اخیر در زیر حکومتهای دیکتاتوری وحشتناک پهلوی و آخوندی بودهاند. خوانندگان را به مقاله "انتخابهای سیاسی پوپولیستی بیمعنی هستند " [۱۰] نوشته پییر لمینو از انستیتوی کاتو رجوع میدهیم.
۲. طرح سؤالهای جانبدارانه در نظرسنجی گروه گمان
سؤالهای نظرسنجی میتوانند مغرضانه (و یا جانبدارانه) طرح و با نیت محو کردن مرز بین تحقیق و تبلیغات باشند. سؤالهای مغرضانه آنهایی هستند که پاسخ دهندگان را با سؤالهای مبهم و نامشخص سردرگم میکنند که آنها را به سمت یک پاسخ خاص سوق دهند. این نوع سؤالها جایی برای بیطرفی و عینیت (objectivity) نمیگذارند. هدف این ترفند مشخص است: با بیان یا قالب بندی خاص سؤالها و بهطور غیرمستقیم گذاشتن جواب مورد نظر در دهان نظر دهنده، عملاً آنها را به سمت پاسخ خاصی سوق خواهند داد. نظرسنجیهایی که حاوی سؤالهای مغرضانه باشند طبیعتاً نتایج مغرضانه و دادههای نادرست و غیرقابل اعتماد دریافت خواهند کرد. برای روشن شدن این بحث یک مثال میزنیم: کدام یک از دو مورد زیر را ترجیح میدهید: (الف) سرنگونی رژیم ایران از طریق مبارزه مسالمتآمیز و بدون خونریزی، (ب) سرنگونی رژیم ایران از طریق مبارزه قهرآمیز همراه خونریزی و تلفات. طبیعی است که همه از جمله نویسندگان این مقاله گزینه (الف) را ترجیح بدهیم ولی پیش فرضیه بسیار غلط در این سؤال این است که سرنگونی رژیم از راه مسالمتآمیز امکانپذیر است. طبیعتاً کسانی که خواستار استمرار رژیم ضدایرانی ولیفقیه هستند با طرح این سؤال جانبدارانه به نفی مبارزه مسلحانه خواهند پرداخت. از آنجاییکه سؤالهای مؤسسه گمان در دسترس نیست میتوان سؤالهای مغرضانه (و یا جانبدارانه) دیگری را نیز تصور نمود که منجر به خروجی مورد علاقه نظرسنجان باشند. خوانندگان را به مقاله ارزشمندی از انستیتو ماکس پلانک درباره سؤالهای مغرضانه (و یا جانبدارانه) در نظرسنجی ارجاع میدهیم [۱۱].
در فرهنگ نظرسنجی سیاسی، یک فرم نظرسنجی نیز هست که به ان "نظرسنجی فشاری" [۱۲] میگویند. طرح سؤالهای مغرضانه خیلی شبیه نظرسنجی فشاری میباشد. نظرسنجی فشاری یک تکنیک بازاریابی تعاملی است که برای موارد سیاسی از ان استفاده میشود. در نظرسنجی فشاری یک فرد یا مؤسسه با گرایش سیاسی خاص سعی میکند تا نظرات رایدهندگان احتمالی را تحت پوشش یک نظرسنجی دستکاری یا تغییر دهد. نظرسنجیهای فشاری اصلاً نظرسنجی نیستند بلکه نوعی تبلیغات و شایعهپراکنی هستند که بهعنوان یک نظرسنجی ارائه شده و سؤالات به یکطرف و یا ایده منحرف میشوند و هدف این است که نظر زیرمجموعه را تحت تأثیر قرار دهند.
کثرت و پیچیدگی سؤالات مؤسسه گمان این نظرسنجی را غیرقابل باورتر میکند. نظرسنج گمان سؤالاتی را مطرح میکند که حتی در کشورهای دمکراتیک غربی اگر از مردم سؤال کنید در پاسخ دادن به آنها مشکل خواهند داشت. اما جالب است که شرکت کنندگان در این نظرسنجی به سادگی به این سؤالات پاسخ دادهاند و حتی درصد افرادی که پاسخهای نامشخص مانند "نمیدانم یا تصمیم نگرفته ام" دادهاند، به نسبت جامعه ای تحت سرکوب مثل ایران، بسیار کم است. این بیانگر یکی یا چند حقیقت زیر است: (الف) آمارها و سؤال و جوابها همه ساختگی هستند، یا (ب) پاسخها و آمارها ساختگی است یا (ج) قشر مشخصی که منافع مشخصی داشتهاند و در اساس در ارتباط مستقیم و یا غیرمستقیم با رژیم بوده و نگرانی از پاسخ دادن نداشتهاند، مخاطبین اصلی این نظرسنجی بودهاند.
۳. ابتداییترین خصوصیات یک نظرسنجی بیطرفانه
همین خاستگاه سیاسی باعث شده است که این نظرسنجی از ابتدایی ترین خصوصیات یک نظرسنجی بیطرفانه برخوردار نباشد. نمونهگیری یکی از قدمهای اساسی در نظرسنجی و آمارگیری علمی است. هدف از نمونهگیری انتخاب یک زیرمجموعه و یا سمپل از افراد درون یک جامعه میباشد. نظرسنجان حرفهییی تلاش میکنند که زیرمجموعه و نمونههایی را جمعآوری کنند که نماینده ویژگیها و خصوصیات کل جامعه باشد. یعنی شامل افراد جامعه با ویژگیهای خاص (از نظر جنسی، نژاد، مذهب، بینش سیاسی، تعلق قومی، زبان و فرهنگ، و غیره) باشد که نتیجه نظرسنجی را قابل اعتماد سازد. گاهی اوقات آنچه را که یک زیرمجموعه تعریف میکند خیلی آشکار است مخصوصاً وقتی کل جمعیت کوچک و در یک محیط نسبتاً غیرمتفاوت باشد. ولی وقتی به جامعهایی مثل ایران نگاه میکنیم، انتخاب زیرمجموعه بسیار پیچیده و نیاز به متخصصان جامعهشناسی، تحلیلگران حرفهییی و مستقل، آزادی عمل، مکانیزم های با ثبات و قابل دسترس همگانی زیرمجموعه مورد نظر، و نهادهای اجتماعی و یا آکادمیک آموزش دیده و بیطرف خواهد داشت که مرتکب خطاهایی مانند عدم دقت، تعصب، طرفداری سیاسی، و پراکندگی نشوند.
هر چند که قیاس معالفارق است اما خطاهای نمونهگیری حتی در جوامع پیشرفته هم میتواند بهنظر سنجیهای غیرواقع و غیرقابل اعتماد و دروغین منتهی شود. یک نمونه بسیار بارز آنرا میتوان از انتخابات سال ۲۰۱۶ آمریکا مشاهده کرد. یکی، دو نظرسنجی خیلی معروف پیشبینی کردند که هیلاری کلینتون با اختلاف زیاد برنده انتخابات ریاستجمهوری آمریکا خواهد شد ولی دونالد ترامپ، آن هم با تفاوت نسبتاً فاحشی، برنده شد. بهعنوان یک قاعده کلی، هر چقدر که اندازه زیرمجموعه بزرگتر باشد، احتمال پیشبینی دقیقتر زیادتر خواهد بود.
به غیر از موارد بالا، سؤالهای دیگری را هم، برای اینکه مطمئن شویم نتیجه نظرسنجی مغرضانه نیست، باید مطرح کنیم، مثلا نظرسنجی تحت چه شرایطی انجام شد؟ نظرسنجی چقدر شفاف (ترانسپرنت) بود؟ چه کسی و چه نهادهایی نظرسنجی را انجام دادند؟ این افراد از چه اعتباری برخوردارند؟ زیرمجموعه چگونه تعیین شد؟
دقت و صحت نظرسنجی به این بستگی دارد که ویژگیهای افراد زیرمجموعه همخوانی با ویژگیهای هدف نظرسنجی داشته باشد. مثلا اگر قرار است یک نظرسنجی درباره گزینه های مختلف برای سرنگونی و گذار به یک دولت ملی، مردمی، و دمکراتیک باشد، شامل نمودن دشمنان یک دولت ملی و دمکراتیک و شامل نمودن قاتلان و دشمنان آزادی و افرادی که خود در ایجاد فضای خفقان و سرکوب و قتل و کشتار دست و منفعت دارند در لیست گزینهها، و نظرسنجی از کسانی که خواهان حفظ دیکتاتوری مذهبی هستند نه تنها غیرعلمی و مشکوک است بلکه یک اهانت بزرگ به جامعه میباشد زیرا نظر آنها نامعتبر خواهد بود.
در جوامع دمکراتیک نیز از همین قاعده استفاده میشود. بهعنوان مثال، برای یک نظرسنجی سیاسی در مورد چگونگی بهبود بیشتر شرایط زندگی سیاهپوستان در ایالات متحده، شامل نمودن افراد نژادپرست و سفیدپوستهای افراطی و شامل نمودن شخصی مانند دیوید دوک بهعنوان یک شخص محبوب برای نظر دادن از اساس خطا خواهد بود چون نظر این افراد پیشاپیش مشخص است و از جنبه علمی نظرسنجی اعتباری ندارد. از منظر یک نظرسنجی علمی، گرفتن این نظرها اصلاً اعتبار ندارد. یک مثال ساده تر: در آمریکا، برای انتخابات ریاستجمهوری از نوجوانان زیر ۱۸ سال نظرسنجی نمیشود چون آنها نمیتوانند رأی بدهند و نظر آنها نامعتبر و غیرقابل اعتماد است.
در تحقیقات جامعهشناسی، نظرسنجی و آمار، یک فرم نمونهگیری نیز وجود دارد که به ان نمونهگیری ارجاعی (و یا نمونهگیری زنجیرهیی و یا گلوله برفی) میگویند [۱۳]. نمونهگیری ارجاعی یک تکنیک نمونهگیری غیراحتمالی (غیر تصادفی و غیرراندوم) است که در آن افراد مورد مطالعه و نظرسنجی کنونی، سوژه زیرمجموعههای نظرسنجی آینده را از میان دوستان و آشنایان خود استخدام و انتخاب میکنند (و برای همین توصیف گلوله برفی برای ان استفاده میشود چون که زیرمجموعه مثل یک گلوله برفی و در حال غلتیدن رشد میکند). از آنجایی که سوژههای نمونه از یک چارچوب نمونهگیری علمی انتخاب نمیشوند، نمونه و زیرمجموعههای گلوله برفی در معرض سوگیریها و خطای عمدی متعددی هستند. برای مثال، افرادی که دوستان زیادی در شبکههای اجتمایی دارند به احتمال زیاد در نمونهگیری برای ساختن زیرمجموعه استخدام میشوند. انجام نظرسنجی و تخمینهای بیطرفانه از نمونههای گلوله برفی غیرممکن است و بیشتر بهنظر سازی شبیه هستند تا نظرسنجی.
ادامه دارد
مطالب مرتبط
گردهمایی بزرگ ایرانیان-سخنرانی کاظم کازرونیان
نظرسنجی غیرعلمی با اهداف سیاسی - دکتر حسین سعیدیان و دکتر کاظم کازرونیان