بحران فساد اقتصادی در نظام آخوندی ـ تیک تاک ـ قسمت اول و دوم
تیک تاک ـ بحران فساد اقتصادی در نظام آخوندی ـ قسمت اول ـ ۶اردیبهشت۱۴۰۱
گفتگو با مرتضی حبیبی
ماجرای سیسمونی اشرافی خانواده قالیباف چه پیامی در آن هست؟
مرتضی حبیبی: همانطور که خود شما می‌دانید و هم بینندگان عزیز در جریان هستند این ماجرای سیسمونی تبدیل به یک افتضاح و یک سیسمونی گیت شده است. در فضای مجازی به آن خیلی پرداخته شده است. از آنجائیکه این رژیم دزد و غارتگر به تمامی منابع دست درازی کرده است و از کوچک ترین سرمایه‌ای نگذشته است کوچکترین خبر و کوچکترین افتضاحی از این قبیل بخصوص از میان سران رژیم بیرون می‌زند مایه بهانه‌ای می‌شود برای ابراز تنفر و نفرت عمومی که بین مردم از این رژیم وجود دارد.
این خرید لوازم بچه و سیسمونی می‌تواند هر کجای دنیا باشد. مثلا برای خرید آن به خارج از کشور بروند یا سفارش بدهند ولی با توجه به شرایطی که در ایران است با توجه به فقری که در ایران است و با توجه به چپاولی که رژیم آخوندی کرده و مردم ایران را غارت کرده است این تبدیل می‌شود به یک بحران و دستآویزی که مردم خشم و تنفر خودشان را نسبت به این رژیم نشان دهند.
انتشار این خرید اشرافی در گام اول به تشدید انزجار توده‌ها از دیکتاتوری غارتگر ولایت فقیه منجر شد تا جایی‌که به حرکت‌های اعتراضی اقشار و صنف‌های مختلف اجتماعی هم راه یافت و خبر آن در شعارهای تظاهرات اخیر بازنشستگان نیز بازتاب یافت.
بازنشستگان در تظاهرات اخیر خود از جمله شعار دادند: «یک سیسمونی کم بشه مشکل ما حل میشه / سیسمونی رو رها کن، فکری به‌حال ما کن»
ابعاد این نوع غارتها بصورتی است که روی زندگی مردم تاثیر می‌گذارد. اخیرا خبری در یکی از رسانه‌های رژیم منتشر شد که در ایام ماه رمضان که خیلی‌ها روزه می‌گیرند قیمت ۱۱عدد بامیه برابری می‌کند با یارانه یک فرد که حدود ۴۰ تا ۴۵هزار تومان است. این یک افتضاح و شکستی برای رژیم است که ادعای ام القرا بودن را دارد.
ماجرای رسوایی سیسمونی گیت قالیباف هم‌چنان سوژه شبکه‌های اجتماعی از یک‌سو و از سوی دیگر نمود بیرونی جنگ باندی درون نظام ر ا به تصویر می‌کشد که ادامه انعکاسات آن در رسانه‌های حکومتی می‌توان مشاهده کرد.
همدلی به‌نقل از یک حقوق‌دان و استاد دانشگاه نوشت:... چرا ماجرای خرید سیسمونی یک مسئول عالی‌رتبه ایرانی این‌قدر در جامعه و فضای رسانه‌یی کشور موردتوجه قرار گرفته است؟ پاسخ روشن است؛ اغلب مسئولان ایرانی دچار تناقض‌های جدی هستند و رفتار و گفتارشان اصلاً و ابداً با یکدیگر همخوانی ندارد. آنان از یک‌سو در تریبون‌های مختلف دم از مقاومت و قناعت می‌زنند و راه پیروزی را چنین می‌دانند اما در رفتارشان نه مقاومتی دیده می‌شود و نه قناعتی. چرا که خود و خانواده‌شان ساکن لوکس‌ترین خانه‌های بالای شهر و زیر پای فرزندانشان خودروهای لاکچری است.
تیک تاک ـ آموزش حضوری ترویج مرگ بیشتر ـ قسمت دوم
گزارش سیاسی